با توجه به همایش نجات ایران که در پی فراخوان ایده میرحسین موسوی ایجاد گردید بنا استثنا تمام شرکت کنندگان در آن و سایر منتقدین ادامه وضع موجود را غیر قابل قبول و منجر به یک بحران عظیم دانسته و به فراخوان میر حسین موسوی مبنی بر عبور از نظام جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی و برگزاری رفراندوم صحه گذاشته و حتی تا حدودی نیز به سمت شفافیت رفته و جهت جلوگیری از باز تولید استبداد با بیان این عبارت که ما شکل فردی و قطبی رهبری اجتماعی را نمیپذیریم. ما خواستار دموکراسی هستیم که از پایین به شکل شورایی در جامعه شکل میگیرد. این دموکراسی نمیتواند دنبالهروی هیچ شخص یا قطب، حزب و گروهی باشد. ایده تشکیل یک جمهوری دموکراتیک سکولار را مطرح کردند ، و در جهت جواب چگونگی امکان پیاده سازی این ایده نیز دست به شفافیت زده و با اشاره به عناصر تاسخیر خیابان ، عدم تبعیت ، نافرمانی مدنی ، تشکیل هسته و تیم رهبری برای ایجاد نیروی عظیم اجتماعی و تقابل با قدرت حاضر مشخص گردید که نتنها آن را از طریق سازکار بیان شده در قانون اساسی پی گیری نمی نمایند بلکه امکان رسیدن به طرح میر حسین موسوی را نیز از طریق عناصر معرفی گردیده مذکور پیگیر خواهند بود تا رفع ابهامی شود از ابهامات میر حسین موسوی برای نحوه و چگونگی اجرای تکلیف سه گانه وی.
ولی به نظر می آید برای ایجاد نیروی عظیم و حتی رفع ابهام از چگونگی اجرای آن نیاز به یک عنصر دیگری به نام شفافیت هم باشد.
هر چند که در این همایش سعی شد تا حدودی بر شاخصه های بدیل جمهوری اسلامی اشاره گردد و در این خصوص به ایجاد یک جمهوری دموکراتیک سکولار مبتنی بر تکثر گرایی ، حقوق بشر ، برابری حقوق زن و مرد ، استقلال ، حفظ تمامیت ارضی ، آزادی مطبوعات ، آزادی احزاب ، امکان گردش نخبگان ، برگزاری انتخابات ، مهار قدرت و تقسیم آن ، اصل تفکیک قوا و ایجاد قوه قضائیه مستقل اشاره گردید ولی کفایت لازم از شفافیت برای آینده را نمی نماید.
با توجه به تجربه جمهوری اسلامی و عدم درک و شناخت مردم آن زمان از مولود ایجاد شده ، حال بدون بیان قطعی شاخصه های بدیل جمهوری اسلامی و بطوری که برای مردم عادی و بخش خاکستری امکان تصویر سازی از آینده ایجاد نشود ایجاد نیروی عظیم کمی سخت و باورناپذیر است بطوری که عدم استقبال از طرحهای رضا پهلوی هم به دلیل موکول کردن شاخصه ها به آینده و عدم وجود مباحث ایجابی در گفتمان وی و اکتفا به مباحث سلبی می باشد.
بنظر اینجانب برای ایجاد نیروی عظیم و امکان پیشبرنده اعتراضات و تسریع تحرکات ، شفافیت سازی از آینده و قابلیت تصویر سازی آن برای بخش ساکن و خاکستری بسیار حائز اهمیت است مخصوصاً علی رغم حضور اقشار مختلف در جنبش یا خیزش اخیر ولی برای حضور چهار قشر از مردم که بدون آنها امکان سنگینی کفه وجود نخواهد داشت ، این امر الزامی است.
۱) اولین قشر از بخش خاکستری اشخاص دهه ۴۰ و ۵۰ و یا همان پدران امروزی می باشند که بایستی به جای شرمساری و گزیدن کنج عزلت به دلیل اشتباه در انتخاب جمهوری اسلامی وارد صحنه شده و تجربه خویش را برای نسل جدید انتقال دهند و گمشده خویش از آزادی و برابری و عدالت اجتماعی و استقلال کشور در انقلاب ۵۷ را در بدیل جمهوری اسلامی بیابند و از آنجایی که این بخش از مردم به واسطه تجربه تلخ خویش از اتحاد و همبستگی در نفی حکومت سلطنتی بدون علم و آگاهی بر بدیل آن هرگز وارد صحنه ای که آینده آن معلوم و مشخص نباشد و جنبه های ایجابی آن به شفافیت بیان نگردد نخواهند شد وتوجه به این مهم حتی میتواند شکاف بین نسلی ایجاد شده را نیز ترمیم نماید.
