دفاع یک‌طرفه از «فلسطین»؛ در نقد بیانیه جمعی از نواندیشان دینی

عبدالستار دوشوکی

اخیرا سایت زیتون بیانیه جمعی از نواندیشان دینی را تحت عنوان «در دفاع از حقوق ملت ستمدیده‌ی فلسطین و نفی استانداردهای دوگانه‌ در دفاع از حقوق بشر» منتشر کرد که از ابعاد مختلف قابل نقد و سنجشگری می‌باشد.

در ابتدای بیانیه تاکید بر وجدان انسانی، اخلاقی و دینی شده است که ظاهرا بستر فکری بیانیه را تشکیل می‌دهد. و سپس با قضاوتی یک‌جانبه و سوگیرانه به تاریخچه “اشغالگری” می‌پردازد. در ادامه به مصداق روایت امام صادق ( إنَّما یحصُدُ ابنُ آدمَ ما یزرَعُ؛ آدمیزاد آنچه کاشته است، درو می کند) به نوعی جنایت هولناک داعش وار حماس را توجیه می‌کنند و می‌نویسند “و اکنون میوه‌‌ی این نابودی را می‌‌چینند”.

در وجدان و اخلاق کدام مذهب و مکتب کشتار دهشتناک کودکان و زنان و پیر زنان بیگناه را با این شعر توجیه می‌کنند: «آنچه دیروز کاشته ای میکنی امروز درو / طمع خوشه گندم مکن از دانه جو». آیا کودک شیرخوار غیر مسلمان دانه‌ی جو کاشته بود که جسم نحیفش این‌گونه سزاوار درو بود؟

در بیانیه از گفتمان “اسلام مداراجو” ادعا به میان آمده است. اما حقیقت کتمان‌‌ناپذیر دشمنی بین “یهود و مسلمان” ریشه‌ای دینی و دیرینه دارد و نمی‌توان آن را با نوش‌داروی دین حل و فصل کرد! زیرا دین بخشی از این معضل و مشکل است که طبیعتا نمی‌تواند راهگشا باشد. کما اینکه “دین” دشمنی بین یهودیت و مسیحیت را حل نکرد. باید نگاهی بسیار فراتر از خودبزرگ‌بینی اجتناب‌ناپذیر دینی داشت. برخی از سوره‌های قرآن از جمله آیه ۸۲ سوره مائده به صراحت می‌گوید که یهودیان دشمن‌ترین مردم نسبت به مسلمانان هستند. آیه ۵۱ همان سوره صراحتا به مومنین دستور می‌دهد که یهود و نصارا را دوستان خود مگیرید.

در دفاع از حقوق ملت ستمدیده‌ی فلسطین و نفی استانداردهای دوگانه‌ در دفاع از حقوق بشر

همین نگاه دینی باعث شد که در روز ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ در مجمع عمومی سازمان ملل همه کشورهای اسلامی از جمله ایران به قطعنامه شماره ۱۸۱ برای تشکیل دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل رای منفی بدهند و با استناد به آیات قرآن “مدارا” و همسایگی با “یهود” را مطلقا نفی کنند. حدود شش ماه بعد یعنی در روز ۱۴ ماه می ۱۹۴۸ که سازمان ملل آن روز (پایان قیومیت بریتانیا) را برای ایجاد رسمی دو کشور را مقرر کرده بود, دیوید بن گوریون اولین نخست وزیر اسرائیل رسما تشکیل کشور اسرائیل را بر اساس نقشه سرزمینی تعیین شده توسط سازمان ملل اعلام کرد. فلسطینی به‌جای استفاده از این فرصت تاریخی و اعلام موجودیت کشور خود, از جهان عرب و مسلمانان درخواست کردند تا به اسرائیل حمله کنند و یهودیان را به دریا بریزند. روز بعد ارتش‌های عرب از چند جهت بر اسرائیل یورش آوردند. اسرائیلی که هم‌زمان در کنار کشور فلسطین توسط آرای %۷۲ درصد از اعضای سازمان ملل به رسمیت شناخته شده بود. در بین کشورهای غربی فقط ۸ کشور اروپایی به‌علاوه آمریکا و کانادا رای مثبت دادند. حتی بریتانیا رای ممتنع داد. وانگهی اگر صحرای برهوت نقب آن زمان را به کنار بگذاریم, سازمان ملل بهترین و بیشترین و مرغوب‌ترین و پرجمعیت‌ترین مناطق و شهرها را به دولت فلسطین داد, تا آنجا که از مرز لبنان تا مصر سرزمین دولت فلسطین بود و کرانه باختری به نوار غزه “وصل” بود. و حتی جمعیت بیش از ۴۰ درصد اسرائیل را عرب‌ها تشکیل می‌دادند. فقط با احتساب صحرای نقب سهم سرزمینی اسرائیل چند درصد بیشتر از فلسطینی‌ها شد.

