حماس مدعی است که اولویت فعالیت خود را بر تربیت افراد، خانواده و جامعه قرار داده است تا زمینه را برای تشکیل دولت اسلامی در فلسطین فراهم سازد. رهبری اولیه این جنبش برعهده یک گروه هفتنفره به ریاست شیخ احمد یاسین بود. احمد یاسین مدتها رهبری این گروه را برعهده داشت. او در سال ۲۰۰۴م توسط نیروهای اسرائیلی ترور شد. عبدالعزیز رِنتیسی، رهبر بعدی حماس، نیز در همان سال کشته شد. سپس خالد مشعل رهبری حماس را برعهده گرفت و در سال ۲۰۱۷م، اسماعیل هنیه رهبر این گروه شد. هرچند حماس در سند سیاسی نسبتاً تازهای که در سال ۲۰۱۷ رونمایی کرد از معرفی خود به عنوان شاخهای از اخوان المسلمین صرف نظر کرده است اما همچنان خود را جنبشی که مرجعیت آن در خاستگاهها، اهداف، ابزارها و فعالیتهایش اسلام است، معرفی می کند.
ساختار تشکیلاتی جنبش حماس تا حدود زیادی به ساختار کلی جنبش اخوانالمسلمین شبیه است و برپایه اصول اسلامی، شورا و رهبری ناشی از بیعت عمومی و اطاعت از رهبری اداره میشود. فعالیتهای حماس را سه نهاد اصلی هدایت میکنند: دفتر سیاسی، دفتر تبلیغاتی و دفتر نظامی. شاخه نظامی این جنبش معروف به گردانهای عِزّالدین قَسّام در سال ۱۹۹۱ میلادی تأسیس شد.
حماس و مسأله خشونت
گردانهای عزالدین قسام اولین حمله انتحاری را در سال ۱۹۹۳ انجام داد و طی سالهای متمادی اقدام به بمبگذاریهای انتحاری و دهها هزار راکت از غزه به سمت خاک اسرائیل پرتاب کرده است. این گروه همچنین شبکهای از تونلهای زیرزمینی از غزه به مصر برای قاچاق تسلیحات و تونلهایی برای حمله به اسرائیل حفر کرده است. هرچند در سالهای اخیر، به نظر میرسید که حماس بیشتر بر اداره غزه متمرکز بود تا حمله به اسرائیل اما در مجموع راکتپرانی های حماس و رد پیشنهادات گوناگون میانجیگری از سوی عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی از جمله مصر و اردن برای توقف موشکپرانیها به سوی شهرکهای یهودینشین عملاً زمینه های تحریم غزه و تنگتر ساختن حلقه محاصره بر ساکنان غزه را فراهم کرده است.
ایدئولوژی آزادسازی تمامی سرزمینهای اشغالی فلسطینی سبب شد تا علیرغم برچیدن شهرکهای یهودینشین در سال ۲۰۰۵ توسط دولت آریل شارون و عقبنشینی ارتش اسرائیل از غزه، حماس همچنان بر مبارزۀ مسلحانه و خشونتآمیز به عنوان راهبرد پای فشرد و هزینههای فراوانی را بر عهده فلسطینیان گذاشت.
تداوم خشونت علیرغم دستاوردهای ناشی از مذاکرات
اسرائیل علیرغم آنکه در سال ۲۰۰۱ امکان هرگونه برچیده شدن شهرکهای یهودینشین را منتفی دانسته بود، اما در سال ۲۰۰۵ با عقبنشینی از غزه عملاً زمینه شکلگیری انتخابات در فلسطین را فراهم آورد. حماس با اکثریتی شکننده در رقابت با جنبش فتح برندۀ آن انتخابات شد. حماس اما حاضر نشد بند ناظر به نابودی اسرائیل را از اساسنامۀ خود حذف کند و فرآیند سیاسی نوپای شکل گرفته در میان فلسطینیان را با شکست روبرو ساخت. ابعاد ایدئولوژی نابودی اسرائیل تنها به تداوم رویارویی نظامی میان اسرائیل و فلسطینیان و زمینگیر کردن فرآیند صلح محدود نشد بلکه فرآیند سیاسی داخلی فلسطین را نیز تحتالشعاع خود قرار داد.
هر چند حماس در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۶ در رقابت با جنبش فتح با کسب اکثریتی شکننده پیروز شد، اصرار بر مسأله نابودی اسرائیل و تن ندادن به حذف آن از اساسنامه ۱۹۸۸ و در پی آن تحریمهای بین المللی و بلوکه شدن اموال فلسطینیها در عمل به درگیریهای گسترده با جنبش فتح انجامید. و در نهایت شرایط جدا شدن نوار غزه از کرانه باختری را در سال ۲۰۰۷ فراهم آورد. در سال ۲۰۰۷ حماس وارد درگیری با جنبش فتح در نوار غزه شد. نبردهایی که در نتیجه آنها صدها تن از فلسطینیها قربانی شدند. پس از حمله اسرائیل به غزه در دسامبر ۲۰۰۸ نیروهای حماس در هراس از احتمال همکاری آنان با نیروهای دفاعی اسرائیل و قیام برای در اختیار گرفتن کنترل غزه پس از تضعیف حماس، به پاهای حدود ۷۵ عضو فتح تیراندازی کرده، دستهای تعداد دیگری را شکسته و تعداد دیگری از آنها را کشته یا بازداشت خانگی کردند.
آوار حماس
حماس طی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴، با رد پیشنهادهای مکرر کشورهای عربی از جمله مصر مبنی بر توقف موشکپرانیها و حذف بند ناظر به دشمنی با یهودیان و نابودی اسرائیل در ازای رفع محاصره از غزه، عملاً زمینه های تشدید خشونتها و سرباززدن اسرائیل از نشستن بر سر میز مذاکره را فراهم ساخت. بر اساس نظرسنجیها، اکثریت فلسطینیهای ساکن غزه موافق چنین آتشبسی بوده اند. نظرسنجی انجامشده توسط انستیتو واشنگتن نشان داد اکثریت قابل توجهی از ساکنان غزه طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ موافق چنین طرحهایی بوده اند. طی همۀ این سالها حماس به جای پذیرش مسئولیت اقدامات خود در غزه و بهبود وضعیت معیشت ساکنان آن و تجدیدنظر در شیوۀ حکمرانی خود، تنها به سرکوب منتقدان، دامن زدن به تنشها از طریق موشکپراکنی، مشارکت در فساد مالی گسترده و سرباز زدن از برگزاری هرگونه انتخابات تا کنون به گواهی نهادهای بینالمللی، تنها و تنها زمینههای رنج و درد فلسطینیها را فراهم کرده است تا آنجا که ساکنان غزه در تابستان گذشته با شعارهایی مانند “میخواهیم زندگی کنیم” و “ما را رها کنید” در راهپیماییهایی گسترده اعتراض خود را به حماس و حکمرانی فاسد و ناکارآمد نشان دادند. در چنین شرایطی حمله هفتم اکتبر امسال که به نحوی غافلگیرانه و با سبوعیتی کمسابقه برگزار شد، زمینههای تنگتر شدن هرچه بیشتر محاصره بر مردم فلسطین، تبدیل غزه به تلی از خاکستر و کوچ اجباری ساکنان غزه را فراهم آورده است و بر سر مردم فلسطین و ساکنان غزه آوار شده است، بیآنکه نقشی طرف مشورت قرار گرفته باشند.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…