چند پرسش از آیت‌الله‌ خامنه‌ای درباره حرام شرعی و سیاسی خواندن بی‌حجابی

صدیقه وسمقی

حضرت آیت الله خامنه ای
احتراما، مواضع اخیر جنابعالی درباره ی حجاب مبنی بر قانونی و شرعی بودن حجاب و حرام شرعی و سیاسی بودن کشف آن، که علی‌رغم مناقشات فراوان نظری و اجتماعی در این باب، دور تازه‌ای از فشارها و تهدیدها را علیه زنان کلید زده است، برای این‌جانب و لابد بسیاری همچون من پرسش‌های جدی و مهمی را برانگیخته است که به نظر می‌رسد پاسخ دادن شما به آنها از موضع دینی به ویژه از آن رو که بر جهاد تبیین تاکید دارید، ضروری است. تبیین موضوع بر پایه دانش دینی توسط شما ضرورت دارد چرا که اولا شما مجهز به قدرت سیاسی هستید و می‌توانید فرمان دهید که رای و دیدگاهتان اجرا شود، از همین‌رو بیش از دیگر علمای دینی نسبت به تبیین دقیق موضع دینی خود مسئولیت دارید. ثانیا مسئولیت تمام پیامدهای مالی، جانی، اجتماعی، اخلاقی، روانی و سیاسی موضوع متوجه جنابعالی است، لذا مسئولیت شما در تبیین دقیق آن برای مردم بیشتر می‌شود.

پرسش های اینجانب به شرح زیر است:

۱- با توجه به این که در قرآن کریم بر لزوم پوشاندن موی سر برای زنان تصریح نشده و الگوی سخت‌گیرانه‌ی جمهوری اسلامی در رابطه با پوشش زنان از آیات قرآن به دست نمی‌آید، و آرای فقیهان در این باره بر تفسیر شخصی و سلیقه‌ای آنان از واژه‌هایی مانند جلباب و خمار استوار شده، و با توجه به تنوع و اختلاف روایات و حتی تناقض آنها با یکدیگر که از مجموع آنها نمی‌توان با قاطعیت و یا حتی توجیه مقبول، الگوی جمهوری اسلامی را الگوی شرعی معرفی نمود مگر با اعمال سلیقه‌ی شخصی. و نیز با توجه به اختلاف آرای فقیهان شیعه در این باب از گذشته تاکنون، که تماما حاکی از عدم وجود ادله‌ی قطعی در باب حجاب و حدود آن است و از همین‌روست که در این موضوع اتفاق نظر حاصل نشده است. و با عنایت به این که موضوع پوشش زنان در سنت پیامبر به گونه‌ای که امروز مطرح می‌شود هرگز مطرح نبوده و شواهدی در دست نیست که نشان دهد در زمان پیامبر و پس از آن حضرت زنان به دلیل نپوشاندن موی سر و یا حتی بدن خود مورد آزار و اذیت و مجازات قرار گرفته باشند، لطفا تبیین فرمایید که الگوی جمهوری اسلامی برای پوشش زنان که مورد تایید و تاکید جنابعالی است بر کدام دلایل قطعی و خدشه‌ناپذیر دینی و با کدام استدلال استوار شده است؟