شعر زیبایی از ناصرخسرو  در زبان فارسی شهرت یافته است: «چو تو خود کنی اختر خویش را بد/ مدار از فلک چشم نیک اختری را». حقیقت تلخ این است که آغاز این جنگ ۷۵ ساله توسط “ملت مظلوم فلسطین” و اعراب بود, که هرگز خصومت و جنگ را رها نکردند و تا به اکنون برای نابودی اسرائیل بارها به صورت گروهی به آن حمله کرده‌اند و هر بار هم شکست خورده‌اند و مناطق بیشتری از خاک خود را از دست داده‌اند. تا بدان‌جا که امروز با پشیمانی به کمتر از نصف آنچه که سازمان ملل در نوامبر سال ۱۹۴۷ به آنها داد، راضی هستند. اولین جنگ در سال ۱۹۴۸ توسط “ملت مظلوم فلسطین” و اعراب به‌صورت فله‌ای و غافلگیرانه آغاز شد. بارها این جنگ‌های غافلگیرانه اتفاق افتاده. آخرین جنگ بین فلسطینی‌ها و اسرائیل هم در روز هفت اکتبر سال جاری به صورت غافل‌گیرانه توسط “ملت مظلوم فلسطین” آغاز شد تا بر اساس میثاق‌نامه دینی و اساسنامه سیاسی حماس اسرائیل را نابود کند. در بین ما بلوچ‌ها یک ضرب‌المثل معروف است که می‌گوید: «شمشیرت را بی‌پروا به‌خاطر برادرت بزن؛ اما حرف حق را بی‌طرفانه به‌خاطر خدا بزن».

محکومیت شک‌دار جنایات تکان‌دهنده و غیر انسانی حماس توسط این جمع نواندیش دینی کاملا مشهود و مشروط است. آنجا که می ‌نویسند: “برخی رفتارهای حماس در اسرائیل را به صراحت محکوم می‌کنیم”. اما توضیح نمی‌دهند که مشخصا کدام رفتار حماس محکومیت‌پذیر است؟ قتل عام کورکورانه بیش از ۱۴۰۰ انسان با خونسردی کامل؟ بریدن شکم زن حامله؟ قتل فجیع کودک شیرخوار؟ کشتن کودکان با نارنجک؟ کشتن و به گروگان گرفتن پیرزن ۹۰ ساله؟ لیست طولانی است, اما محکومیت شک‌دار محدود و مشروط!

بیانیه نواندیشان دینی عملکرد اسرائیل را “حکم جنایت جنگی” می‌داند. اما قتل عام ۱۴۰۰ انسان توسط گروه تروریستی ـ داعشی حماس را به‌مثابه “برخی رفتار” ابدا جنایت جنگی نمی‌داند. به همین دلیل اسرائیل‌ستیزان و افراطیون دینی در سراسر جهان در روزهای اولیه جنگ که حماس پیروز به نظر می‌رسید یا جشن گرفتند و بر پشت کشته‌های اسرائیلی و شهروندان ۳۵ کشور دیگر با هلهله و شادی رقصیدند و یا سکوت کردند. در آن روزها چرا محسنات بشردوستانه و حس انسانیت این جماعت یا در خواب گران فرو رفته بود و یا به صورت گزینشی شادی می‌کردند؟ از قدیم گفته‌اند آن‌را که چنان کند، چنین آید پیش!

