برگزیده‌ها

‏برای رد پای بدعت‌های مخوف خامنه‌ای!

مهدی فضائلی، مدیرعامل سابق خبرگزاری فارس و عضو دفتر حفظ و نشر آثار خامنه‌ای، توییت کرد: «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در باره نقض حریم خصوصی، فتاوی سخت‌گیرانه ‌(یا صریح و محکم) دارند؛ از جمله اینکه در پاسخ به استفتائی این‌گونه فرموده‌اند: تجسس در امور شخصی و خصوصی دیگران جایز نیست و فرقی بین فضای مجازی و حقیقی نیست.»

‏محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر و معاون پارلمانی محمد خاتمی، هم سرخوشانه در واکنش نوشت: «آقای فضایلی! چه خوب که این‌ها را اعلام می‌کنید. خیلی‌ها دوست ندارند این نظرات را از رهبری بشنوند. کاش مسئولان امر تجسس حقیقی و مجازی به نظر ایشان عمل کنند.»

چرا «محمدعلی ابطحی ِ اصلاح‌طلب» گمان کرده است که خامنه‌ای «می‌خواهد» به «فتاوی سخت‌گیرانه» او درباره حرمت «تجسس در امور شخصی» عمل شود ولی به حرف او گوش نمی‌کنند؟!

کدام سازمان اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی که مشغول تجسس سیستماتیک در امور شخصی و خصوصی مردم است، خارج از عبای آیت‌الله خامنه‌ای است؟ و مگر خود او (مرداد ۹۵) نگفته: «حالا عذر بیاوریم که اینها که یک مشت جوان بودند، یک چرندی، یک حرف بی‌ربطی گفتند؛ نه، این‌جوری نیست. اگر چنانچه در زیر عبای بنده کسی حرفی بزند که من با آن مخالفم، خب بایستی او را از زیر عبایم بیرون کنم؛ بایستی اعلام کنم که مخالفم وَالّا به‌حساب من گذاشته خواهد شد؛ ؛ همه‌ی وزن و وزانتی که صاحب عبا دارد، پشتوانه‌ی آن حرف خواهد شد»؟

وقتی مجازات «حرف چرند» اخراج از زیر عبا باشد، مجازات «اصرار به عمل حرام»، ابقا و تمدید حکم است؟!

یا نکند، ماجرا همان ماجرای اساطیری «آدرس عوضی» باشد؟! که رهبر چیزی بگوید و خواص خطوط بین فرمان‌ها و فتاوا را اجتهاد کنند؟ و از قضا، همیشه درست «اجتهاد» کنند؟! همان که هانا آرنت در «توتالیتاریسم» به زیبایی از آن نوشته؛ «دستور و اراده پیشوا هرگز یکی نبودند اما لایه‌های نخبه به برکت تلقین‌های ویژه‌ای که برای چنین منظورهایی گرفته بودند، چنان تربیت شده بودند که دریابند برخی از «اشارات، چیزی بیشتر از محتوای لفظی‌شان را در بردارند.»» (صفحه ۱۹۹)

اوریانا فالاچی از معمر قذافی پرسیده بود: «چطور هر جا می‌رویم فقط تصویر شما را می‌بینیم؟ … شما خیلی راحت خیلی چیزها را ممنوع می‌کنید، چطور پرستش‌تان را ممنوع نمی‌کنید؟»

چطور امثال «محمدعلی ابطحی ِ اصلاح‌طلب» نمی‌توانند باور کنند رهبری که روی اردوی دانشجویی یا یک گفت‌وگوی تلویزیونی اعمال نظر و قدرت می‌کند و «ممنوع» شاه‌بیت غزل‌های خون‌چکان و فقیرساز اوست، می‌خواهد ولی نمی‌تواند رویه تجسس در امور شخصی و خصوصی مردم را متوقف کند؟

نمی‌توانند باور کنند یا نمی‌خواهند باور کنند؟! یا نکند متوجه شده‌اند که چه بسا «حرام‌های شرعی» که به اشارت ابروی «ولی مطلقه فقیه» به «حلال سیاسی» تبدیل می‌شوند و دارند رد پای این بدعت‌های مخوف خود او را گم می‌کنند؟!

*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.

Recent Posts

بی‌پرده با کوچک‌زاده‌ها

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

سکولاریسم فرمایشی

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مسعود پزشکیان و کلینیک ترک بی‌حجابی

کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

چرا «برنامه‌های» حاکمیت ولایی ناکارآمدند؟

ناترازی‌های گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