کشورهای دموکراتیک سخن رایجی دارند با این مضمون که «دموکراسی مشق شب ماست»؛ یعنی نه صرفا برای رسیدن به دموکراسی، بلکه برای حفظ دموکراسی باید هر روز و شب تمرین کرد.
اپوزیسیون جمهوری اسلامی اعم از جمهوریخواه و مشروطهخواه، سوسیالیست، مسلمان و کمونیست سالها است ادعا میکند که برای برانداختن جمهوری اسلامی در حال مبارزه است. غالب آنان نیز مدعیاند که قصد دارند تا پس از براندازی، یک حکومت دموکراتیک در ایران مستقر سازند. این ادعا پس از جنبش مهسا پررنگ نیز شده است. تشکیل دو ائتلاف سیاسی از اشخاص و احزاب با گرایشهای جمهوریخواه و مشروطهخواه از جمله منشور «همبستگی و سازماندهی برای آزادی» متشکل از چند فعال شناختهشده سیاسی با نام مخفف «مهسا» و همچنین «مرکز همگامی» متشکل از چند تشکل جمهوریخواه تلاش تازهای برای متحد کردن نیروهای سیاسی برای پیشبرد مسیر براندازی است. ائتلافهای جدید نوید استقرار یک حکومت دموکراتیک را میدهند. اما پرسش قابل طرح این است که این سازوکارهای سیاسی بر مبنای کدام اصول دموکراتیک بنا شده اند و دست کم چند درصد از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی مقیم خارج از ایران را نمایندگی میکنند؟
واقعیتی است که تشکلهای متعلق به اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز همچون جمهوری اسلامی فرسوده شدهاند. بسیاری از سران آنان هم سن و سال مسئولان جمهوری اسلامی هستند و وارث کشمکشهای سیاسی آن دوره که آثار تروماتیک آن هنوز بر رفتار و گفتارشان مسلط است. از طرف دیگر نسل جدیدی که یا به تازگی از ایران خارج شده یا خارج از ایران رشد کرده است نیز این تشکلها و رهبران آنان را چندان نمیشناسد. برخی از چهرههای اپوزیسیون نیز که به صورت مستقل فعالیت میکنند، فاقد تشکل و مرام سیاسی مشخصاند. از این رو پایگاه اجتماعی و سیاسی این چهرهها را تنها از طریق تعداد دنبال کنندگان آنان در رسانههای اجتماعی میتوان تخمین زد.
با این وجود جنبش زن، زندگی، آزادی هنوز جاری است. چه در ایران و چه در خارج ایران همچنان اعتراضات، گفتوگوها، رایزنیها، نشستها و هماهنگیها برای آینده ایران در جریان است. پرسش این است چگونه میتوان از همه ظرفیتها استفاده کرد. چه از تجربه نسلی که زندگی خویش را پای انقلاب ۵۷ و تبعات آن گذاشته و امروز با کولهباری تجربه در حسرت روزی است که ایران آزاد شود؛ چه از نسل جدیدی که بیپروا به سوی آزادی پیش میرود؛ فارغ از این دغدغه که آینده سیاسی ایران به کدام سمت و سو خواهد رفت.
پرسش کلیدی این است که نقش اپوزیسیون در پیش ساخت یک نظام دموکراتیک و کارآمد در ایران چیست؟ اقدامات گروههایی که عمر آنان بعضا از عمر جمهوری اسلامی نیز بیشتر است و ائتلافهایی که اخیرا با ترکیب برخی از همین گروهها و فعالان سیاسی و فرهنگی شکل گرفته چه کمکی میکند به ایجاد یک ساختار دموکراتیک برای ایران در حد و انتظار منطقهای که در آن به سر میبریم؟ طرح این سوال و پاسخ بدان در ابتدا بسیار پیچیده به نظر میرسد اما واقعیت چنین است. گروههای اپوزیسیونی که ایرانی دموکراتیک را آرزو میکنند، میتوانند برای رسیدن به این خواسته ابتدا یک ساختار دموکراتیک برای خویش ایجاد کنند.
