چه کسانی در جبهه‌ی دمکراتیک هستند؟

اکبر کرمی

گراهام (گرم) تی. الیسون استاد روابط بین‌الملل در هاروارد با طرح “دام توسیدید” در سال ۲۰۱۷ می‌خواست اجتناب‌نا‌پذیری جنگ‌ میان قدرت‌های آینده را توضیح دهد. او با این انگاره می‌گوید برخورد میان آمریکا (قدرت جهانی موجود) و چین (قدرت جهانی نوپدید) در جهان آینده اجتناب‌ناپذیر است.

این ایده همان ایده‌ی ژنرال و مورخ معروف آتن توسیدید (۴۰۰- ۴۶۰ ق‌م) است؛ کسی که پدر تاریخ شناخته می‌شود و هزاران سال پیش در تاریخ جنگ پلوپونزی برخورد میان آتنی‌ها و اسپارت‌ها را اجتناب‌ناپذیر دیده بود؛ استدلال او بسیار ساده اما مهم بود. او می‌گفت اسپارت‌ها از قدرت‌گیری و نیرومندی آتنی‌ها بیمناک هستند، و این به جنگ خواهد رسید. یعنی دو درویش در یک کلیم نمی‌گنجند! (این نکته در روابط میان کشورها و رقابت‌های منطقه‌ای هنوز قابل تحمل نیست.)

اهمیت تاریخ و‌ حتا دریافت سیاسی توسیدید در آن است که او همه‌ی رخ‌دادها را آن‌چنان که امروز بر پایه‌ی عوامل و بنارهای امنیتی و پی‌آمدهای آن‌ها ارزیابی می‌کنند، توضیح می‌دهد. در تحلیل‌های او‌ نقشی برای خدایان، امیدها، رویاها، ایمان‌ها و تصورهای اطراف داستان دیده نمی‌شود.

داستان توسیدید داستان جهانی است که ترکیبی از پیشاسیاست (وضعیت طبیعی) و پیشادمکراسی (وضعیت سیاسی) است؛ در این وضعیت که بسیار همانند وضعیت ما هم در داخل و هم در منطقه است، باید پذیرفت که برخورد رقبای منطقه‌ای و ملی و محلی اجتناب‌ناپذیر است؛ به زبان دیگر سیاست‌ورزی در ایران تا اطلاع پسین باید با رعایت راه‌بردی این قطب‌نمای سیاسی و امنیتی پی‌گیری شود.

سیاست‌ورزی و سیاست‌ورزانی که به گذار از جمهوری اسلامی ایران می‌اندیشند، باید هم به این رقبای منطقه‌ای چشم دوخته باشند (و حرکات و رفتار و تصمیم‌های آن‌ها را به دقت در محاسبات خود ملاحظه و مد نظر قرار دهند) و هم به رقبای سیاسی درونی. سیاست‌ خارجی و رقبای منطقه‌ای‌ (و نیز برخوردهای اتنیکی که می‌تواند شاخه‌ای از آن باشد) را می‌گذارم برای کارشناسان این پهنه و تنها به رقبای داخلی و اهمیت آن‌ها برای گذار دمکراتیک اشاره خواهم کرد.

برخورد سلطنت‌طلب‌ها و‌ جمهوری‌خواهان پس از جمهوری اسلامی گریزناپذیر است؛ اهمیت ندارد امروز خردمندان آن‌ها چه می‌گویند، فردا بی‌خردان این‌ جماعت میدان‌دار پهنهی سیاست خواهند بود! رضا پهلوی هم گرفتار نکبت سلطنت است؛ و در نهایت مجبور است به ساز سلطنت‌طلب‌ها برقصد. فریب نمایش‌های دمکراتیک آن‌ها را نباید خورد؛ بیرون از قدرت این نمایش‌ها هم عادی و هم بی‌معنا هستند.

آن‌ها در ستایش رضاشاه می‌گویند او می‌خواست در ایران جمهوری اعلام کند، اما آخوندها نگذاشتند! این هم یک دروغ دیگر است؛ تعارفی بود، تا به او برای شاهی بفرما بزنند! (همان ترفندی که رضا پهلوی امروز به کار می‌برد.) اگر او همانند پدربزرگ خود به‌راستی هوادار جمهوریت است، دیگر آخوندی نیست که مخالف باشد، با شجاعت پایان سلطنت را اعلان کند! و این شکاف را برای همیشه برای سلطنت‌طلب‌هایی که ادامهی نکبت مفت‌خوری و آخوندی‌گری در ایران آینده‌اند، ببندد.

