یادداشت

«گفتگو برای نجات ایران» و واکنش وحشت‌زده‌ی حکومت!

اول و دوم اردیبهشت‌ماه همایشی مجازی با عنوان «گفتگو برای نجات ایران» برگزار شد. این گفتگو که با هدف نزدیکی طیف متکثر دموکراسی‌خواه انجام شد و امیدوارم تا رسیدن به یک جبهه نجات ملی ادامه یابد، ابتکار موثری در راه تفاهم و همکاری میان کنشگران و جریانات سیاسی آزادی‌خواه بود.

همبستگی میان جریانات و چهره‌های مبارز دموکراسی‌خواه بر مبنای مخرج مشترک همه این جریانات و در عین حال بر اساس احترام به هویت‌های سیاسی و عقیدتی یکدیگر، یکی از شرایط لازم برای ایجاد وحدت ملی و سازماندهی موثر تلاش‌ها و مبارزات ملی برای گذار به جمهوری سکولار است. نقاط مشترک همه ۴۲ نفری که در این گفتگو شرکت کردند و بسیار دیگری که در نخستین گفتگو جایشان خالی بود را به نظر من می‌توان در چند جمله زیر خلاصه کرد:

۱-نفی جمهوری اسلامی و ضرورت تشکیل دموکراسی سکولار که هر گونه تبعیض دینی، عقیدتی، قومی و جنسی را ملغی می‌کند.

۲-هرگونه آمیزش دین و دولت مغایر دموکراسی است و جدایی این دو ضرورتی است که هم لازمه دموکراسی و تامین منافع ملی ایران است و هم به مصلحت دین.

۳-برابری مطلق همه شهروندان از هر عقیده، گرایش سیاسی، قومیت و جنسیت در برابر قانون و فرصت‌های اجتماعی در دموکراسی آینده.

۴-شیوه های مبارزه برای عبور از استبداد دینی به جمهوری سکولار بر اصول عدم خشونت متکی است. چرا که جنبش عدم خشونت، توده‌های هرچه وسیع‌تری از مردم را به میدان می‌آورد و در نتیجه سرکوب توده‌های وسیع معترض هم دشوار و هم توجیه‌ناپذیر است. و اصرار رژیم و فرماندهان نیروهای مسلح به سرکوب و کشتار میلیون‌ها شهروند معترض بی سلاح و بی‌خشونت موجب عمیق‌تر شدن شکاف در بدنه نیروهای مسلح و سرپیچی بدنه این نیروها از فرماندهان می‌شود.

۵-وقتی قرار بر دموکراسی براساس منشور جهانی حقوق بشر است طبعا ترکیب شعار آزادی، نان و مسکن که این منشور ۳۰ ماده‌ای بر همه آنها تاکید دارد، شعار و هدف همه شرکت‌کنندگان در گفتگوی «برای نجات ایران» است. ایران، امروز سرزمین حاصل‌خیز دفاع از آزادی و رفاه عمومی است.

۶- برای عبور از استبداد به دموکراسی که همبستگی وسیع ملی از شرایط لازم آن است، جریانات متکثر جمهوری‌خواهی نباید اجازه دهند مبارزه برای دموکراسی و نجات از شر تروریسم حاکم تحت الشعاع رقابت ها و هویت‌های سیاسی جداگانه جریانات اپوزیسیون قرار گیرد. خیلی روشن است که جمهوری‌خواهان با حاکم مادام‌العمر و یا مقام موروثی مخالف اند.

با این همه سخنگویان جمهوری اسلامی پس از گفتگوی «برای نجات ایران» مدعی شده‌اند که این تلاش سیاسی خواهان اتحاد چهره‌های معتبر و مبارز جمهوری‌خواه با آقای رضا پهلوی بوده است؛ دروغی به زشتی و بی‌شرمانگی همه دروغ های دیگرشان. البته هدف آنان روشن است به خیال خود می‌خواهند هم میان جمهوری‌خواهان تفرقه و بی‌اعتمادی ایجاد کنند و هم این که ما جمهوری‌خواهان به جای تمرکز بر مبارزه علیه استبداد دینی به جنگ هموطنانی برویم که به دنبال نوستالژی و توهم بازگشت سلطنت هستند. ما چنین نخواهیم کرد. ما با آنان مخالفیم، آنان را نقد می‌کنیم و برآنیم که کژراهه‌ای که آنان دنبال می‌کنند فقط به سود استبداد حاکم است و هرگز هم به جایی نخواهد رسید. اما می‌دانیم که دشمن ما رژیم تروریستی حاکم است. ما به حکم جمهوری‌خواه بودن، حق همه ایرانیان چه سلطنت‌طلب، چه مجاهد و هر نیروی دیگری را در مبارزه علیه جمهوری اسلامی به رسمیت می‌شناسیم و همه شهروندان ایرانی را دارای حق برابر در تعیین سرنوشت کشور می‌دانیم و هرگز اجازه نخواهیم داد که مخالفت و رقابت ما با آنان، مبارزه‌مان را علیه جمهوری اسلامی تحت الشعاع قرار دهد.

