امروز ، در حالیکه داشتم خاطرات مجلس اول را برای انتشار بازخوانی و تنظیم میکردم، به نکتهای برخورد کردم که انتشار آن در شرایط فعلی میتواند به بازیابی حافظه تاریخی ما کمک کند و شاید عبرتآموز باشد.
در میان خاطراتم، در یادداشت مورخ ۲۹ آذر ۱۳۶۰، به راهپیمایی عظیمی اشاره شده که پس از سخنان آیتالله خمینی و اعلام راهپیمایی آیتالله منتظری در مخالفت با طرح پیشنهادی فهد، ولیعهد وقت عربستان سعودی، برای حل مناقشه اعراب و بهطور خاص فلسطینیها با اسرائیل در سال ۱۹۸۱ (احتمالا در تهران) برگزار شده است.
اکنون جای بحث و مناقشه حول این طرح و نیز دلایل مخالفت با آن از سوی خمینی و منتظری و شماری از اعراب و فلسطینیها (و از جمله نگارنده در آن زمان) نیست؛ بلکه هدف از بازنشر این طرح هشت مادهای در شرایط کنونی آن است که بگویم: اعراب دوراندیش و مصلحتاندیش در خاورمیانه در مقاطع مختلف آمادگی خود را برای مصالحه با اسرائیل اعلام کردند ولی این حاکمان اسرائیلی بودند که همراه با افراطیون آرمانگرای عرب و مسلمان (چه بسا صادقانه) ذیل عنوان وفاداری به «آرمان فلسطین» از آن تن زده و آن پیشنهادها را ناکام گذاشتند.
صد البته در این میان بیشترین مسئولیت متوجه مقامات عمدتا انحصارطلب و راستگرا و نژادپرست اسرائیلی است که هرگز حاضر نشدند خواستههای حداقلی اعراب و فلسطینیها را اجابت کنند. از این رو در فضای خونین کنونی، فضایی که فلسطینیهای غزه بهطور بیسابقه و با قساوت مختص صهیونیستهای اسرائیلی قتل عام میشوند، کسانی که برای اسرائیلیها هورا میکشند و غالبا یکطرفه حماس را محکوم میکنند، لطفا پاسخ دهند که در این میان مقصر کیست؟ و حداقل بگویند چرا این طرح و مانند آن را (طرحی که بعدتر به شکلی در قرارداد اسلو و در قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل و دیگر قطعنامههای آن سازمان بین المللی) به وسیله اسرائیلیها پذیرفته نشد؟ سهم افراطیون آرمانخواه و شاید متوهم از این سو قبول، اما چرا مقامات اسرائیلی از آن زمان تا کنون کمترین تمایلی برای احیای حقوق حداقلی صاحبان اصلی سرزمین فلسطین نشان نمیدهند؟ اگر بهانه عدم به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است، در این طرح و مشابه آن بارها و بارها از سوی عموم اعراب و فلسطینیان به قبول آن تصریح شده است؟ دیگر دلایل فلسطینیکُشی بیرحمانه برای چیست؟
اما اجازه دهید متن پیشنهاد هشت مادهای ولیعهد وقت عربستان (ولیعهد ملک خالد پادشاه عربستان) را عینا و بدون هیچ شرحی در اینجا بیاورم:
۱- عقبنشینی اسرائیل از کلیه اراضی اشغال شده در سال ۱۹۶۷ و از جمله بخش شرقی قدس.
۲- از میان برداشتن آبادیهای یهودینشین که از سال ۱۹۶۷ به بعد در اراضی اشغالی اعراب ایجاد شده است.
۳- تضمین آزادی مراسم و مناسک مذهبی همه ادیان در اماکن مقدسه.
۴- تأکید روی حق ملت فلسطین و جبران زیان مالی آن دسته از فلسطینیها که مایل به باز گشت نیستند.
۵- ساحل غربی رود اردن و نوار غزه پس از خارج شدن از اشغال اسرائیل برای یک دوره انتقالی به مدت چند ماه تحت کنترل سازمان ملل قرار گیرد.
۶- تأسیس دولت فلسطینی در ساحل غربی نوار غزه که پایتخت آن قدس شرقی خواهد بود.
۷- شناسایی حق حاکمیت همه کشورهای منطقه در صلح و همزیستی مسالمتآمیز.
۸- تضمین اجرای مواد فوق از سوی سازمان ملل متحد یا برخی از کشورهای عضو در این سازمان .
تاریخ ۷ اوت ۱۹۸۱-۱۶ مرداد ۱۳۶۰
3 پاسخ
ولی الان و تو این دوره تنها کشوری که مختلف هرگونه صلح و ودوکشوری هست حکومت ایرانه
که اونم صدها دلیل داره
ایران حکومت خودگردان رو به رسمیت نمیشانسه وبخاطر همین تو رهبران حماس نفوذ کرد و با دادن پول و سلاح مثلا اومد جاپایی برای خودش باز کنه دقیقا مثل کاری که با لبنان کرد البته تو عراق و سوریه هم همین کارو کرده ولی اونا نصفه نیمه هستن و هرلحظه امکان فروپاشیشون هست وهمین در مورد حماس هم صدق میکنه و تا بحال چند بار ضد حکومت ایران و شیعیانش صحبت کردن
ولی حکومت یا بهتر بگم حضرت عاقا ول کن نیست
۳۷ ساله سرمایه و ثروت این ملت و مملکت رو خرج این بلندپروازیهاش کرده البته تحت وزیرنظر روسیه و برادر پوتین
ولی اینو باید بدونه
حکومتی که پشتوانه مردمی نداشته باشه و ملتش پشتش نباشه محکوم به شکسته
حالا دیریازود داره
ولی سوخت و سوز نداره
ٖبهتر است تقصیر ها را گردن افراطیون ان طرف و این طرف نیاندازید که همین الان حتی شما به اصطلاح اصلاح طلبان و روشنفکر های دینی هم یکطرفه فقط صهیونیست ها را مقصر می دانید. ولی تقصیر اصلا به افراد نیست و کم زیادی ان هم مهم نیست. تا وقتی این مناقشه سرزمینی، یک مناقشه دینی باشد چه طرف یهودی، چه طرف مسلمان، بیشتر یا کمتر مقصر باشد، جنگ و مرگ بر ان حکمفرما است. تقلیل این موضوع به اشخاص ان طرف یا نادان هایی مثل روحانیون شیعه اشتباه است. اگر فلسطینی ها و اسرائیلی ها بخواهند مشکل حل شود جز از راه غیر دینی کردن راه حلی ندارند. اولین مشکلی هم که حل میشود، به اصطلاح مشکل شهر قدس است که جاهلان دینی هر دو طرف ان را مقدس می دانند. البته در این قضیه نقش دولت های کمتر راستی اسرائیل و دولت های غیر مذهبی مثل ال سعود مفیدتر است تا رهبران متوهم و جاهل تهران یا خاخام های تند رو اسرائیل.
جواب این سوئال به زمان تشکیل اسرائیل توسطبریتانیا با راهنمائی صهیونیستها وپولهای بانک روچیلد طبق نظر صهیونیست ها بر مبنای روایت تورات که چندین سال پس از فوت موسی نبی های اسرائیلی نوشته شده واز نیل تا فرات را ادعای ملکیت دارند بر میگردد که هیچ استناد تاریخی ندارد کل ماجرا توهم ومقدس کردن ای توهم است واضح است که اشعال کننده با پشتیبانی امریکا واروپا حاضر بهپس دادن مناطق اشغالی نخواهد بود
دیدگاهها بستهاند.