در ادبیات ما مثلهای فراوانی است از این جمله که سخن گفتن صرف، بدون اقدام موثر نمیتواند ما را به مقصد مشخصی برساند. روی این سخن بیشتر با جمهوریخواهان است. هر چند به نظر نمیرسد جمهوریخواهی خاستگاه کمتری نسبت به مشروطهخواهان، طرفداران جمهوری اسلامی یا گروههای اتنیکی، کمونیستی و حتی مجاهدین خلق داشته باشد؛ اما صدای جمهوریخواهان به دلیل ضعف رسانهای، شبکه انسانی ضعیف و پراکنده کاری کمتر به گوش میرسد. با این حال میتوان به جرات گفت که احتمال دستیابی به یک ایران دموکراتیک در حکومتی که جمهوریخواهان در آن اکثریت باشند، به واقعیت نزدیکتر است. از این رو جمهوریخواهان مقیم خارج از ایران برای اثبات این ادعا میتوانند با حفظ سلایق و تنوع خویش زیر چتر دو اصل مهم جمهوریخواهی و یکپارچگی سرزمینی برای ایران، یک جبهه سیاسی به شیوه دموکراتیک ایجاد کنند؛ به نحوی که رهبران این جبهه منتخب جمهوریخواهانی باشند که در شهرها و کشورهای مختلف خارج از ایران زندگی میکنند. تشکیل این جبهه سیاسی فراگیر به شیوه دموکراتیک با برگزاری انتخابات منطقهای امکان پذیر است. در ادامه میکوشم تا روند برگزاری چنین انتخاباتی را توضیح دهم.
۱. تشکلهای جمهوریخواه که اخیرا با عنوان «مرکز همگامی» اعلام موجودیت کرده اند، مانیفستی تهیه میکنند که در آن شرایط پیوستن به این جبهه شرح داده میشود. در این مانیفست باید به اهداف و وظایف جبهه از جمله اقدام برای استقرار یک «جمهوری سکولار و دموکراتیک» در ایران اشاره شود و همچنین ساختار جبهه و شیوههای تصمیمگیری در آن تعیین گردد. در پیوست این مانیفست همچنین یک آئیننامه انتخاباتی تدوین میشود که در آن شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان، روش رایگیری، روش تعیین مجریان انتخابات و وظایف آنان، زمان و شیوه تبلیغات، نحوه شمارش آراء و اعلام نتایج آن مشخص میشود.
۲. پس از اعلام عمومی این مانیفست، جمهوریخواهان مقیم هر شهر میتوانند آمادگی خویش را برای اجرای انتخابات به مرکز همگامی اعلام کنند. مرکز همگامی پس از اعلام مانیفست یک هیات مرکزی برای انتخابات تشکیل میدهد. سپس جمهوریخواهان مقیم هر شهر هیات امنای انتخابات تشکیل میدهند. برای تشکیل هیات امنای انتخابات میتوان شرایطی را نیز در نظر گرفت. از جمله معرفینامه از سوی شاخه منطقهای یکی از تشکلهای همگامی در شهر- کشور مربوطه یا معرفی از سوی چهرههای سرشناس جمهوریخواه که مورد تایید مرکز همگامی هستند.
۳. پس از تشکیل هیات امنای انتخابات، زمینهسازی برای برگزاری انتخابات آغاز میشود. ابتدا برای هر شهر تاریخی برای اجرای انتخابات معین میشود. سپس مهلت زمانی مشخصی برای ثبت نام از نامزدهای عضویت در شورای رهبری یا کنگره تعیین میگردد.
نامزدها بنابر شرایط و ساختار پیشبینی شده در مانیفست تعیین میشوند. به طور مثال مانیفست میتواند یک کنگره سراسری پیشنهاد کند. یا پیشنهاد کند که شورایی نیز با رای مستقیم جمهوریخواهان انتخاب شوند. از این رو اعضای کنگره ترکیبی از نمایندگان هر شهر خواهد شد که در آن انتخابات برگزار شده است. سپس کنگره اعضای هیات اجرایی یا شورای رهبری جبهه را تعیین میکند. شرایط ذکر شده برای نامزدها باید با اصول دموکراتیک پذیرفتهشده همخوانی داشته باشد. هیات امنای انتخابات ابتدا نامزدهای انتخابات را ثبت نام و به ستاد مرکزی انتخابات در مرکز همگامی ارسال میکنند. ستاد مرکزی انتخابات پس از تطبیق شرایط با مفاد آییننامه اسامی نامزدها را به صورت علنی منتشر میکند.به طور مثال، سن قانونی، سلامت عقل و روان، پذیرش مانیفست جمهوریخواهی و ایرانی بودن میتواند از شرایط اصلی برای نامزد شدن باشد که احراز آن از طریق اظهارنامه و ارائه یک مدرک معتبر چون پاسپورت یا شناسنامه میسر است. اشخاص فاقد مدرک معتبر نیز میتوانند شاهد معتبر در این زمینه ارائه کنند.
۴. روز برگزاری انتخابات نیز جمهوریخواهان هر منطقه میتوانند به مراکز تعیین شده مراجعه کنند و با ارائه مدارک ذکر شده به نامزد مورد نظر خویش رای دهند. چون در این انتخابات امکان ثبت نام از رایدهندگان وجود ندارد و از این رو نمیتوان آمار مشخصی از تعداد واجدین شرایط ارائه کرد؛ ملاک برای انتخاب شدن اکثریت نسبی آرا است.
۵. برای برگزاری این انتخابات میتوان از امکانات کشورهای میزبان و مشاوره سازمان بینالمللی متخصص در امر انتخابات نیز استفاده کرد. شهرداریها در بسیاری از کشورها مجری برگزاری انتخابات هستند. همچنین میتوان از رسانهها و سازمانهای بین المللی برای نظارت بر این انتخابات دعوت کرد.
برگزاری چنین اقدامی ضمن این که به شکلگیری یک تشکل معتبر، چابک و فراگیر میانجامد، می تواند اعتماد همگان از جمله ایرانیان مقیم داخل کشور را نیز جلب کند. این اقدام بزرگترین گام برای تمرین دموکراسی و نمایش آن به جهان نیز هست. از این رو میتوان از این طریق برای ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی اعتباری کسب کرد که آنان نه تنها در مقام حرف، بلکه در عمل نیز به دموکراسی باور دارند. هر چند که دموکراسی صرفا به انتخابات خلاصه نمیشود؛ اما انتخابات شیوه ایجاد دموکراسی و تضمینی برای حفظ آن است. این پیشنهاد البته میتواند از سوی سایر جریانات سیاسی نیز اجرا شود اگر باوری به دموکراسی نزد آنان وجود داشته باشد.
4 پاسخ
گام نخست جمهوریخواهان باید این باشد که دست از فحاشی به طرفداران پادشاهی بردارند و بپذیرند که سیستم آینده کشور در یک رفراندوم آزاد تعیین خواهد شد،نه در اتاقهای کنفرانس گروههای مختلف اپوزیسیون. در مورد تمامیت ارضی ایران نیز به نظر میرسد برخی از جمهوریخواهان با پادشاهی بیشتر مشکل دارند تا با تجزیهطلبان!! ضمن این که با نهایت صراحت در حال تکرار مغلطه برابری پادشاهی با دیکتاتوری از یک سو و همسانی جمهوری با دموکراسی هستند و در برابر سوال پادشاهی خواهان در مورد وجود این همه کشورهای مشروطه دموکراتیک که از قضا از جمله پیشرفتهترین کشورها جهان هم هستند،پاسخی جز فحاشی به طرف مقابل ندارند. از سویی هم توان این تحلیل که تجربه جمهوری اسلامی چرا شکست خورد و به دیکتاتوری انجامید و چه باید کرد و چه تضمینی وجود دارد که جمهوری بعدی در فضای سیاسی-اجتماعی ایران به همین سرنوشت دچار نشود هم ندارند و دوباره به ناسزاگویی میپردازند.اینان درک نمیکنند که اهرمهای دیکتاتورساز در جامعه ایران تا چه حد قدرتمندند و برای کنترلشان هم هیچ برنامهای ندارند که هیچ،بعضا علنا دنبال استفاده از آنان هم هستند! با وجود چنین افرادی من شخصا برای جمهوری خواهی آینده روشنی نمیبینم.
خدایا شکرت که اندک اندک دارد ادم حسابی ها هم در جبهه جمهوری خواهان حرف می زنند. بسیار پیشنهاد بایسته ای است و به عنوان یک مشروطه خواه این یک پیشنهاد سازنده برای مشروطه خواهان هم هست. باید دموکراسی را تمرین کنیم. دقیقا به همین دلیل من کمپین وکالت را یکی از بهترین کنش های جنبش اعتراضی/انقلابی اخیر می دانم.
مهم این نیست که این ابتکار عمل توسط یک جمهوری خواه مطرح شده بلکه مهم این است که یک راهکار عملی در میان انبوهی گزافه گویی پیشنهاد شده است.
به هموطن جمهوری خواهی مانند شما افتخار می کنم
جمهوری خواه مشروطه خواه و هر جریان سیاسی دیگری هم به این ابتکار دست بزند، مبارک است. راه نجات ایران دموکراسی و تن دادن به خواسته مردم است. هر صدایی باید شنیده شود، هر گرایشی حق دارد در اداره ایران سهیم باشد. دموکراسی شرایط برای حاکمیت همگان بر سرنوشت خویش فراهم می کند، چه در اقلیت باشد چه در اکثریت.
خیلی مسخره هست که سلطنت طلبی و فاشیسم شاهی رو زیر واژه مشروطه خواه مخفی میکنید. اساس سلطنت از هر نوعش متضاد دموکراسی هست. انقدر دیگران رو احمق فرض نکنید. اجازه دست به دست شدن حکومت فاشیستی از سلطنت به رهبری و برعکس را نخواهیم داد.
دیدگاهها بستهاند.