چگونه سرمایهی هویتهای خرد مذهبی در آیینهای انبوه تودهای ازبین میرود.
۱
اجتماع دستهها و هیئتها در مناسبتهای بزرگ آیینی و مشخصاً عاشورا سنتی است که قدمتش لااقل به دورهی صفویه میرسد. در این اجتماعات که نوعاً در میدان مرکزی یا بازار بزرگ شهرها یا حرمها و اماکن زیارتی برگزار میشد (و میشود)، دستههای عزادار هر محله یا صنف یا گروه با حفظ هویت گروهی و علایم و نشانههای آیینی خاص خود (پرچم، بیرق، انواع علمها) شرکت میکردند. افراد بهصورت منفرد در اجتماع آیینی شهری شرکت نمیکردند، بلکه در قالب یک گروه کوچک شرکت میکردند که نام و هویت مشخصی داشت. علاوه بر این هر دسته، آخوند و مداح و نوحهخوان و میاندار خود را هم داشت. حتی دستههای بزرگتر و باسابقهتر نوحهها و دمهای اختصاصی خود را داشتند و این تمایز یک ارزش محسوب میشد. این تمایز گاه در فرم آیینی دستهها نیز دیده میشد. مثلاً دستهی سنگزنی یا دستهی زنجیرزنی و… کارکرد کانونی اشیاء آیینی هم همین حفظ تمایز و ابراز هویت گروهی دستهها بود و نام و نشانشان بر آنها حک شده بود. همین ویژگی بود که اجتماعات بزرگ آیینی در شهرها را به گردهمآیی موقت گروهها و دستهها و هویتهای خرد درعین حفظ تفاوتها و تکثر مبدل میکرد. تکثری که سرمایهی اجتماعی تشیع بود (و هست).
۲
در سالهای اخیر، شاهد شکلگیری نسل جدیدی از اجتماعات آیینی شهری (مانند پیادهروی غدیر) هستیم که نوعاً با عاملیت مستقیم حاکمیت و سازمانهای دولتی و حکومتی طراحی و اجرا میشوند. این نسل جدید اما با الگوی سنتی اجتماعات آیینی تفاوتهای مهم بسیاری دارد. یکی از تفاوتها این است که در هستهی مرکزی تشکیل اجتماعات است. اجتماعات جدید، از حضور انبوه افراد (نهایتاً در قالب خانواده) تشکیل میشوند، نه دستهها و گروههای خرد آیینی. در این اجتماع تودهای، تکثر و تنوع حذف میشود و هویتهای خرد مجال بروز ندارند. اشیا و نشانگان مستقل حضور نداردو همهچیز به شکل تودهای و انبوه طراحی و تکثیر شده است. یک چیز، یک ادبیات، یک نشانگان، یک زبان، همهجا تکثیر شده است: بهعنوان تراز و معیار.
۳
ماحصل این یکسانسازی، زدودهشدن هویتهای خرد است. دیگر نهتنها حاضران و شرکتکنندگان در اجتماع آیینی یک شهر شبیه هم اند، بلکه حتی بین اجتماعات آیینی شهرهای مختلف هم تفاوت محسوسی نیست. رقابت پوچ و بیمعنایی ایجاد میشود بین شهرها (در واقع: مقامات و ذینفعان محلی) بر سر هرچه بزرگتر و باشکوهتر برگزارکردن اجتماع شهر خود. با چه هدفی؟ برای آنکه به چشمِ بیایند. برای آنکه روی آنتن بروند. آنقدر قابل بشوند تا تلویزیون سراسری نشانشان بدهد. تا در اخبار اسمشان گنجانده شود. تا رزومهی مقامات و ذینفعان تکمیل شود. همین میشود که مثلاً روز عاشورا یا غدیر کادر شبکههای تلویزیون چند بخش میشود برای پخش زندهی برترین و باشکوهترین این اجتماعات: برندگان مسابقهی دیدهشدن. یک قاب سهم زنجان میشود، یکی سهم بم، یکی تفت، یکی… بینندهی تلویزیون دیگر از این خبر ندارد (و برای آنها هم که خبر دارند مهم نیست) که هرکدام این قابها به چه قیمت گزافی پر شدهاند. چند هیئت کوچک در زنجان از بین رفته یا لااقل اجتماع سنتی عاشورایش زایل شده تا آن اجتماع انبوه برای چشم حریص رسانه ساخته شود. چند دسته در بم قربانی این شهوت رسانهای شدهاند. چند هیئت در تفت… در همدان … در…
۴
در این یکسانسازی و انبوهسازی مصنوعی و فرمایشی، قدرت سوژگی از آیینگزاران ستانده میشود. همهی شرکتکنندگان در برنامه، دانسته و ندانسته، برادههایی بیارادهاند در میدان مغناطیسی که برای آن آیین طراحی شده است. یک موج انسانی یکدست و یکشکل که خوراک تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای است. سربازان یک مانور خیابانی که بعدها همین حضور «پرشور و حماسهآفرین»شان در شرایط فقدان یا بیاعتباری سازوکارهای علمی و کمی جامعهسنجی، بشود مستند تعریف جامعه و تعیین گرایش «مردم». در بزنگاههایی از جنس اعتراضات اجتماعی بشود مستند حاکمیت برای تعریف اکثریت مردم. تعریف رسانهزدهای که محصول همین نمایشهای تودهای است: اربعین، اعتکاف، راهپیمایی غدیر، مراسم احیا، سلام فرمانده و… .
۵
اینچنین است که مناسک، بهموازات آنکه روزبهروز فربهتر و عریضوطویلتر میشوند، از قدرت تهی و تهیتر میشوند. مناسک که همواره سهم عامهی دیندار از دین بوده، میدان قدرتنماییشان بوده، تنها جایی بوده که میتوانستند از آن خود کنند، میتوانستند سوژهی امر دینی باشند و…، از آنها ستانده شده و به سیطرهی نهاد قدرت درمیآید. ساماندهی و «کمیتهی مردمی برگزاری» و نظایر اینها هم برگردان همان ارادهی کنترلگر است برای مدیریت آیین. که مبادا آن تکثر آن هویتهای خرد، مزاحمتی ایجاد کند برای برساخت یگانههویتی که رسانهی رسمی میسازد.
۶
وقتی تکثر از بین رفت و جامعهی مذهبی آیینگزار به توده تبدیل شد، دیگر هدایت و مدیریتش دشوار نیست. توده، خوراک فکری تودهای میخواهد، نشانگان تودهای میخواهد، رسانهی تودهای میخواهد، دین تودهای میخواهد. توده اسیر تبلیغات و پروپاگانداست. توده خمیری بیاراده است در دست قدرت. و اینگونه است که سرمایهی هویتهای خرد و متکثر مذهبی در مسیر رقابت پوچ کیلومترها با هم خرد میشود و از بین میرود.
پ.ن.
این میان، رقتبار است وضعیت برخی جریانهای سنتگرا و هویتگرای شیعی که سادهدلانه و از نظرگاه منافع فرقهای، دلخوش به «گسترش نام امیرالمؤمنین» اند و در تکمیل این طراحی ـ که به تخریب سرمایهی مردمی تشیع میانجامد ـ با ارادهی سیاسی همدستی میکنند. جماعتی که مصداق حکایت معروف «خر برفت» مولوی هستند، در دفتر دوم مثنوی معنوی.
منبع: کانال تلگرام نویسنده
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…