در پایان باید تأکید کنم که از دیدگاه نگارنده انصاف, انسانیت و وجدان گزینشی نیست. بنده همواره کشتار انسان‌های بیگناه را محکوم کرده‌ام. همواره طرفدار تشکیل کشور فلسطین بوده‌ام. اگرچه سازمان ملل ۷۶ سال پیش این حق و گزینه را به آنها داد؛ ولی آنها آن را رد کردند و مسیر جنگ را انتخاب کردند. کما اینکه در همان زمان بسیاری از خلق‌ها و مردمان مستعمره و در یوغ‌کشیده شده در جهان آرزوی چنین قطعنامه‌ای را در مورد استقلال سرزمین خود داشتند و چنین فرصت و نعمتی از طرف سازمان ملل و جامعه جهانی به آنها داده نشد. اما پشیمانی چه سود. به غفلت بدادی ز دست آب پاک / چه چاره کنون جز تیمم به خاک!

تاسف‌آور است که فلسطینی در گذر زمان تحت تاثیر دیکتاتورها از جمال عبدالناصر گرفته تا حافظ اسد, از صدام گرفته تا قذافی و امروز هم خامنه‌ای بر روی گزاره‌ها‌ متناقض و یک‌سویه بر خلاف منافع ملی خود مانور دادند و اکنون به جایگاهی رسیده‌اند که هم از گندم ری افتادند، هم از خرمای بغداد. یا به‌مصداق شعر معروف: «این مثل باشد که تا گردون رود دیوار کج / گز ز غفلت خشت اوّل را نهد معمار کج».

همانگونه که شهرک‌های یهودی در مناطق اشغالی کرانه باختری یکی از مشکلات و موانع جدی تشکیل کشور مستقل فلسطینی هستند و باید برداشته شوند, حماس و جهاد اسلامی که هیچ‌گونه باوری به موجودیت اسرائیل ندارند و قسم خورده‌اند تا از طریق جنگ و “جهاد” آن را نابود سازند, طرفداران فلسطین باید پیشنهاد عملی (و نه شعار و آرزوهای تکراری) بدهند که چگونه این دو مانع را باید از سر راه تشکیل کشور فلسطین (که نگارنده خواهان آن است) برداشت؟ بیانیه این جمع نواندیشان دینی, به باور بنده, یک‌طرفه و آمیخته با تعصب دینی و بر محور استانداردهای دوگانه و گزینشی و همان نگاه سنتی بی‌ثمر ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی قبل از انقلاب است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

6 پاسخ

  1. از قول قرآن فرموده اید:

    «برخی از سوره‌های قرآن از جمله آیه ۸۲ سوره مائده به صراحت می‌گوید که یهودیان دشمن‌ترین مردم نسبت به مسلمانان هستند. آیه ۵۱ همان سوره صراحتا به مومنین دستور می‌دهد که یهود و نصارا را دوستان خود مگیرید.»

    آیا این آیه خاص یهود و نصارای دوره مرحوم پیامبر می باشد یا اختصاص به کل دوره های زمانی دارد؟ به نظر بنده تعمیم این آیه به تمام دوره های زمانی با اصول پیامبر ناسازگار است. استفاده ابزاری از آیات خداوند به منظور اغراض سیاسی بهتان زدن به خدا و رسول است.

    1. وقتی “پیامبر خدا” این را نمی‌فهمد که برای یک اختلاف کوچک محلی، حکم جهان‌شمول ابدی و ازلی و لایتغیر صادر نکند،همین می‌شود که شده است. تقریبا تمام احکام شریعت اسلام چنین هستند و از تعمیم یک مسئله کوچک به حکمی مطلق به وجود آمده‌اند و اکنون مبدل به معضلات بزرگ و لاینحل شده و جوامع مسلمان را به گروههای افراطی له و علیه این احکام تقسیم کرده‌اند که از یکدیگر به حد نهایت متنفرند و بجای همکاری در پیشبرد عمومی جامعه،هدفی جز حذف یکدیگر ندارند.

