مورد دیگر، سرکوب و اذیت و آزار زندانیان سیاسی است، از جمله تبعید غیر قانونی سیزده زندانی سیاسی به زندان قزلحصار و محبوس کردن آنان در بندهایی که اساساً فاقد امکانات اولیه برای زندگی روزمره زندانیان است. در اعتراض به این قانونشکنی و ظلم آشکارِ حکومت، این عزیزان اقدام به اعتصاب غذا کردند و صدای این عزیزان نباید در این هیاهو گم شود.
اعوان و انصار استبداد دینی در قوه قضاییه همچنین با ایجاد مانع و تعلل در اعزام زندانیان که در اثر بیماریهای شدید باید در بیمارستان بستری و مداوا شوند، بر آنند که با ظلم مضاعف هزینه مقاومت در برابر بیداد را دو چندان کنند. ازجملهی این سیاهکاریها ایجاد مانع برای اعزام فاطمه سپهری جهت عمل جراحی به بیمارستان بوده است. زشتکارانهتر آنکه پس از اعتراض و پافشاری خانواده و انجام عمل جراحی، تنها یک هفته بعد از عمل، او به زندان باز گردانده میشود و بدینترتیب معالجهی وی را نیمه تمام می گذارند. مورد دیگر مانعتراشی در معالجه حسین رزاق است. این عزیز از یک بیماری حاد و دردناک رنج میبرد که میباید تحت نظر پزشک متخصص داروهای خاص مصرف کند. مورد جعفر ابراهیمی نیز یک مورد آشکار در اخلال عامدانه در روند درمان است. این موارد تنها مُشتی از خروار است در صورتیکه طبق همین قوانین موجود، این عزیزان با این وضعیت جسمی باید آزاد شوند یا حداقل به مرخصی استعلاجی بروند.
در میان این اخبار ناگوار، اعطای جایزه صلح نوبل به زندانی خستگیناپذیر و شجاع، نرگس محمدی، مردم سرکوبشده را شادمان و حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی را در موضعی تدافعی قرار داد. حکومت بلافاصله شروع به تخریب نرگس محمدی و بیاهمیت نشان دادن این جایزه مهم بینالمللی کرد. باز حکومت تلاش میکند که این افتخار را تحتالشعاع شعلههای جنگ حماس و اسرائیل قرار دهد. اما ملت
ایران هوشیارتر از آن است که علی خامنهای و عوامل سرکوبگرش بتوانند آنان را بفریبند. ملت ایران بر خلاف علی خامنهای و نظامش با هرگونه جنگ و ظلم و تجاوز در منطقه مخالف است. ملت آگاه است که تاوان آتشبازی اخیر را نهایتاً ملت تحت ستم ایران و مردم مظلوم و بیپناه فلسطین خواهند پرداخت.
برای حامیان حقوق فلسطینیان از دیرباز مشخص شده است که جز با اجماع بینالمللی و جز از طریق فعالیتهای سیاسی، حقوق بشری و رسانهای امکان استیفای حقوق ملت فلسطین وجود ندارد. اما سران و فرماندهان عالیرتبه سازمان حماس و جهاد اسلامی که در دوحه پایتخت قطر و استانبول ترکیه در آسایش و رفاه کامل زندگی میکنند، با دستور انجام چنین اعمال شنیعی مظلومیت مردم فلسطین را در افکار عمومی مخدوش و راه را برای پاسخ جنایتکارانه اسرائیل و نسلکشی و پاکسازی قومی هموار میکنند. رهبران حماس هم مانند رهبر جمهوری اسلامی از «آرمان فلسطین» دکانی برای خود باز کردهاند. علی خامنهای به دنبال استیفای حقوق مردم فلسطین نیست. او به دنبال کسب مشروعیت داخلی، از طریق افراشتن پرچم دروغین مبارزه با استعمار است. برای بخش کوچکی از جامعه ایران که هنوز حامی علی خامنهای و حکومت نامشروع اوست هر روز بیش از پیش مشخص میشود که این حکومت نه تنها هیچ کارآمدی ندارد، نه تنها کوچکترین ارادهای برای جلوگیری از فساد ساختاری حاکم بر تمامی ارکان کشور ندارد، بلکه بقایش در گرو بقای این فساد ساختاری است. در چنین موقعیتی وضعیت مصیبتبار مردم مظلوم فلسطین برای علی خامنهای یک موهبت است. او خود را برای ایشان منجی فلسطین جا میزند و برای خود مشروعیت میتراشد و در عمل باعث اسفناکتر شدن وضعیت مردم مظلوم فلسطین و ایران میشود.
بازگردم به موضوع آرمیتا گراوند. اگر خدای نکرده این عزیز جان خود را از دست بدهد بدون تردید این قتل حکومتی است که تمام زنجیره تصمیمگیران و عاملان در آن مقصرند و روزی در پیشگاه قانون پاسخگوی این اعمال خواهند بود. اما سرسلسله اصلی این جنایت علی خامنهای، خودکامه قدرتپرست ایران است. او بهزودی خواهد فهمید جنگ در منطقه و جنگ حماس و اسرائیل برای بقای او کارساز نیست. او نخواهد توانست از نتایج محتوم عملکرد خود، که همانا سقوط او و نظام استبداد دینی به دست مردم ایران است بگریزد.
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…