این اقدامات بهوضوح نشان میدهد که علی خامنهای و اعوان و انصارش تا چه اندازه گرفتار وحشت و اضطراب خیزش مجدد اعتراضی ملت ایراناند. تمام این جنایات و فجایع و تبهکاریها ایجاد شد تا علی خامنهای، این جبار حاکم بر ایران، چند صباحی بیشتر بر سریر قدرت غیر قانونی، نامشروع و خونبار خود بماند. درست است که این جنبش اعتراضی به شکل وحشیانهای سرکوب شد اما هرگز از پای نیفتاده و باز نایستاده چرا که اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران بهروشنی دریافتهاست نجات ایران و ایرانی در گرو رهایی از شر مستبد امروز ایران علی خامنهای و نظام جمهوری اسلامی است. شاهدیم که مردم ما مدام اعتراض و مخالفت خود را در اَشکال مختلف نشان میدهند که یکی از بارزترین جلوههای آن مبارزه با حجاب اجباری است. زنان شجاع و مقاوم با هزینههای سنگین، نظام نامشروع تمامت خواه و ولی فقیهش را به چالش کشیدهاند.
قانون فرمایشی (و در حقیقت ضد قانونِ) حجاب اجباری، خودکامه درمانده ایران را نجات نخواهدداد و از هماکنون شکست آن آغاز شده چون آنقدر رسواست که جرأت نمیکنند در صحن علنی مجلسِ فرمایشی آن را مطرح و تصویب کنند. حتّی کار به جایی رسیده که بعضی از وکلا هم علناً گفتهاند این شبهقانون غیرقابلاجراست.
جنبش مهسا اکنون جامعه را چنان دگرگون کرده و بر اذهان و افکار چنان تاثیری گذاشته که غیرممکن است جامعه به پیش از آغاز جنبش بازگردد. گویی که بخش عظیمی از مردم، زندان تنگ و تاریکی که روح و ذهنشان را دربرگرفتهبود شکسته و آزاد شدهاند و در حقیقت احساس ازبندرستگی و آزادگی می کنند. نمونهای از این تحوّل فکری و روحی، گذشته از مساله مبارزه با حجاب اجباری، در عزاداریهای عاشورای حسینی مشاهده شد. ایرانیان از سالار شهیدان حسینبنعلی الهام گرفتهاند که اولاً باید در مقابل خودکامه و طاغوت زمان که نماد تام و تمام آن علی خامنهای است بایستند و با او و اعوان و انصارش مبارزه کنند و برای شهیدان مظلوم زمان یعنی شهیدان جنبش زن، زندگی، آزادی عزاداری و نوحهسرایی کنند (البته به سبک و سیاق خودشان) و موجب تسلّای خانوادههای داغدار آن عزیزان شوند و ثانیاً باید انحصار عزاداری را از چنگال حکومتیان که با ریاکاری و نفاق به عنوان ابزار جهت انحراف و تحمیق جامعه بهره برداری سوء میکنند خارج سازند که البتّه موفق هم شدند. نمونههایی از این اقدام درست را در استانها و شهرهای مختلف از جمله یزد و مازندران و جیرفت و …شاهدبودیم.
از دیگر دستاوردهای جنبش مهسا این است که خوشبختانه بسیاری از افراد و جریانها و گرایشهای سیاسی که هرگز حاضر نبودند در هیچ انتخاباتی شرکت نکنند و تا آخرین انتخابات که سال ۱۴۰۰ بود نیز مشارکت کردند، اکنون بخش مهمی از آنان به صف تحریمیها پیوستهاند (اگر چه هنوز هم واژه تحریم را به کار نمیبرند) و بخش دیگری هم تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند و سکوت کردهاند. واضح است که شرکت در انتخابات، مشروعیتبخشی به علی خامنهای مستبد امروز ایران و طولانی کردن عمر حکومت استبدادی او و نظام استبداد دینی و لگد مال کردن خون شهدا و خیانت به ملت ایران، شهدا و خانوادههای داغدار آنان است. این دستاورد کمی نیست که با تحریم، از نظام سرکوبگر مشروعیتزدایی کرد و بار دیگر جهانیان زوال مشروعیت نظام سرکوبگر را به نظاره بنشینند.
آتش روشنیبخش این جنبش کماکان برافروختهاست و در موجهای بعدیِ جنبش، شعلهور خواهد شد و دیر یا زود علی خامنهای خود کامه قدرت پرست ایران را از اریکه قدرت به زیر خواهدکشید و بساط نظام فاسد جمهوری اسلامی را برخواهدچید. همانطور که مکرر گفتهام باز هم میگویم که مسالمت آمیزترین و خشونتپرهیزترین شیوه تغییر نظام جمهوری اسلامی این است که علی خامنهای تسلیم ملّت شود، دست از این قدرت شیطانی بردارد و از ملّت طلب عفو و بخشش کند و استعفا دهد تا مردم بتوانند با برگزاری رفراندومِ تغییر نظام جمهوری اسلامی، نظام دلخواه خود را -که به نظرم همانا جمهوری دمکراتیک سکولار بر پایه حقوق بشر است- جایگزینِ آن کنند امّا افکار شیطانی و شهوت بیحدوحصر قدرتپرستیاش ظاهراً اجازه چنین کاری را به او نخواهدداد .
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…