  2. جناب دوشوکی معلوم هست که اطلاعات دقیقی در مورد تاریخچه به وجود آمدن اسرائیل ندارند و به مقدار زیادی همان روایت رسمی نظام حاکم بر اسرائیل را تکرار می کنند.
    به ایشان و به همه خواندن کتاب “The Ethnic Cleansing of Palestine” که توسط مورخ اسرائیلی
    Pappe Ilan نوشته شده است و به فارسی هم ترجمه شده است رو توسعه میکنم.
    نویسنده در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه بنیانگذاران ایدولوژی سهیونیسم از همان زمان پیدایشش این ایدئولوژی در اواخر قرن ۱۹ میلادی در اروپا به فکر پاکسازی قومی و حذف اعراب از سرزمین فلسطین بودند، و چرا فلسطینیان که اکثریت جمعیت آن سرزمین رو تشکیل می‌دادند با تقسیم آن‌ سرزمین مخالف بودند، چگونه سهیونیست ها قبل از خروج نیروهای بریتانیا از فلسطین و اعلام رسمی موجودیت کشور اسرائیل به طور برنامه ریزی شده و گسترده شروع به کشتار جمعی، ترور ،ترساندن و اخراج اعراب، و نابود کردن روستاهایشان کردند و در واقع جنگ را شروع کردند، و تازه بعد از این اتفاقات بود که ارتش های کشورهای اعراب همسایه وارد فلسطین شدند و چون اصلا آمدگی درگیری رو نداشتند و تعداد سربازانشان کم بود و اسلحه مناسب نداشتند (و بدلیل روابط پنهانی و تبانی پادشاه اردن با یهودیان مبنی بر تقسیم سرزمین فلسطین بین خودشان) شکست خوردند.
    و نویسنده نشان می‌دهد که چگونه ایدولوژی سهیونییم تبدیل به سیاست رسمی کشور اسرائیل می‌شود که قسمت هر چه بیشتر از سرزمین فلسطین را، با میزان هر چه کمتر مردم فلسطین در آن میخواهید، و همین رویه تا به امروز ادامه دارد.

  3. درود بر استاد گرامی آقای دوشوکی عزیز. دقیقا درست است.این را نیز بیافزایم که “دفاع از فلسطین” سالهاست که مبدل به حربه‌ای در دست حکومتهای سرکوبگر منطقه شده که مخالفان خود را “عوامل و مزدوران اسرائیل” بنامند و به شدیدترین وجه و بدون هیچ مانعی کشتارشان کنند. سازمان آزادیبخش فلسطین،به عنوان یکی از دو نماینده ملت فلسطین که پس از نیم قرن مبارزه مسلحانه بالاخره خرد پیشه کرده و به دنبال حل واقعی مسئله است،بارها از ایران و کشورهای عربی درخواست کرده بجای محو اسرائیل،به دنبال ایجاد کشور فلسطین روی نقشه باشند و اشاره کرده که شعارهای آنان دستاویز اسرائیل برای مظلوم نمایی و گرفتن امتیاز است،ولی بیهوده. زیرا شعارهای دفاع از فلسطین بهانه سرکوب ملت خودی است،نه کمک به فلسطینی‌ها.

  4. درود یاران
    اگر بگوییم فتح الفتوح کرده اند با توجه به تاریخ وفتح نهاوند
    توسط اتحاد چند ایل صحرا گرد وگرد آوردن راهزنانی که بجز غارت
    مال وآبروی دیگران هدفی نداشته و در پایان امپراطور ی عظیمی
    که بدست کودکانی افتاده بود رابزیر کشیده وتا همین امروز از
    شیره جان مردم این خطه فتح شده تحت عناوین خمس و وقف و
    هزاران نام دیگر می مکند ومی بالند باور کنید ادا دین نکرده ایم .
    چرا که بعد از مدت ها که نه یک کامنت نه جوابیه ای در این سایت
    زیتون درج شده بود .چند کلامی هم از کسی که سد در سد با
    نظرات از ما بهتران (موسسان ومجیز گویان) هماهنگ نبود را
    اجازه انتشار داده اید .کافی است به سابقه ومدیرت سازمان هایی
    که سعی کرده اند یک طرفه نباشند وهنوز هم با ابرو مشغولند
    کنید وبا یک سویه بین های شوروی و اس اسی وچینی و البته
    جمپوری عسلامی مقایسه کنید که (جامع نگری ادامه حیات و
    اعتبار می آورد )اما ولی لاکن سخت است. کاش این بزرگ وار
    چند کلامی هم درموردشهبانو زاده (شاه اسبق هرگز نزایید) و
    تصاویرش در گرد همآیی های که میرفت خامنه ای را به داخل
    تونل یا لوله فاضلاب هم چون صدام و قذافی وو رهنمون سازد
    نشد چرا که دعوا شد سر صیدی که هنوز بدام نبود .اما ولی لاکن
    همین هم تجربه ای برای مردم ایران شد.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »