نرگس محمدی نوبل صلح را برد، حالا جنبش زنان یک رهبر دارد. نرگس برای رهبری این جنبش چیزی کم نداشت و اهدای جایزه نوبل به او اعترافی رسمی و مهر تأییدی بر این شایستگی بود.
رفتار جمهوری اسلامی در قبال پذیرش این جایزه قابل پیشبینی است. قاعدتا نعل وارونه میزند که سیاسی است و جایزه نوبل را به نرگس دادهاند تا رهبری جنبش زنان باشد و نمیگوید که چون شایستگی این رهبری را داشت به او نوبل دادهاند. جابهجا کردن رابطه علت و معلول سیاست همیشگی و رمز غلبهی موقت جمهوری اسلامی بر معترضان و مخالفان است.
اما احتمالا اینبار موفق نخواهد شد. پس از برنده چینی، نرگس دومین فردی است که از داخل زندان این جایزه را میبرد. یعنی نرگس همین الان داخل زندان است و فرصتی برای حصر و زندانی شدن او وجود ندارد. اینجا دست حریف خالی است.
از طرفی دیگر، جنبش «زن، زندگی، آزادی» علائم حیاتی دارد و این علائم حیاتی مخصوصا در عرصه رسانه و شبکههای اجتماعی غلبهی چشمگیری بر جمهوری اسلامی دارد. یعنی حکومت نمیتواند روایت و قاعدهی خود را به مخاطبان بفروشد.
نرگس محمدی برای خیلیها یادآور شایستهترین نام برای این جایزه و این رهبری است. حتی فراتر از جنبش زنان جایی استوار و قابل اطمینان هم برای نرگس در رهبری جنبش اعتراضی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی وجود دارد و رهبری او گامی مطمئن به سوی پیروزی است. این جایزه بر همه مبارک است مخصوصا بر نرگس محمدی، تقی رحمانی، علی و کیانا.
یک پاسخ
از صمیم قلب به او تبریک می گویم، حقا که یک تنه در مقابل لشگر الوات بی سروپای نظامی و انتظامی و رسانه ای و نوحه خوان و از همه بالاتر خود رهبر نظام الوات پرور که در واقع سردسته همه دیگر الوات است، ایستاده، متاسفانه قرنهاست که الوات بی سروپا بر این کشور مفلوک حاکمند، همین دو رژیم صد سال اخیر را در نظر بگیریم: حکومت سلطنتی-کمدی پهلوی با عناصری چون شعبان بی مخ، طیب و رضا قلدر(الوات قشر نظامی)، و حکومت ضدانسانی اسلامی با عناصری چون حاجی بخشی، غفاری، سعید حدادیان، منصور عرضی، حسین شریعتمداری و خمینی و خامنه ای (الوات ماجراجوی قشر روحانیت)
لحظات کوتاهی هم که این حکومت ها در دست عناصر غیرالوات بوده (امیرکبیر، مصدق، موسوی) رهبران بی سروپا تحمل از کف داده و دوباره به ریل کثافتکاری باز گشته اند
دیدگاهها بستهاند.