حتی خفه شو برای من قشنگ بود. چون صدایی به گوش من میرسید.حتی اگر صدا از کسی باشد که قصد جان تو را کرده یا دشمن تو است. میگفتم ما وطنمان را دوست داریم، ولی جواب او این بود که خفه شو ولی همان برای ما هدیه آسمانی بود که صدای یک آدم را بشنویم
We value your privacy
We use cookies to enhance your browsing experience, serve personalized ads or content, and analyze our traffic. By clicking "Accept All", you consent to our use of cookies.
We use cookies to help you navigate efficiently and perform certain functions. You will find detailed information about all cookies under each consent category below.
The cookies that are categorized as "Necessary" are stored on your browser as they are essential for enabling the basic functionalities of the site. ...
Necessary cookies are required to enable the basic features of this site, such as providing secure log-in or adjusting your consent preferences. These cookies do not store any personally identifiable data.
No cookies to display.
Functional cookies help perform certain functionalities like sharing the content of the website on social media platforms, collecting feedback, and other third-party features.
No cookies to display.
Analytical cookies are used to understand how visitors interact with the website. These cookies help provide information on metrics such as the number of visitors, bounce rate, traffic source, etc.
No cookies to display.
Performance cookies are used to understand and analyze the key performance indexes of the website which helps in delivering a better user experience for the visitors.
No cookies to display.
Advertisement cookies are used to provide visitors with customized advertisements based on the pages you visited previously and to analyze the effectiveness of the ad campaigns.
No cookies to display.
حتی خفه شو برای من قشنگ بود. چون صدایی به گوش من میرسید.حتی اگر صدا از کسی باشد که قصد جان تو را کرده یا دشمن تو است. میگفتم ما وطنمان را دوست داریم، ولی جواب او این بود که خفه شو ولی همان برای ما هدیه آسمانی بود که صدای یک آدم را بشنویم
«در جنگل حوزههای درسی آنها، در انتهای هر چشمانداز، چیزی جز چوبههای دار نمیبینید» (ادموند برک، تأملاتی در مورد انقلاب فرانسه) آندو که به تیر آبدارچی، گرفتار شده بودند؛ هدف کدامین بغض و خشم قرار
«طرح ژنریک و کمخطر عبدالکریم سروش. فیلسوف، جامعهشناس، اسلامشناس، هنرشناس، رواندرمانگر که برخلاف آن یکی سروش، به جای استفاده دائمی از مولوی، گاهی هم
ایران، این دیار پُر رمز و راز، چه جای عجیبی است که بسیاری از ساکنانش در آرزوی ترک آن و
بازنشر مطالب با ذکر منبع آزاد است. ۱۳۹۴-1401