۲– با فرض اینکه فقیهی با استناد به شواهد موجود و بر اساس دانش و برداشت شخصی خود به این نتیجه برسد که پوشاندن موی سر و تمام بدن ـ مطابق الگوی جمهوری اسلامی ـ واجب شرعی است، با کدام دلیل و توجیه شرعی قطعی می‌تواند به تحمیل برداشت خود که تنها یکی از برداشت‌های گوناگون در این باب است، بر همه‌ی زنان فرمان دهد، ولو با اعمال زور و قوه‌ی قهریه و تحمیل خسارات فراوان اجتماعی، سیاسی، روانی و هتک حرمت و کرامت انسانی زنان و ایجاد تنش‌های بزرگ اجتماعی با استفاده از اموال عمومی. آیا جنابعالی بر این عقیده‌اید که یک برداشت خاص از حجاب شرعی را با استفاده از قدرت سیاسی و اموال عمومی می توان بر مردمان، بدون رضایت آنان تحمیل نمود و آیا توسل به زور علیرغم پیامدهای ناگوار آن توجیه شرعی و حتی سیاسی دارد؟
الزام و اجبار زنان به رعایت پوشش به اصطلاح شرعی با توسل به زور،در جهان اسلام رویه‌ای است متروک و فقیهان شیعی و غیر شیعی در پی به کار بستن آن نبوده‌اند. جمهوری اسلامی ایران و حکومت طالبان در افعانستان که این رویه‌ی غیر معمول را به کار بسته‌اند هر دو، کشورهای خود را با چالش‌های بزرگ و مستمری مواجه ساخته‌اند که خود گویای رجحان ترک این رویه است. زنان در سراسر جهان اسلام ‌در انتخاب پوشش خود آزادند و هیچ فسادی بر این آزادی انتخاب مترتب نبوده است. شما چه رجحانی برای اعمال رویه‌ی شاذ و پرهزینه جمهوری اسلامی قائلید و آیا اعمال این رویه فوایدی برای اعتلای دین و کشور در برداشته است؟

۳– جمهوری اسلامی مجازات‌های موهن فراوانی برای زنانی که الگوی پوشش این نظام را رعایت نمی‌کنند وضع کرده که ناقض حقوق انسانی و شهروندی و کرامت آنان است و اخیرا بر این مجازات ها نیز افزوده است. این در حالی است که هیچ مجازاتی برای کشف موی سر و حتی بدن در زمان پیامبر و پس از آن وضع نشده ، حال آنکه کشف موی سر و بدن در آن زمان در جامعه‌ی مسلمانان بسیار رایج بوده است، پشتوانه‌ی شرعی مجازات های جمهوری اسلامی برای عدم رعایت حجاب چیست؟

۴– تمسک به قانونی بودن حجاب پاسخ مناسبی برای حل این معضل بزرگ اجتماعی نیست، به‌ویژه از آن رو که نمی‌توان ادعا کرد که الگوی پوشش جمهوری اسلامی مناقشه‌ناپذیر و واجب شرعی قطعی است. و به علاوه این قانون را نمی‌توان یک قانون عرفی دانست، چرا که چهل سال است بر سر این موضوع اختلاف وجود دارد و اقشار وسیعی از مردم حتی بسیاری از دین داران، مخالف قانون حجاب اجباری می‌باشند. قانون عرفی و حتی شرعی اگر مورد موافقت و احترام مردم نباشد ـ همچون قانون حجاب ـ قابل اجرا نبوده، بیش از آنکه فایده داشته باشد زیان‌بار خواهد بود و در نتیجه ضرورتا باید اصلاح و یا لغو شود. آیا شما معتقدید که یک قانون را علیرغم مخالفت اقشار وسیع مردم به ویژه جمعیت هدف آن قانون با آن و با وجود همه‌ی هزینه‌های ناگوار مترتب بر آن می‌توان با توسل به زور و تهدید اجرا نمود؟ و آیا این اقدام عادلانه است؟ توجیه شرعی و سیاسی شما برای این دیدگاه چیست؟ اگر دیدگاه جنابعالی غیر از آن است که بیان شد لطفا آن را تبیین فرمایید.

زنان ایرانی اعم از مسلمان و غیرمسلمان، دین‌دار و غیردین‌دار که همه‌ی ابعاد زندگی‌شان در طول حیات جمهوری اسلامی به نام خدا و اسلام تحت تاثیر قانون حجاب بوده است، و همه‌ی ایرانیان که کشورشان طی بیش از چهار دهه‌ی گذشته، تحت تاثیر قانون حجاب با تنش ها و ناملایمات روبرو بوده، حق دارند بپرسند که تبیین شما از حجاب چیست. آنان حق دارند بدانند که شواهد و مدارک قطعی و مسلم فرمان خدا و اسلام برای اعمال چنین محدودیت ها و محرومیت ها بر زنان کدام است.

