«گفت‌وگو» برای نجات ایران و مافیای اپوزیسیون برای خامنه‌ای

طاها پارسا

۱.مهدی نصیری، سردبیر و مسئول سابق کیهان، در جریان یک مناظره گزارش روشنی از آخرین وضعیت حکمرانی در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری می‌دهد. نصیری می‌گوید «کسی که در برابر اصلاحات سفت و سخت ایستاده است آقای خامنه‌ای است. در مجمع تشخیص مصلحت نظام در جریان جنبش مهسا چند کمیته تشکیل شد برای این‌که ببینند چکار باید بکنند [چون] برای این مسئله احساس بحران کردند؛ کمیته اقتصادی، کمیته سیاسی، و کمیته اجتماعی یا فرهنگی. این کمیته‌ها به لیستی از اصلاحات رسیدند که نظام باید ضرورتا انجام دهند. خبر به دفتر آقای خامنه‌ای رسید که اینها به لیستی از اصلاحات رسیده‌اند که با نگاه و مبانی آقای خامنه‌ای جور در نمیاد. قرار بود این موضوع در جلسه رسمی مجمع تشخیص مصلحت بررسی شود اما [پس از اطلاع دفتر آقای خامنه‌ای] آقای صادق لاریجانی مانع از طرح آن در مجمع می‌شود. آقایان محمد صدر و احمد توکلی و ..، اعتراض می‌کنند. اما پاسخ می‌شوند که همین است».
نصیری در ادامه از دیدار «سردار علایی» با بسیاری از فرماندهان عالی‌رتبه سپاه خبر می‌دهد و جمع‌بندی آن‌ها در «ضرورت اصلاحات»، اما «بعد می‌روند با آقای خامنه‌ای صحبت می‌‌کنند و ایشان سفت و محکم می‌ایستد و می‌گوید من چهار خط قرمز دارم و به هیچ‌وجه از این ها کوتاه نمی‌آیم. یکی حصر ، دیگری نظارت استصوابی، سوم حجاب و چهارمی رابطه با آمریکاست».

۲. اول و دوم اردیبهشت ۱۴۰۱، چهل‌ و دو نفر از فعالان سیاسی و رسانه‌ای، در همایشی مجازی با درهای باز، به گفت‌وگو نشستند تا از دغدغه‌ها و افکارشان درباره‌ی نجات ایران بگویند؛ نیمی در تبعید و نیمی ساکن ایران و از آن‌ها هم نیمی در بند اوین. در این همایش چهره‌هایی شناخته‌شده و مسئولیت‌پذیر با هویتی واقعی و کارنامه‌ای روشن در فضایی مجازی و در شرایطی پرهزینه کنار هم قرار گرفتند و میوه ممنوعه‌ی «گفت‌وگو» را به‌همدیگر تعارف کردند؛ گناهی نابخشوده در فرهنگ و آئین جمهوری اسلامی.
روز قبل و بعد این همایش کیوان صمیمی و علیرضا بهشتی شیرازی ربوده شدند؛ پرونده‌ای جدید برای نرگس محمدی گشوده شد و عبدالله ناصری و هاشم آقاجری و عبدالله مومنی و قربان بهزادیان‌نژاد احضار شدند؛ واکنش قابل پیش‌بینی جمهوری اسلامی به «گفت‌وگو» برای «نجات ایران».

۳. گفت‌وگو تنها راهی است که ایرانیان برای باطل‌کردن طلسم استبداد پیش رو دارند و برخلاف بسیاری از اپوزیسیون، جمهوری اسلامی این را دریافته است و هیچ کوششی را برای انسداد این «راه» فرو نمی‌گذارد. از جمله: کسانی را اهل گفت‌وگو هستند احضار و بازداشت و حصر و زندانی می‌کند؛ کسانی را که آداب گفت‌وگو را به‌تمامی نمی‌دانند به آئینی جعلی و ذیل رمز‌های سرکوب «توهین به مقدسات»، «تمامیت ارضی»، «تجزیه‌طلبی»، «امنیت ایران» و… به هراس می‌افکند مبادا با «دیگری» گفت‌وگو کنند؛ و سرانجام نفَسِ رسانه‌های اجتماعی را با ارتش سایبری و مزرعه‌های لایک و دیس‌لایک و کمپین‌ها و مخالفان جعلی می‌گیرد تا نزاع‌های مبتذل و بی‌پایه اکسیژن رسانه‌ها را مصرف کند و «گفت‌وگو» نتواند نفس بکشد.

