هفتهٔ گذشته با همین رسانهٔ زیتون که همیشه “خون ژینا” را همراه بوده، گفتوگویی داشتم ، و از مهمترین گزارهٔ آن بسیار استقبال شد: «آقای خامنهای ترسیده و غمگین است».
بعضی از دوستان پیام دادند که این، تحلیل است و نه خبر. جوابی ندادم و اینجا برای اثبات خبری آن، بهترین سند را از «رودکی» بیان می کنم که بیتردید، فلسفهٔ تاریخ است.
ای آن که غمگنی و سزاواری
وندر نهان سرشک همی باری
رفت آن که رفت و آمد آنک آمد
بود آن که بود، خیره چه غمداری؟
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتیست، کی پذیرد همواری
مستی مکن، که ننگرد او مستی
زاری مکن، که نشنود او زاری
شو، تا قیامت آید، زاری کن
کی رفته را به زاری باز آری؟
آزار بیش بینی زین گردون
گر تو به هر بهانه بیازاری
ابری پدید نی و کسوفی نی
بگرفت ماه و گشت جهان تاری
فرمان کنی و یا نکنی، ترسم
بر خویشتن ظفر ندهی باری!
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگمردی و سالاری
بیت اخیر قصیده زیبای رودکی هم نشان «درستکاری» جنبش «زن، زندگی، آزادی» است و این جمله رسای رونالد اینگلهارت، سیاست شناس تطبیقی آمریکایی، در کتاب تحول فرهنگی؛ مردم دگرگون می شوند و جهان را دگرگون میکنند»:
“فقط دردناکترین تجربهها میتواند مردم را به تفسیری نو و مدرن از زندگی وادار کند”.
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
5 پاسخ
وقتی دروغ ریشه برگزاری سالگرد بشه ، نتیجه اش میشه همین که دیدین !! یعتی خیابان خالی از معترض و مشغول بودن مردم به کار و زندگی
با نامردی همیشگی نظر را سانسور کردید شما هم کمی از دوستانتان ندارید جای تعجب ندارد!!!
جمله آخر از رونالد اینگلهارت بسیار زیبا بود،هر چند من شک دارم که این تجربه وحشتناک نیز ملت ایران را قانع کرده باشد که دست از دین اسلام بردارند.
نه جناب مطلب شما نه تحلیل بود و نه خبر بلکه بخشی از تراوشات ذهنی و عقده گشأی شخصی بود تنها حسنی که داشت عنوان مطلب بود که مخاطبان را از جمله مرا به داخل مطلب کشاند تا شاید به یکی از اسرار ناگفته که شما کشف کرده اید پی ببرد ولی افسوس که بجز عقده گشأی و تمایلات قلبی را به عنوان یک واقعیت مسلم نشان دادن حسن دیگری نداشت بیاد استادی افتادم که درزمان دانشجوءی به ترفندی اشاره کرد که جناب ناصری با بهرگیری از ترفند توانست زیتون و زیتونیان را سر کار بگذارد .این استاد از قول یک استاد رسانه ای شیکاگو که الان اسمش یادم نیست می فرمودند که اگر یک روزنامه در صفحه اول بزند یک سگ یک نفر ار گاز گرفته مخاطب را می بیند و رد می شود و حال اگر یک روزنامه بزند یک نفر سگی را گاز گرفته و این روزنامه در پیشخوان روزنامه فروشی قرار گیرد اگر عابرین کمی درنگ کرده و احتمالا اکثرا آنرا خریده و مطلب را در داخل روزنامه جستجو و خواهند خواند . مطلب جناب ناصری حتی از دست هم نبود و بیشتر شباهت به چوپان دروغ گو داشت . با توجه به خروجی سخنان و حتی صدای آقای خامنه ای نه تنها نشانه ای از خستگی و ترس نیست بلکه سرخوش از پیروزی بر جریانات سال گذشته نشانه هاءی از سر حالی و شجاعت دیده می شود حال شما چه بخواهید و چه نخواهید اگر واقعا کسی در زیتون بود که وسوادی در چنته داشت باید این سرخوشی را تحلیل می کرد .سایت زیتون که روزی روزگاری محل بخورد اندیشه ها بود و می شد گفت یکی از سایت های خرد گرا و وزین بود .در سالی که گذشت نه تنها حضوری خردگرا نداشت بلکه مثل اکثر سایتها منتقد بمرور دارد تبدیل می شود به یک محلی برای عقده گشاءی حیف
درود بر جناب عبدالله ناصری! یکی از دوستان اهل فرهنگ بر بیت پایانی شعر زیبا و گویای رودکی به قریحه خود بیت زیر را افزوده است:
ایضاً، اندر بلای سخت پدید آید
جهل و فرو مایه گیّ و خاکساری!
دیدگاهها بستهاند.