نزدیک شدن به سلطنت‌طلب‌ها ساده‌لوحی است؛ ادعای آن که شکل حکومت مهم نیست و باید به رای مردم گذاشته شود، خیانت است. ادعای آن‌که امروز، زمان مناسبی برای این حرف‌ها نیست، ساده‌دلی است. این ساده‌دلان و ساده‌لوحان اگر جمهوری‌خواه باشند، اسب تروای سلطنت‌طلبی خواهند شد، همان طور که ملی‌مذهبی‌ها اسب تراوای خمینی شدند و نکبت جمهوری اسلامی خلق شد. بزرگ‌ترین دشمن دمکراسی نادانی و بددانی دمکراسی است.

این ادعا که نقد رضا پهلوی، سلطنت و سلطنت‌طلبی در شرایط موجود مناسب نیست و به نفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد، هم نادرست است و هم خطرناک! نادرست است، زیرا می‌توان همین ادعا را در مورد جمهوری اسلامی هم پیش کشید! هم‌چنان که برخی از اصلاح‌طلبان نزدیک به قدرت همین ادعا را مطرح کرده‌اند! آن‌ها می‌گویند تضعیف بنیادین جمهوری اسلامی و تضعیف جمهوری اسلامی در بنیادها می‌تواند به فروپاشی و تجزیه ی ایران بینجامد! آن‌ها می‌خواهند بگویند اگر نگران ایران هستید، باید تا همیشه سر به فرمان این دیوانه‌ها باشید! هم این‌ ادعای اصلاح‌طلب‌ها نادرست است و هم آن ادعای سلطنت‌طلب‌ها! هم‌ جمهوری اسلامی و هم‌ سلطنت‌طلبی خطر واقعی و موجود برای دمکراسی است که ایران را تهدید می‌کند! با این وجود هم سلطنت‌طلب‌ها و هم هواداران جمهوری اسلامی ایرانی هستند؛ یعنی مخالفت با آن‌ها خطرناک نیست؛ آن‌چه خطرناک می‌باشد، انکار ایرانی بودن این جریان‌ها و حقوق آن‌ها است. مخالفت با این جماعت نباید تا انکار حقوق شهروندی آن‌ها ادامه پیدا کند. اما نه گذاشتن سلطنت به رای مردم حق شهروندی است و نه گذاشتن جمهوری اسلامی! شهروندان حتا به خواست و انتخاب خود نمی‌توانند و نباید حقوق خود را انکار کنند و به صغارت خود فرمان دهند.
ایستاده‌گی در برابر این دو جریان در دقیق‌ترین شکل خود امری بنیادین و همیشه‌گی است! هر گونه مصلحت‌اندیشی در این مورد خطر آن را دارد، که ایستاده‌گی در مورد آن‌ها در آینده‌ دیر و پرهزینه شود. اصلن گذار دمکراتیک فرایند همین ایستاده‌گی‌ها است. ایستاده‌گی‌ها که از یک طرف به تعمیق حقوق شهروندی خواهد رسید و از طرف دیگر به تعمیق مدنیت، کاهش هرینه‌های گذار و پیوسته‌گی اجتماعی و سیاسی.

تحمل جمهوری اسلامی، ستایش تسلیم، بی‌کنشی، پسیفیسم (امروز) و تن دادن به وسوسه‌ی رومانتیسم، و ننگ یک صغارت دیگر (بازگشت دیروز) پایان رویای خوش دمکراسی است. شهروندی پایان نظام شهربندی و مناسبات ننگین آن است

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

7 پاسخ

  1. اقای اکرمی به دموکراسی تا جایی اعتقاد دارد که نتیجه مد نظر خودش در بیاید
    او مانند فقیهان حاکم بر ایران صلاح مردم رابهتر از خودشان می داند و مانند خامنه ای اعتقاد دارد مردم مگر شعور کافی برای انتخاب درست و غلط برای خود دارند پس بهتر است این گزینه در رفراندوم نباشد. ادامه همین نگاه وضع موجود است
    یعنی کسانی که این مقاله را منتشر کرده اند یکبار ان را خوانده اند همین نگاه می شود که جمهوری در ایران جز در بین یک عده که خود را عقل کل می دانند در بدنه جامعه طرفدار ندارد.