مادامی که پاسخ به پرسش‌های فوق الذکر برای همگان از جمله صاحب نظرا‌ و پژوهشگران حوزه‌ی دین و مردمانی که باید این قانون را محترم شمرده و آن را اجرا نمایند قانع کننده و موجه نباشد، نه تنها اصرار بر اجرای قانون حجاب خلاف عدل و انصاف خواهد بود بلکه عدل و انصاف اقتضا می‌کند که تمامی زنانی که به دلیل شکل پوشش خود مورد تعدی و آزار قرار گرفته و از حقوق حقه‌ی خود محروم شده و یا آسیب جسمی، روحی و مالی دیده‌اند، بتوانند علیه جمهوری اسلامی ادعای غرامت کنند و جمهوری اسلامی نیز مکلف به دلجویی از آنان است. بر اینها باید حق دادخواهی برای بازماندگان کشته‌شدگان را نیز افزود.

به تاریخ طولانی مبارزات زنان برای کسب استقلال، برابری و نفی سلطه بنگرید، هیچ حکومت و یا گروه سازمان یافته‌ای در طول تاریخ مانند جمهوری اسلامی این مبارزات آرام، مسالمت‌آمیز و صبورانه را خون‌بار نساخته و با تمام ابزارهای در اختیار به مقابله با آن برنخاسته است. جمهوری اسلامی یک میدان جنگ تمام عیار برای مخالفت با خواسته‌های انسانی و شریف زنان تعریف نموده و هر روز با نقشه‌ای جدید پا به این میدان می‌گذارد. تلاش زنان برای به دست‌آوردن حق انتخاب پوشش خود توسط خود و نه توسط مردان، بخشی از مبارزات انسانی و محترم آنان است که فهم آن برای مردان متعصب دشوار می‌نماید.

پیشنهاد من آن است که حاکمان جمهوری اسلامی و مردان متعصب به خواسته‌های زنان احترام بگذارند، آنان را متهم به فریب‌خوردگی و بی‌عفتی نسازند و با مداراجویی و شکیبایی در این موضوع تامل نمایند و بدانند همان‌گونه که مردان تحمیل و زورگویی را برنمی‌تابند، برتافتن آن برای زنان نیز دشوار است.

بردگان ، سیاهان و زنان در طول تاریخ بشری علیه سلطه مبارزه کرده‌اند و جهت حرکت تاریخ همواره به زیان سلطه‌جویان بوده است. توفیق جمعیت‌های بزرگ ستم‌دیده و مبارز بشری در شکستن یوغ سلطه، به زعم این جانب از سنت‌های حتمی الهی است و از همین رو هیچ نیرویی نمی‌تواند این توفیق را از آنان سلب نموده و جهت حرکت تاریخ و نتیجه‌ی آن را معکوس سازد. تاریخ، جمهوری اسلامی رابه دلیل تلاش بی‌وقفه برای مقابله با حرکت حق‌طلبانه زنان محکوم خواهد ساخت.
به امید صلح و آشتی و پایان یافتن خشونت و خصومت در ایران.