بار دیگر اضافه کنم که من به عنوان یکی از شرکت‌کنندگان در گفتگوی «برای نجات ایران» بر آن هستم که بازگشت سلطنت و هرگونه مقام غیر انتخابی در ایران آینده غیرممکن است. همه ما می‌دانیم که متاسفانه اکثریت طرفداران بازگشت سلطنت در خارج از کشور در رفتار، گفتار و شعارهایشان نشان می‌دهند که خواهان عبور از دیکتاتوری دینی به دیکتاتوری سلطنتی هستند و از نفرت عمومی و به حق ایرانیان از رژیم تروریستی اسلامی برای تبلیغ نظرات خود بهره‌برداری می‌کنند. غافل از آن که مردم ایران به‌ویژه نسل جوان به این آگاهی رسیده‌اند که به درون چرخه باطل عبور از این دیکتاتوری به آن دیکتاتوری که هرگز به دموکراسی نخواهید انجامید سقوط نکنند. و در عین حال مردم و نسل‌های جوان هرگز جایگاه دشمن حاکم بر ایران را با جایگاه متوهمان بازگشت سلطنت اشتباه نمی‌گیرند، و طرح و نقشه‌های امنیتی‌های رژیم اسلامی را که می‌کوشند میان مخالفان رژیم جنگ و دعوا بیندازند تا بتوانند همچنان حکومت کنند، می شناسند.

شاید لازم باشد تاکید کنم که شیفتگان و متوهمان بازگشت دیکتاتوری سلطنتی، خود نتیجه ۴۴ سال حکومت سیاه دینی‌اند که در کشتار، فساد، غارت ثروت‌های ملی، گسترش فقر و محرومیت و تبعیض‌های شرم‌آور دینی، قومی و جنسیتی و خیانت به منافع ملی ایران روی دیکتاتوری سلطنتی را سفید کرده است.

متاسفانه بخش اصلی این دسته از ایرانیان مثل رژیم حاکم نگرشی ضد دموکراتیک و بسیار خصمانه با «غیرخودی ها» یعنی هر آن کس که مثل خود آنان نیست، دارند و در خارج از کشور کارشان خلاصه می‌شود به تبلیغ اعدام همه آنانی که در انقلاب شرکت داشته و هر آن کس که امروز با آنان مخالفت می‌کند. شعارهایی مانند «رهبر ما پهلویه، هر که نگه اجنبیه» و یا شعار «مرگ بر سه فاسد ملا، چپی، مجاهد» که همسر آقای رضا پهلوی نیز آن را ریتوئیت کرده، نمونه‌ای از نگرش ضد آزادی و نئوفاشیستی آنان است. و آقای رضا پهلوی نیز در ظاهر ژست دموکراتیک دارد، اما عملا به همین جریان ضد آزادی و ضد حقوق بشر تکیه دارد. با این همه این جریان را که طرفداران آن عمدتا در خارج از ایران زندگی می کنند جمهوری اسلامی برای کوچک جلوه دادن طیف وسیع جمهوری‌خواه مخالف خود بزرگ جلوه می‌دهد و همان‌گونه که اشاره کردم می‌کوشد با پیاده کردن طرح‌های امنیتی مبارزه کنشگران و جریانات جمهوری‌خواه را از مسیر اصلی خود به سوی بازگشت طرفداران سلطنت منحرف کند. آنها برای خنثی کردن تلاش‌هایی که برای ایجاد همبستگی میان طیف وسیع جمهوری‌خواهان در جریان است و به شدت از آن وحشت دارند به هزار دروغ شاخدار متوسل می‌شوند، مزدوران خود را در داخل و خارج علیه این گونه تلاش‌ها که «گفتگو برای نجات ایران» نمونه موفقی از آن بود، بسیج می کنند. چرا که رژیم خیلی خوب می داند که نیرویی که در آینده نزدیک می تواند موجب سقوط تروریسم دینی شود همین طیف جمهوری‌خواهان پیگیر، استوار و مبارزی است که در میدان پیکار پنجه در پنجه آدم کشان حاکم انداخته و ده‌ها سال است هزینه می پردازد، زندان، شکنجه و همه رنج ها و محرومیت های راه دشوار گذار به دموکراسی را به جان خریده و روز به روز ایرانیان هرچه بیشتری را به استقرار جمهوری سکولار مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر علاقمند و برای ریشه کردن استبداد دینی آماده کرده و روز به روز هم اعتماد بیشتری در میان مردم کسب کرده است.

در پایان این نکته را نیز یادآور شوم که حرف‌های غیرسیاسی و قطعا غیرعملی مثل «از تاجزاده تا شاهزاده» و از «موسوی تا پهلوی» بازی ناآگاهانه در زمین امنیتی‌های رژیم است که تکرار آن در حد خود می‌تواند مایه سوء تفاهم در میان جمهوری‌خواهان شود. کسی که چنین عبارتی را تکرار می‌کند باید بداند که سلطنت‌طلبان خود را از امثال موسوی و تاجزاده و همه دیگران طلبکار می‌دانند؛ حتی خواهان اعدام آنان هستند. و از این سو نیز این گونه برخوردهای غیرسیاسی و سطحی مایه رنجش موسوی، تاجزاده و امثال آنان می‌شود و به باور من نوعی بی‌احترامی به آنان نیز هست. چرا که کسی حق ندارد از طرف آنان موضع سیاسی بگیرد. این قبیل گفته‌ها در شان یک سیاستمدار و کنشگر سیاسی جمهوری‌خواه نیست و نقشی جز مسموم کردن فضای سیاسی میان جمهوری‌خواهان و گزک دادن به دست دشمنان حاکم ندارد. البته همه ما در گفتار و رفتار اشتباه می‌کنیم و هر اشتباهی هم قابل تصحیح است. به قول معروف آدم زنده اشتباه می کند، مهم آن است که وقتی به این جا رسید که اشتباه کرده، صادقانه بپذیرد و تصحیح کند. آزادی‌خواهی از جمله مستلزم آزادگی و شجاعت در پذیرش شفاف اشتباهات و تصحیح آن است.

Share
Published by
Admin1

Recent Posts

بی‌پرده با کوچک‌زاده‌ها

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

سکولاریسم فرمایشی

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مسعود پزشکیان و کلینیک ترک بی‌حجابی

کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

چرا «برنامه‌های» حاکمیت ولایی ناکارآمدند؟

ناترازی‌های گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