۴. چند سالی است که بازی مافیا در محافل خانوادگی و دوستانه ایرانی‌ها رایج شده است. سریال‌ها و برنامه‌های متعددی هم با محور همین بازی در شبکه‌های خصوصی اکران شده است. در شروع این «بازی» تعدادی از بازیگران به شکل «تصادفی » نقش «مافیا» و بقیه هم نقش «شهروند» را به‌عهده می‌گیرند. شهروند‌ها تلاش می‌کنند مافیا را شناسایی کنند و مافیا هم می‌کوشد خودش را شهروند جا بزند و شهروندان را مافیا معرفی کند. به‌تدریج از اعضای دو گروه تعدادی کشته می‌شوند و سرانجام گروهی بر دیگری غلبه کرده و اگر حوصله‌ای باشد باز هم روز از نو روزی از نو؛ قرعه‌ می‌کشند و نقش‌ها را تصادفی عوض می‌کنند و سرگرم می‌شوند و می‌خندند و البته بسیار شنیده‌ام که کار به دعوا و دلخوری هم کشیده است. در این بازی (به نظر من مسخره و مبتذل) معمولا هر کس که بتواند بهتر و پیچیده‌تر دروغ بگوید و روان و اعصاب و حوصله دیگران را به بازی بگیرد، موفق‌تر ظاهر می‌شود.
چند دهه است که مقارن با حرکت‌ها و جنبش‌های مدنی ایران، بخشی از ایرانیان مهاجری که یا بی‌کارند، یا سرگرمی جدی و مناسبی در کشورهای محل سکونت خودشان ندارند و یا از ادغام در جامعه مقصد درمانده‌اند، بازی مافیا را از سر می‌گیرند. در این بازی ایرانیان مهاجر جملگی خودشان و محفل‌های چند نفره خودشان را شهروند و دیگران را مافیا می‌خوانند و بازی می‌کنند؛ بی‌کاریشان را در شبکه‌های اجتماعی پر می‌کنند و فرصتی پیدا می‌کنند که تعطیلات آخر هفته را به رایگان در جمع تعدادی از هم‌زبانان بگذرانند و داد بزنند و جیغ و هورا بکشند؛ فحش بدهند و ناسزا بشنوند. (من استثنایی در این تعابیر برای هیچ گروه و فردی قایل نمی‌شوم! نه به این‌خاطر که وقتی در این یادداشت از اپوزیسیون خارج کشور یاد می‌کنم، استثنائی برای مصادیقش قائل نیستم، بلکه به این خاطر که «پیام» وسط تبصره‌ها و استثناها گم نشود و هیچ‌کس هم خود را مصداق آن استثنا‌ها نبیند).

۵.به سخنان مهدی نصیری بازگردم. حالا او، در مقام آخرین فرد سرشناسی که از اردوی حکومت ریزش کرده و به صف مخالفان پیوسته، بهتر از هر فرد دیگری به مسئله اصلی پرداخته و مشکل را معرفی کرده و از خط ‌قرمزهای رأس حکومت گفته است، خط‌قرمزهایی که در آن‌ها ایران و امنیت ایران جایی ندارند!
مافیا‌بازی و فریب‌کاری و فریب‌خوردگی جمعی از مخالفان جمهوری اسلامی و برجسته کردن تعابیر ناسیونالیستی و ملی‌گرایی -در حالی‌که ‌خطری خارجی ایران را تهدید نمی‌کنند و جنبشی مدنی در داخل ایران برای تضعیف استبداد در جریان است و تیترهای خبر را باید به فعالان این جنبش اختصاص داد و تحلیل را باید در تقویت این خیزش به‌کار گرفت-  از سوی آنان تلاشی برای گم کردن صورت مسئله و مشکل اصلی است. جمهوری اسلامی که برای بقای خود روزگاری به ریسمان «اسلام» چنگ می‌زد اکنون به‌نام «ایران» خود را به شاخ قدرت آویزان کرده چون ریسمان قبلی را پوسانده و بی‌اعتبار شده. همین دیروز و امروز، اعدام سعید اسود به‌اسم رمز «تجزیه‌طلبی» و اعدام یوسف مهرداد و صدرالله فاضلی‌زارع به‌ نام «توهین به‌مقدسات»، مجازات شهروندانِ خاطی نیست، بلکه بافتن ریسمانی است که تارو پود استبداد را تشکیل داده؛ ریسمانی که هر از گاهی باید به‌دنبال گردنی برای آن گشت تا بقای حکومتی استبدادی و فاسد را چند روزی بیشتر کرد؛ به‌نام اسلام و ایران و به‌کام و «برای» خامنه‌ای.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

4 پاسخ

  1. شرم بر شما یکبار به صورت سربازان کشته شده در مرزبانی سراوان به دست جیش العدل را نگاه کنید بعد این مزخرفات را بگویید

  2. در تباهی اصلاح‌طلبان همین بس که قبل‌تر تئوری سوریه شدن ایران را می دانند و به ناگاه با تغییر صد وهشتاد درجه ای علی رغم این همه تجزیه طلب که اتفاقا گروه های مسلح دارند از جند الله تا حرکه النضال و پیشمرگه های کموله و پژاک و فرقه دموکرات و …حالا به حدیداز ابتذال رسیده اند که با مغلطه آزادی بیان خون شویی و سفید شویی قاتلان این مردم را می کنند
    نه به ان شوری شور و نه به این بی نمکی!
    شرم بر شما که همواره در سمت غلط تاریخ ایستادید!

  3. واقعا شرم آور است چون در مصاحبه با اینترنشنال حرکته النضال عملیات تروریستی اهواز را به عهده گرفته بود‌
    در هیچ دموکراسی حتی در انگلستان هم ارتش جمهوری خواه ایرلند گروه تروریستی شناخته می شود و هیچ اقدامی برای اعتصاب غذای بابی ساندرز در این مورد نکرد
    شرم آور است که برخی شروع به سفید شویی و خون شویی جنایات تروریست ها کرده اند
    سب النبی در قالب آزادی اندیشه و بیان قابل فهم است ولی عملیات تروریستی به قصد تجزیه طلبی و کشتن افراد بی گناه جنایت نابخشودنی است

  4. درود یاران جان
    اواخر تابستان گذشته جوانی شهرستانی که برای دیدن اقوام به تهران
    آمده بود در تور فاطی کوماندوهای رجیم گرفتارشد وجان برسر آن نهاد.
    دوربین ها توانستندلحظه ای که باد گوشه ای از چادر رازهای جیم الف
    را بالازده بود ثبت کنندو وحشی گری این غول بیانانی های آدم خوار را
    به جهانیان نمایش دهند.معصومیت آندخت ایران و رذالت وخون آشامی
    این نره خران مقنعه پوش وجدان جهانیان را در گیر نمود و چنان کرد که
    حتا بند بازان حقه باز تحت نام اصلاح طلب مجبور به رو کردن دستشان
    شدند .عده ای به سمت مردم آمدند و با وضوح به سرنگونی این بختک
    رای دادند وعده ای دیگرکماکان به اصلاح روبنایی وجزعی جیم الف به
    همان صورتی که هر وقت لازم شد شمشیر را از زیر عبا در آورند متکی
    ماندند اما بسیار بسیار بی اعتبار تر از قبل .اما ولی لاکن این شاهک
    موجود با علم کردن عکس هایش در تظاهرات جهانی ایرانیان مهاجر
    به خوبی نشانداد که اگر هر حرکتی از همان قدم اول نتواند بدون هیچ
    اما واگری کاملن شفاف نباشد به جایی نمی رسد حتا اگر خمینی و۱۴
    قرن تبلیغات دروغ وسلسله های صفویان وقاجار را هم داشته باشد و
    خود را به الله آویزان کند هم سر نگون می شود چه برسد به جوانی که
    نه تنها هرگز از منبع سرمایه وداریی هایش سخنی نگفته باشد بل که
    به نصیحت حقوق دانهایی که به وی پشنهاد ثبت ازدواج در خارج از آمریکا
    را در سنوات قبل دادند را هم اجرا نکرد اما ولی اکنون طلبکار سروری برای
    مردمی که بدنبال مستخدمی برای مدیریت امور مملکت به روش کاملن شفاف
    و دموکراتیک هستند می باشد .لازم است به وی کسی حالی کند که آقا زاده
    با چه علم وسابقه ای چنین سودایی در سر داری باور کن جوانان به ویژه دختران
    این مملکت هر کدامشان هزاران بار از تو قابل تروشجاع ترند. همین که به
    خامنه ای لطف کردی وجمع دانشگاهی وعمومن فرهیخته تشکیل شده را از
    هم پاشیدی کافی است وحکومت ایران شما را بسیار هم جهت بادیکتاتوریش
    شناخته وهرگز معامله ای را که با وطن دوستانی چون بختیار ووو کردبا شما
    نمی کند پس آسوده بخواب که خامنه ای بیدار است نگران نباش وبه تجارتت
    بپرداز..

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »