شریعت همچون شریعه (آبشخور رودخانه) صفا و خلوص خود سرچشمه را در بستر تاریخ با رنگ و رسوبات آداب و فرهنگها از دست میدهد و پیروان ناآگاه به چرکِ شرک درتکیه برارباب زر و زور و تزویرآلوده میشوند.
موبدان، مغان، کاهنان، کشیشان، کاتبان، فریسیان، فقیهان و…. متولیان دین و نماد «دین تاریخی»اند که متناسب با درک و فهم و فرهنگ زمان خود عمل کرده و میکنند؛ تشنگی را ازسرچشمه باید بر طرف کرد.
نزد خدا، انسان موجودی «مختار»، آزاد و دارای کرامت و منزلت و نزد فقیهان سنتی، مقلدی مکلف، مهجور و مجبور به انجام تعبدی تکالیف شرعی است. شریعت خدا «سهله و سمحه» (آسان و مسامحه گر) است و خدای بسیاری از فقیهان سختگیر و بیرحم و بیعاطفه و فاقد احساس.
روزه رمضان نمونه و مثالی است برای شناخت تفاوت «زبان خدا»، با «زبان فقیهان» در ابلاغ این حکم، همچون تفاوت«حکم ارشادی» حجاب در توصیه پیامبر به همسران، دختران خود و زنان مومن، با «حکم اجباری» فقیهان در نظام ولایت مطلقه فقیه!
زبان خدا در توصیه به روزه رمضان برای جذب طفل گریزپایِ راحتطلبِ بشری، «زمزمه محبت» است و زبان بسیاری از فقیهان، زبان ماموران «اجرای احکام»! خدا تربیت و تحول روحی را درنظر دارد و فقیهان انجام ُصوری روزه و حفظ ظواهر شریعت را. خدا پاک شدن باطن را طلب میکند، آنان پاک شدن ظاهر فرد و جامعه را، خدا به محتوا و روح احکام توجه دارد، آنان به قالب و شکل آن.
مخاطب روزه در قرآن نه «ایهاالناس» است، نه «ایهاالمسلون»، بلکه “ایهاالذین آمنوا» است؛ همان کسانی که با اختیارخود در مدرسه «ایمان» ثبت نام کرده و در پرتو دو نام «سلام و مومن»، که از جمله نامهای نیکوی خدایاند (۱) خواستهاند به «سلامت و امنیت» از «خوف و حزن» برسند و دیگران از دست و زبانشان در سلامت و امنیت باشند. به این ترتیب درس اول رمضان «امنیت» است و امنیت جامعه با تمرین امنیت توسط فرد تامین میشود.
لفظ قرآنی حکمی که نمیدانم چرا به فارسی«روزه»اش نامیدهاند! «صیام» است، صیام در لغت عرب دلالت بر«امساک از مطلق فعل» دارد، یعنی یک سلسله محدودیتهایی برای چشم، گوش، زبان، دل، دست و پا وهمه اعضاء و جوارح در ماه رمضان، مثل دروغ نگفتن، غیبت نکردن، تهمت نزدن و … که با نخوردن و نیاشامیدن که گام اول و فراگیرترین آن برای زن و مرد، عالم و عامی، پیر و جوان میباشد آغاز میشود. این محدودیت ها تماما در راستای تامین «سلامت وامنیت» جامعه است.
امنیت را به زور نمیتوان تامین کرد، شرط اول آن، به رسمیت شناختن آزادیِ انسانِ حاملِ «امانتِ اختیار» و منزلت وکرامت است که مسجود ملایک واقع شده و استعداد از خاک به افلاک برآمدن دارد. به احترام همین روح دمیده شده در آدمی و گوهر «آزادی» است که قرآن به جای ذکر«واجب بودن» روزه (۲) از فعل مجهول «کُتِبَ» وعنوان «ایجاب میکند» استفاده کرده تا حرمت نفس انسان و شخصیت او را نگه داشته باشد! همچون پزشکی که به بیمار قلبی یا قندی یک سلسله «نخوردن، نیاشامیدن و…» را توصیه میکند.
جالب این که در مورد: وصیت برای بازماندگان، قصاص، و حتی جنگ با متجاوزان نیز بهجای «کتب الله علیکم» که نوعی فرمان از بالاست، خداوند کریم فعل مجهول «کُتِبَ علیکم» را که ناظر به مصلحت و منفعت شخص یا جامعه میباشد، در قرآن آورده است(۳).
نخستین درس رمضان در اولین آیه آن، « لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ( باشد تا خویشتن دار شوید) است. «تقوی» از وقایه = ترمز، اراده مهار خود در سرکشیِ نفس به سوی سوء است که برخی روانشناسان و کارشناسان علوم تربیتی آن ( سلف کنترل) را برای رشد و کمال انسان از هوش و ذکاوت (آی کیو) بالاتر شمردهاند. به قول مولوی: باد خشم و باد شهوت، باد آز، برد او را که نبود اهل نماز.
در آیات مربوط به روزه چندین باربرای رفع نگرانی و تشویق مومنین، معافیتهایی مثل: مریض، مسافربودن یا طاقت نداشتن و تصریحاتی مثل: « روزه چند روزی قابل شمارش بیش نیست، اگر با میل و رغبت انجامش دهید به سود خودتان است، کاش میدانستید روزه برای شما چقدرمفید است، خدا برای شما آسانی میخواهد نه سختی» را پیش میکشد؛ اما صاحبان رساله شرعی بر انواع «مبطلات روزه» تاکید میکنند.
البته قرآن از ابطال صدقات( انفاق) با منت و آزار (۴) و ابطال اعمال با نافرمانی از خدا و رسول (۵) سخن گفته ، اما ذکری از مبطلات روزه ندارد؛ اگر انفاق با منت گذاری و آزار رسانی باطل میشود، کسی که در روزه خویشتنداری نکرده، تمرینی برای تقویت اراده و کنترل نفس انجام نداده که باطل شود.
هر سال میان فقیهان امت اسلام در تشخیص شروع یا ختم ماه رمضان بر سر «رویت هلال ماه» اختلاف است، حال آنکه در قرآن اصلا سخنی از رویت ماه نیامده است، بلکه از «شهود و حضور» در این ماه (۳۰ روز، نه دیدن قمر) سخن میگوید، آنچه مورد نظر است شهود و حضور در این فرصت ایمانی است، نه مشاهده هلال ماه درآغاز و انتهای آن که به سختی قابل روءیت است.
وقتی حضور قلب نباشد، چه حاصلی است از یک ماه روزهداری غافلانه؟ به سخن حکیمانه امام علی: «چه بسیار روزه داری که حاصلی از روزه خود جز گرسنگی و تشنگی ندارد، و چه بسیار شب بیدارشدگانی (برای سحری خوردن) که حاصلی جز کم خوابی و خستگی برای او نیست، خوش به خواب زیرکان و افطارشان(۶).
دومین پیام روزه رمضان که ماه نزول قرآن است، (۷)، غنیمت شمردن فرصت انس با کتاب هدایتی است که در سه سطح برای تودههای مردم، اهل تحقیق و تدبر و بالاخره دریافت «محکِ شناخت« (فرقان) میباشد. متاسفانه آنچنان که به ظواهر این فریضه توجه میشود به هدف اصلی آن که انس با کتاب خداست عنایت نمیشود.
سومین درس رمضان، که پس از طی دو درس «تقوا» و «انس با قرآن» حاصل میگردد،همان عاملی است که موجب «رشد» میگردد، یعنی «دعا»، آنهم نه دعای جلب منفعتها و دفع ضررهای دنیایی، بلکه خواندن و خواستن خود خدا که گام مهمی است درخروج از حوائج دنیایی خود به سوی خدا و سعادت ابدی. جمله « اذاسئلک عبادی عنی…» در آغاز آیه ۱۸۵ نشان از نادر و استثناء بودن گامگذاران دراین مقام و منزلت دارد (۸).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- حشر ۲۳… هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ …
۲- در آیه ۱۸۶ بقره، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
۳- بقره ۱۸۰، ۱۷۸،۲۱۶، ۲۴۶ ، نساء ۷۷. فقیهان احکام شرع را به چهار دسته : واجب، مستحب، مباح و حرام تقسیم بندی کردهاند. اما در قرآن نه کلمه واجب نیامده، نه مستحب (مگر درباب استفعال به معنای ترجیح) و نه مباح! حرام نیز منحصر به چهار مورد (گوشت مرده، خوک، خون و آنچه به نام غیر خدا ذبح شده باشد) میباشد. حال آنکه دهها مورد حرام در فقه وضع شده است.
۴-بقره ۲۶۴- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ…..
۵- محمد ۳۳- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ
۶- کم من صائم لیس له من صیامه إلا الجوع والظمأ، وکم من قائم لیس له من قیامه إلا السهر والعناء، حبذا نوم الأکیاس وإفطارهم
۷- بقره ۱۸۵- شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ…..
۸- بقره ۱۸۶- وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
2 پاسخ
خوش به حالت و این دل خجسته ات!!!
چه شما اینجوری مثبت نگاه کنی و چه مثل فقیهان ، مگه فرقی هم میکنه در اصل روزه گرفتن؟
اصل کاری مثل روزه در دنیای فعلی یعنی تکلیف و فکر می کنم که در دنیای امروز مگر افرادی که قطعا ایمان دارند یا بزور مجبورند که ایمان داشته باشند کسی خودش را مجبور به این کار نمی کند.
چون قطعا معنویتی که شاید ۱۴۰۰ سال پیش داشته الان ندارد و جز ضعف و سستی و عصبانیت ره آورد دیگری ندارد. ضمن اینکه در دنیای امروز برای رشد و توسعه فردی راه های بسی جذاب تر وجود دارد.
دیدگاهها بستهاند.