    1. دقیقا. وقتی میگوییم جمهوری در ایران بخاطر فرهنگ مردم کارکرد ندارد و مبدل به ضد خود خواهد شد(کما این که جمهوری اسلامی مبدل به دیکتاتوری شد) راجع به همین موضوع بحث میکنیم. نویسنده کوچکترین درکی از جمهوری‌،چه رسد به دموکراسی ،ندارد و هیچ شرمی از خیانت خواندن رجوع به رای مردم برای تعیین فرمت حکومت بعدی هم ندارد. وقتی مدعی دموکراسی چنین باشد،تکلیف ناباوران ناگفته پیداست. در سیستمهای سلطنت مشروطه لااقل اهرم پادشاه برای محدود کردن احتمالی زیاده‌روی های بالاترین مقام انتخابی وجود دارد(کما این همین چند ماه پیش شاه انگلیس نخست وزیر بی‌کفایت لیزا تراس را پس از یک ماه برکنار و از مجلس عوام تقاضای تعیین جانشین کرد).در آمریکا چنین اهرمی وجود ندارد و چیزی نمانده بود دونالد ترامپ آمریکا به مبدل به دیکتاتوری مشابه روسیه پوتین کند! خداوند ایران را از شر این خودشیفتگان در امان بدارد.

  2. «ادعای این که شکل حکومت مهم نیست و باید به رای مردم گذاشته شود ,خیانت است»!!!!!! میزان پایبندی مدعیان دموکراسی به خواست مردم را میبینید؟! آیا این همان سخن آقای خمینی که گفت اگر همه ملت بگویند آری من میگویم نه،نیست؟! خیانت به چه کسی؟! به آرمانهای فرادموکراتیک؟! ادبیات غیربهداشتی و عیناً کپی خود جمهوری اسلامی را هم که میبینید؟! نکبت سلطنت،نکبت مفتخوری،آخوندی‌گری،ساده لوح،نادانی،بدذاتی،دیوانه‌ها،ننگ یک صغارت دیگر،…! واقعا با انتشار این قبیل نوشته‌های بی‌مایه و سراسر فحاشی ارزش سایت خودتان را پایین می‌آورید. دموکراسی در ذات خود چیزی جز دو اصل نیست: احترام به نظر دیگران و تسلیم به رای اکثریت. یعنی همان دو چیزی که در این نوشته و نوشته‌های افراد مشابه‌الفکر به کل غایب است. از سایت وزین زیتون خواهش میکنم از انتشار این گونه نوشته‌های توهین‌آمیز و خطرناک خودداری نماید.

  3. این نوشتار که همان ابتدا سلطنت را نکبت می داند و در گفتگو را می می بندد می خواهد به ما راه نجات بدهد؟!
    مشکل جمهوری خواها همین نگاه تمامیت خواهانه و استبداد طلبانه تان است و اگر به صرف لفظ جمهوری شما دموکراتیک می شدید که کیم رهبر جمهوری دموکراتیک خلق کره شمالی می باید دموکراتیک ترین و معقول ترین فرد جهان باشد!

  4. بسیار عالی بود. ضمنا بهترین جمله و حقیقت غیرمرتبط این نوشته جمله ” همان طور که ملی‌مذهبی‌ها اسب تراوای خمینی شدند” است که نشان می دهد این ملی مذهبی را هم باید مانند جمهوری اسلامی دید. مبارزه با جمهوری اسلامی و تبین نادرستی سلطنت طلبی از واجبات است.

    1. هیچ هم عالی نبود. اگر دیدگاه شما این است که طرفداران پادشاهی حق رای به نظام مورد نظر خود در رفراندوم را ندارند،هیچ فرقی با خامنه‌ای ندارید. هر چه باشید،دموکرات نیستید. برایتان متاسفم.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »