‏روایت نازنین زاغری از انفرادی

روزهایی از من می‌خواستند بگویم همسرم جاسوس است و خودم هم برای سازمان‌های جاسوسی کار می‌کنم، اما من نمی‌پذیرفتم و وضعیتم بدتر می‌شد. یکبار آنقدر گریه کردم که غش کردم و از روی صندلی افتادم

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

«در جنگل حوزه‌های درسی آن‌ها، در انتهای هر چشم‌انداز، چیزی جز چوبه‌های دار نمی‌بینید» (ادموند برک‌، تأملاتی در مورد انقلاب فرانسه) آن‌دو که به تیر آبدارچی، گرفتار شده بودند؛ هدف کدامین بغض و خشم قرار

ادامه »

«طرح ژنریک و کم‌خطر عبدالکریم سروش. فیلسوف، جامعه‌شناس، اسلام‌شناس، هنرشناس، روان‌درمانگر که برخلاف آن یکی سروش، به جای استفاده دائمی از مولوی، گاهی هم

ادامه »

ایران، این دیار پُر رمز و راز، چه جای عجیبی است که بسیاری از ساکنانش در آرزوی ترک آن و

ادامه »