۲) دومین قشر افراد مذهبی سنتی هستند که به دنبال زیست مومنانه خویش و خانواده خود هستند و حتی فراتر از آنها مراجع تقلیدی که تا حدودی استقلال و شرافت خود را حفظ کرده اند و با جمهوری اسلامی قرابت چندانی ندارند و فقط به خاطر ترس از آینده و عدم علم و آگاهی از نحوه اجرای تکالیف و مناسک مذهبی سکوت پیشه کرده و اوضاع را نظاره گر هستن ، این بخش از جامعه از آینده بعد از جمهوری اسلامی و امکان اجرا و انجام مناسک دینی در فردای جمهوری اسلامی دچار تردید هستن و تا برای آنها اطمینان لازم جهت آزادی در انجام اعمال عبادی و مناسک دینی ایجاد نشود علی رغم عدم دلخوشی از جمهوری اسلامی به این مناقشه ورود نخواهند کرد و جلب اعتماد و ایجاد اطمینان برای این گروه جز با تفسیر و شکافتن سکولاریسم که امروزه همگان به تحقق آن واقف بوده و در همایش نجات ایران نیز به دفعات متعدد توسط میهمانان مختلف به آن اشاره رفت ولی از نحوه اجرا و اعمال آن و حدود و میزان این اصل هیچ طرح و گفتمانی وجود نداشته و ندارد و بدون شفاف سازی آن ورود این قشر از جامعه امکان پذیر نخواهد بود و ما نیاز داریم به رسیدن به درک مشترکی با این قشر از مذهبیون که بقای جمهوری اسلامی نه تنها تهدیدی علیه ایران و ایرانی است بلکه تهدیدی علیه دینداری و مسلمانی است تا آنطور که در این همایش بیان گردید ابزار صنعت دین را از دست حاکمیت خارج کنیم و در فردای جمهوری اسلامی به شریعتمداران یقین دهیم که آنها میتوانند به راحتی به اعمال عبادی خویش بپردازند و مناسک مذهبی از جمله عزاداری و امثال ذلک را کما فی السابق بجا آورند و هیچ منع ومحدودیتی در اینخصوص وجود نخواهد داشت و این حاصل نمیشود مگر با مشخص شدن حدود اعمال سکولاریسم .
۳) سومین قشر اقوام ایرانی غیر فارس و اتنیکهای قومی ایران هستن که اگر به خواست و نظر آنها توجه نگردد در معادلات آینده قطعاً نتنها به اعتراضات نخواهند پیوست بلکه حتی در صورت پیوستن نیز در اعتراضات بصورت مجزی عمل نموده و راه خودشان را خواهند رفت و حرکتهای آنها میتواند در تضاد و حتی غافل گیری نیروهای معترض گردد و اگر به فرایند دموکراتیک مبتنی بر برابری ،تکثر گرایی و حقوق بشر ایمان داشته باشیم بایستی صدای این قشر از تمام اقوام شنیده شده و حقوق آنها در ایرانِ فردا مد نظر قرار گیرد و با مواضع دوگانه این مهم تحقق نخواهد یافت.
۴) چهارمین قشر بدنه معقول حاکمیت و همچنین نیروهای رده های میانی و پائین پرسنل سپاه می باشد که علی رغم سکوت و تبعیت از فرامین صادره ولو به اکراه از وضع موجود باطناً ناراضی بوده و مشکلات و بحرانهای ایجاد شده را لمس نموده و به آنها واقف هستند و از سر ناچاری و بدون هرگونه میل و رغبت از حاکمیت حمایت می نمایند عمده دل نگرانی آنها و استمرار حمایت از جمهوری اسلامی به خاطر تهدید امکان امرار معاش و گذران زندگی و عدم اطمینان از آینده شغلی و فراتر از آن همچنین ترس از امکان کشیده شدن به دادگاههای انقلابی و متعاقباً محکومیتهای تبعی در جو هیجانی صرفاً به واسطه داشتن نقش و جایگاه در نظام جمهوری اسلامی در فردای فروپاشی و تغییر رژیم می باشد و تا اینکه اطمینان لازم را در نحوه تعامل بدیل پیشنهادی جمهوری اسلامی با آنها را کسب نکنند پشت حاکمیت را خالی نخواهند کرد.
اما بعد ضمن عدم شفافیت نسبت به دغدغه های این چهار قشر و وجود تردیدهایی نسبت به آن در آینده بحث بعدی شفافیت در خصوص نحوه مدیریت دوران گذار هست تا ایده میر حسین موسوی در فرایندی کاملاً دموکراتیک و بدور از فضایی هیجانی و احساسی در محیطی آرام و با عقلانیتی کامل تحقق یابد و بدون ایجاد شفافیت لازم و حضور اقشار فوق الذکر امکان ایجاد جبهه فراگیر وجود نخواهد داشت.
این بر نخبگان و اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی و تمام فعالین در این زمینه است که نسبت به این مهم نیز اقدام نموده و از آن رفع ابهام نمایند.
* این یادداشت بیانگر دیدگاه خوانندگان زیتون است.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…