اکنون نیز برای چندمین بار میگویم: اگر دنبال محارب میگردید، امروز گردنهها و گردنهزنها عوض شده است. امروز به جای رفتن به گردنه کوهها در کاخهای زرین نشستهاند و به جای دزدیدن مال پول اضافی چاپ میکنند. کسانی که با چاپ بی رویه پول و ایجاد تشنج پول مردم را سقوط دادهاند و دلار شصت ریالی را طی چهل و پنج سال به حدود ششصد هزار ریال رساندهاند، گردنهزن و محارب واقعی هستند نه معترضی که از درد فقر و نداری و تحقیر و بیکاری از روی عصبانیت اقدامی عجولانه میکند.
آنان که با عصبی کردن مردم در اثر گرانی و بیکاری و نداری زمینه بد نام کردن اسلام و معصومان را فراهم میکنند، ساب النبی هستند نه آن بیچارهای که با فقر دست و پنجه نرم میکند و از روی عصبانیت چیزی میگوید. آنان که با اسم امام و پیامبر(ص)، اموال مردم را بالا میکشند و موجب میشوند مردم فقیر و عصبی شوند ساب النبى هستند نه کسانی که میگویند از تشنجها کم کنید و به درد مردم برسید و اگر واقعا نمیتوانید این کار را انجام دهید کنار بروید.
علاوه بر این با توجه به مقالات بنده که با تحقیق نوشتهام، حکم سابالنبی یا سابالامام کشتن نیست. و امروزه محارب با رسول خدا تحقق خارجی ندارد، پس اجرای چنین احکامی یقینا غلط است.
مگر پیامبر (ص) هند جگرخوار را که به ایشان ناسزا میگفت کشت؟ یا مگر آن حضرت ابو سفیان را کشت؟ یا مگر وحشی را کشت که شما میخواهید ساب النبی را بکشید؟
مگر نشنیدید که حضرت علی (ع) به پیروانش دربارهی فردی که به او دشنام داد فرمود: “سَبٌ بِسَبّ او عفو عن سب”.
چرا با کشتن چند جوان که از روی عصبانیت حرفی زدهاند باعث بدنام شدن رسول خدا( ص) حضرت علی (ع) میشوید؟
آیا من که با این کشتارها مخالف هستم و بر سخنم استدلال فقهی دارم و در این باره مقاله نوشتهام و به چاپ رساندهام مخالف دین و اهل بیت هستم و حکم دهندگان به قتل و مجریان آن و شادی کنندگان بر آن مسلمانند؟!
شرم بر آن مسلمانی که بر خون محرومان و مظلومان بنا شده باشد و خوشا به حال اسلامی که بر فطرت پاک و مهربانی و دستگیری از مستمندان و بر پایۀ عقل و دلیل صحیح استوار باشد.
خوب است که این حکم دهندگان، قرآن را برای فهمیدن و عمل کردن نخواندهاند؛ زیرا اگر این چنین قرآن خوانده بودند، حکم قتل حضرت موسای کلیم را هم صادر میکردند که چرا الواح را بر زمین انداخت. (اعراف /۱۵۰)؛ زیرا مسلّما انداختن الواح توهین به الواحی است که مستقیما از سوی خدا صادر شده است نه خط و نوشته و کتاب چاپ شده. همچنین چرا ریش پیامبر خدا حضرت هارون را کشید و به سر و صورتش زد؟ از دید اینان حتما حضرت موسای کلیم، اهانت کنندۀ به مقدسات و ساب النبی است. حتی به نظر میرسد که اگر پروندۀ حضرت محمد(ص) ناشناس به دست آنان بیفتد او را نیز به اعدام محکوم میکنند که چرا گزارشگر شدی و این آیه را بر مردم خواندی که مردم بفهمند میان موسی و هارون نزاع شده است و موسی الواح را به زمین انداخته است؟!
نمیدانم چرا حضرت موسی (ع) حق دارد عصبانی شود و الواح را پرتاب کند و ریش برادرش را بکشد ولی یک جوان امروزی که این همه حقکشی و ظلم را میبیند حق ندارد عصبانی شود و چرا توبۀ حضرت موسی به راحتی بخشوده میشود ولی توبۀ یک جوان و گریه و زاری او و خانوادهاش مورد قبول قاضی واقع نمیشود؟ آیا قاضی بندۀ خدای دیگری است!!
خداوند همۀ ما را از خواب غفلت بیدار کند و به همه عقل و انصاف عنایت کند تا دین خدا را بیش از این تخریب نکنیم.
توضیح: این یادداشت بخشی از متن اصلاح شده و پیاده شدهی یک سخنرانی در هفته گذشته است. متن کامل ان را در اینجا میتوانید دریافت کنید.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…