۱۴ ماه در انفرادی بودم و در این ۱۴ ماه هربار میخواستم به دستشویی بروم باید چشم بند میزدم و هم موقع رفتن به دستشویی و هم موقع برگشت به سلول بازجویی بدنی میشدم. هرچه میگفتم در سلول و دستشویی فردی جز من وجود ندارد کار خودشان را میکردند
۱۴ ماه در انفرادی بودم و در این ۱۴ ماه هربار میخواستم به دستشویی بروم باید چشم بند میزدم و هم موقع رفتن به دستشویی و هم موقع برگشت به سلول بازجویی بدنی میشدم. هرچه میگفتم در سلول و دستشویی فردی جز من وجود ندارد کار خودشان را میکردند
«طرح ژنریک و کمخطر عبدالکریم سروش. فیلسوف، جامعهشناس، اسلامشناس، هنرشناس، رواندرمانگر که برخلاف آن یکی سروش، به جای استفاده دائمی از مولوی، گاهی هم از حافظ استفاده میکند. وی پس از دریافت دکترای داروسازی، به
ایران، این دیار پُر رمز و راز، چه جای عجیبی است که بسیاری از ساکنانش در آرزوی ترک آن و بسیاری از دورافتادگانش در
«ما در قبرستانی بیش زندگی نمیکنیم… همه چیز بوی استخوان و کفن گرفته است، همه چیز خیالِ شکست و مرگ
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401