جمهوری اسلامی در طول عمر خود، هر چه بیشتر از میدان اثر و معنای «انتخابات آزاد» کم کرده، به همان اندازه و حتی بیشتر، سعی کرده محل نمایش سرمایه مقبولیت و مشروعیت خود را به کف خیابانها بکشد. این رویه تا «مساوی قراردادن» رفراندم با راهپیمایی تقویمی و یا اردوکشیهای خیابانی ِ حکومتی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی نیز پیش رفته است!
خرسندی از پر کردن صفحه ابزارهای پروپاگاندای نظام از جمعیت کف خیابان، در حالی که نظام به طور واضحی از هر نوع نمایش مخالفت و اعتراض در کف همین خیابانها توسط مخالفان و منتقدان وحشت دارد و به بیرحمانهترین روشها آن را سرکوب میکند، از جنس خرسندی از برنده شدن در مسابقهای با یک دونده است در حالی که سایر دوندگان اسیرند!
برای محک عیار این خرسندی شاید سادهترین روش، ممنوعیت نیروهای امنیتی و انتظامی و بسیج از کشتار، ضرب و جرح و بازداشت فقط طی نصف روز در خیابانهای شهری از شهرهای کشور باشد تا معلوم شود در کشوری که مانور و اردوکشیهای خیابانی حق انحصاری «خوشامدهای نظام» است، دلخوشی به کف خیابان چیزی بیشتر از «دلخوشکنک»های بادکنکی نیست و آن چه باید معیار و مبنای سنجش وزن اجتماعی مدعیان شود، نه تعداد حاضران که تعداد کسانی است که در این نمایشهای برساخته نهادهای سیاسی و امنیتی غایباند.
اعتیاد سیاسی به «دلخوشیهای خیابانی» همزمان با مناسبتهای تقویمی و سیاسی خاص نظام، به مناسبتهای مذهبی نیز تسری پیدا کرده و طی سالهای اخیر، هم سرعت بیشتری گرفته و هم مسئله خوشهچینی سیاسی از همایشهای مذهبی عریانتر شده است تا بدان حد که در دل بحران کارآمدی «نظام اسلامی» و شیوع فساد در همه ساختارهای حکومتی، علی خامنهای حتی بابت سرود «سلام فرمانده» ابراز خوشحالی میکند و هم مایل است از همایشها حول چنین سرودی مذهبی، و هم دیگر گردهماییهای دینی و مذهبی، علاقه به دین و از علاقه به دین، به طور طبیعی علاقه به خود و نظاماش را استنتاج کند!
او مردادماه سال پیش گفته بود: «این جشن غدیر در تهران خیلی چیز عجیبی بود! نمیدانم شما دیدید یا خیر؛ من خودم در تلویزیون نگاه کردم دیدم؛ بعضیها هم که رفته بودند، آمدند برای ما تعریف کردند. دیدید چه جوری در این جشن میلیونی، همه جور آدمی شرکت کردند؟ اینها طرفدار دیناند، اینها دوست دارند دین را.»
رهبر جمهوری اسلامی جدای از این که میداند قرار نیست در «صداوسیمای او»، تصاویری از خیابانهای شهر پخش شود که او خوشش نیاید، به خوبی میداند اگر مینهای خیابانهای شهر برای معترضان و منتقدان نیز خنثی باشد، جهانیان نیز به روشنی از اقلیت و ضعف مفرط «دینداران مصوب ِ نظام اسلامی» آگاه خواهند شد و این چیزی است که به خصوص از ۱۴ سال پیش و جنبش سبز، مدام، حتی یادآوریاش، خامنهای را تحقیر میکند.
ساختار حکومتی مبتنی بر «فریب» و «خشونت» علی خامنهای، در حالیکه ظرف مشروعیت و مقبولیت او مدام در حال خالی شدن از مردم بیشتری است، نیاز بیشتری به نمایشهای خیابانی و استادیومی پیدا خواهد کرد. در صدر کسانی که هنوز از این نمایشها فریب میخورند، شخص علی خامنهای قرار دارد. او البته این ضعف را نسبت به بسیاری از فریبخوردگان جوان و پیران «سهمیهپرور» دارد که این بار او خود با اختیار تمام، مشغول فریب خود است اگر آن دیگران، ناخودآگاه یا از روی اجبار معاش و سَمت و سِمت در حال گول خوردناند.
علی خامنهای وقتی در حال توجیه و اعمال خشونت و تجویز داغ نیست، کار دیگری جز «فریب» ندارد؛ اینها ضعف رهبری است که مقدرات ملتی بزرگ را به دست گرفته و البته چنان که پیداست فقط «خاک گور» بینایی را به او عطا خواهد کرد.
*محمد حکیم یک نام مستعار است. نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.
یک پاسخ
حکومت باخته، ولی دست از تلاش برای ادامه قدرتش بر نمی دارد
باید دید کی خسته می شود و یا رهبران دلسوز و فهیم و توانمند، کی حاضرند پا به میدان بگذارند
بدون رهبری و برنامه و سازمان و شجاعت و ریسک چیز مفیدی رخ نخواهد داد
دیدگاهها بستهاند.