(به مناسبت شصت و دومین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران)
مهندس مهدی بازرگان از زمان بازگشت از اروپا در سال ۱۳۱۳ بهعنوان دانشآموخته مهندسی تا هنگامی که ۱۳۷۳جان به جانآفرین سپرد با شصت سال تلاش مستمر و پربار در عرصه علم، دین و فرهنگ و سیاست در این سرزمین کارنامهای درخشان و بیهمتا از خود به یادگار گذاشت.
اگر در ابتدای این حیات اجتماعی – سیاسی نقطه شروع «بازرگان متقدم»، بازرگان مؤلف «مطهرات در اسلام» – ۱۳۱۹ و در انتهای آن «بازرگان متاخر»، بازرگان مبلغ «خدا و آخرت (تنها) هدف بعثت انبیا» – ۱۳۷۱ قرار داشته باشند در میان این دو مکتوب نخستین و آخرین او بیشاز ۵۰ سال سیر و سلوک، نظریهپردازی و نقد و تلاشگری و کنشگری علمی، فرهنگی و سیاسی و شاید از همه مهمتر نزدیک به ۱۵ سال زندگی در “جمهوری روحانیت” بهعنوان نخستوزیر دولت موقت پس از انقلاب، پیشنهاددهنده حکومت جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران، که آیتالله خمینی را مجبور کرد در جواب او بگوید “جمهوری اسلامی، نه یک کلمه زیاد ونه یک کلمه کم”، عضو شورای انقلاب، نماینده نخستین مجلس شورای پس از انقلاب و پس از آن تا پایان عمر یک منتقد و ناصح صادق و صریحاللهجه قرار دارد؛ از اینرو از بازرگان سخن گفتن بدون توجه به افتوخیزهای این پریود زمانی و بهویژه پویایی اندیشگی شخصیت او راهگشا و سازنده نخواهد بود. این است در حقیقت راز ماندگاری این شخصیّت بیهمتای تاریخ معاصر ایران، یعنی بیشاز شصت سال کوشش و مجاهدت خستگیناپذیر در راه اعتلای فکر و اندیشه و عمل در راستای “خدمت به ایران”.
مرحوم بازرگان با پیشوایش مصدق بزرگ در این مشخصه مشترک بودند، هردو پس از بازگشت از دوران تحصیل در غرب، در ایران و برای عزت و اعتلای ایران زیستند و کوشیدند، پیشرو و پیشران بودند و هردو نیز ذر نهایت به اسوه و اسطوره زمانه خود و تاریخ میهنشان بدل گردیدند.
بر خلاف محمد مصدق حقوقدان مهدی بازرگان امّا مهندس بود و سیانتیست(علمگرا) و به حوزه فلسفه و علوم انسانی تعلق نداشت. منبع معرفتشناسی، الهامات و احتجاجهای بازرگان در مکابرات و نظریهپردازیهایش دو چیز بودند:
۱- قرآن مأنوس و مألوف همیشگی بازرگان به عنوان «منبع قدسی دانش بشری» که از راه وحی به ما انسانها رسیده است. و بازرگان غزالی وار مؤمن مبانی اعتقادی و اخلاقی آن بود.
۲- علوم (Science) به معنای علوم تجربی و دقیقه و نه فلسفه و علوم اجتماعی که او نه دانشآموخته آن بود و نه بر آن نیز اهتمامی داشت.
تحقیق و کنکاش در بیوگرافی این شخصیت نادر تاریخ معاصر هرچه بیشتر مؤید این دیدگاه است که دوران حیات ۸۷ ساله و پربار مهندس مهدی بازرگان سراسر روایت تلاشی بوده است پیوسته و خستگیناپذیر امّا در سنگرهای متفاوت در جهت تعلیم و اثبات علمگرایانه این آموزه قرآنی «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!
مهندس مهدی بازرگان گرچه خود هیچگاه از این واژگان(ترمینولوژی) استفاده نکرد ولی به باور من او را باید بهعنوان نماد و شاخص تفکر مدرن شهروندی در این میهن معرفی کرد. او یک شهروند(Citoyen) آزادیطلب دانشآموخته در دانشگاههای فرانسه با مبانی قوی اعتقادی دینی، عدالتطلب و اخلاقمدار در معنای ماقبل کانتی آن بود.
انسانهای بزرگ نه اهل «خدعه و تدلیس»اند و نه «واعظان غیرمتعظ» بلکه سالکاناند با اعتقادی پاک و زلال و غیرمتکلمانه. مهدی بازرگان بهراستی در زمرۀ آنان بود، او یک سالک مؤسس بود، مؤسس و پدر نواندیشی دینی برای خدمت به ایران. از همه مهّمتر امّا نقش و جایگاه نمادین او است در آشتی «ایرانیت» و «اسلامیت»، امری که با تأسیس نهضت آزادی ایران در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۰ عینیت و تجسم خارجی پیدا کرد.