صدیقه وسمقی ـ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

9 پاسخ

  1. یک بار،فقط یک بار به من نشان دهید که یک باصطلاح روشنفکر ایرانی در ایده‌ای پیشگام شده باشد! همیشه ۱۰ گام از مردم عقب‌ترند. گویی هنرپیشه‌اند و طبق مذاق جامعه در فیلمی بازی میکنند. اگر الان ذائقه جامعه رو به فیلمهای اکشن باشد،میخواهند رمبو باشند و اگر فردا ذائقه جامعه به سمت رمانس رفت،تبدیل به لئوناردو دی‌کاپریو میشوند! پس هیچ جای تعجب نیست اگر در دهه پنجاه که ذائقه جامعه اسلامی بود اینان هم مبدل به آیت الله‌های بی عمامه شده بودند. الان هم پیکان تمایل جامعه به لغو حجاب اجباری است و دوباره حضرات در حال بازی نقش نلسون ماندلای مونث هستند. شک نکنید اگر چند نسل بعد دوباره هوس حجاب اجباری کنند،اینان برعکس همین استدلال‌ها در وجوب حجاب را تحویل خواهند داد. روزی بروس لی به شاگردان خود که پرسیده بودند با چه فرمی باید با حریفان مبارزه کرد،پاسخ داد بستگی به فرم حریف دارد. مانند آب باشید. اگر آب را در لیوان بریزید شکل لیوان و اگر در تنگ بریزید شکل تنگ خواهد شد. گویی روشنفکران ما پند بروس لی را در امور اجتماعی به کار بسته‌اند!

  2. خانم وسمقی : ما صلح و سازش با این اشخاص را نمی خواهیم ، ما خواهان جمع کردن بساط شامورتی آنان هستیم ، حجاب اجباری تنها یک چشمه از سیاه بازی اسلامی است ، ما خواهان قانون اساسی غیر اسلامی می باشیم که در آن از کف اختیارات رهبر خبری نباشد ، کف اختیارات رهبر تسلط بر نیروهای نظامی و انتظامی ، قوه قضاییه ، رادیو تلویزیون ، نهادهای انقلابی که مسئولیت زیاد کردن ثروت رهبر را دارند و الا آخر ، و قله این اختیارات یک بند انگشت از خدا فاصله دارد ! موجبات بدست آوردن یک چنین قدرتی که آدم انگشت به دهان می ماند فریب دادن مردم توسط خمینی در سال ۵۷ و ناآگاهی مفرط مردم از مناسبات درون دینی و نیت آخوندها که با تقیه آنرا لاپوشانی کرده بودند بود و این یعنی لازم است که همه معضلات حادث شده در طی این ۴۳ سال گذشته مورد بررسی و فریبکاران پای میز محاکمه قرار گیرند و ثابت کنند که مردم در سال ۵۷ خواستار جنگ مادام العمر با استکبار جهانی و با شیوه امام حسینی بودند ؟! امام حسینی که البته نوحه خوانان توسط آن از مردم اشک می گرفتند ! در سال ۵۷ مردم خواهان توقف خود محوری شاه در امور سیاسی و جلوگیری از گسترش نظامی گری شاه بودند که فوبیای شوروی کمونیستی امانش را بریده بود و خریدهای نظامی او و پذیرایی از مستشاران چهل هزار نفری آمریکا و تشکیل شکنجه خانه ساواک و در کل آزادی سیاسی بود که توسط سلسله پهلوی به کسی داده نمی شد جز شخص شاه ! خمینی کجا در پاریس یا نجف قیام ملی شدن نفت و مصدق را کوبیده بود و یا کجا حرف از ذی حق بودن شیخ فضل الله نوری در انقلاب مشروطه زده بود ، کجا جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم یا یک کلمه بیش را مطرح کرده بود؟ جو انقلاب زده و هیجانات ناشی از انقلاب که نه چشم کسی می دید و نه گوش کسی می شنید باعث سواستفاده حد اکثری خمینی و پس از او خامنه ای شد که هر چه خواستند کردند و هر چه عشقشان است می کنند و هی تکرار می کنند مردم ۹۸/۵ درصد به جمهوری اسلامی رای دادند ! انگار جمهوری اسلامی چیزی بوده که مردم از الف تا یای آنرا می دانستند چیست و آگاهانه به گشنگی و تشنگی و فلاکت رای دادند ؟!! به عقب ماندگی آری گفتند و التزام دادند که لنگ بپوشند و نان خشک سق بزنند ! حالا هم طلبکار ارث پدرشان شده اند و مالک سند دار شهدا و اسلام را هم قولنامه کرده اند و تو دهن می زنند و سیلی می زنند و تهدید می کنند که این تازه اول کار است ، پدرتان را درمی آوریم ، کاری می کنیم که به همان سوراخی بروید که از آن بیرون آمده آید ! خانم وسمقی بسه دیگر ، هر چه خیر بود ما ظرف این ۱۴۰۰ سال گذشته از اسلام دیدیم ، وقتی می پرسیم اسلام برای ما چه کرده تنها چیزی که یادشان می افتند بوعلی سینا و رازی و مولوی و سعدی است که ایران اسلامی به جهان معرفی کرده ، یعنی آفتابه لگن را می شمارند و شام و ناهار هیچی !

  3. درود بر سرکار خانم وسمقی. شجاعت شما تحسین برانگیز است. امیدوارم در جواب به این سوال ها کار به اعمال فشار و سرکوبی نشود.

  4. با درود. ضمن تحسین از شجاعت شما خواستم عرض کنم که همواره و در همه موارد میتوان به شرع و قران استناد کرد چون پر از تناقض بوده و قابل تفسیر است. حال مفسر هر چه دلش بخواهد میگوید و انجام میدهد. اشکال فقط فقها نیستند، قران و شرع اسلحه آن‌ها است

  5. خانم “وسمقی ” این فضولی را پیشاپش بر من ببخشید ، اما موضوع این فضولی را نتوانستم بیان نکنم.نوشته اید : ” چند پرسش … ” که مشخص شده در نوشته شما ، چهار عدد است و با توضیحات مربوطه شما در این رابطه ، ۹۹ سطر شده است !!.
    براستی روزی که این جمهوری نکبت اسلامی ، شرش از سر مردم ایران برداشته شود ( زود نیست و براحتی نخواهد رفت ، اما در نهایت رفتنی هستند . هفت در صد جمعیت ایران را تشکیل میدهنداین هواداران دو آتشه آنها) وقتی که به این نوع موضوعات نگاه شود ، خواهیم گفت که این احمق ها ، عمر و انرژی و ثروت مردم ایران را با چه مسائلی به حدر دادند .

  6. الان تنها سوال من اینه که این نواندیشان مذهبی در این چهل و چند سال کجا بودند؟ آیا اخیرا متوجه شده اند که حجاب در آیینشان واجب نیست یا ترس از ور افتادن کل مذهب آنها را به جنب و جوش انداخته. حال اگر بر عقیده خود استوار هستند چرا لااقل بی حجاب عکسی نمیاندازند تا عملشان مطابق عقیده شان جلوه کند؟ نظر والای آنها در مورد تعذیر، قصاص، رجم، اعدام، وجوب جهاد با کفار و مشرکین، پای راست، آفتابه، و … چیست؟ همین الان بفرمایید چون که فردا باید این اصلاحات را در کتب بی مصرف تاریخ قرون وسطای ما بیابید.
    امیدوارم دولت اسلامی ایران، عراق و شام (دااعش) همچنان صم و بکم و چون استرون به راه خود رود تا ریشه خرافات شیعه یکبار برای همیشه از جان نسل نوی ایران کنده شود.

    1. حجاب مثل نماز مثل حج مثل روزه یک امر شخصی وفردی هست مثل کلیسا رفتن یک مسیحی و یا عبادتهای یک یهودی..در یک حکومت ازاد نه کسی را بخاطر حجابش سرزش می کنند نه به خاطر بی حجابی..ولی جنابعالی در همین نوشته ات دارید یک بانوی محترم را بخاطر حجابش سرزنش می کنید ضمنا جهت یاد اوری از همان اسفند ۵۷ ملی مذهبی ها از جمله مرحوم طالقانی با حجاب اجباری مخالفت کردند.

  7. درود بر بانو صدیقه وسمقی! وجود چنین زنان مسلمان فرهیخته ای، که شمارشان هم کم نیست، برای جامعه بحران زده و مردسالار ایران مغتنم است.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »