پیشتر گفته ام که آغاز زاویه من با جمهوری اسلامی وقتی بود که در نشریه صبح، گزارشی مستند و تحقیقی از فساد و تخلفات صورت گرفته در دو وزارتخانه ارتباطات و نیرو در دهه هفتاد منتشر کردم و علی رغم آن که مورد استقبال و تشویق رهبری قرار گرفت اما کمترین اقدامی عملی برای رسیدگی به آنها از سوی دستگاه قضا که زیر نظر مستقیم رهبری بود، انجام نگرفت.
من در آن سالها این نکته را به خوبی دریافته بودم که اگر با این مفاسد و تخلفات برخورد مناسب قضایی صورت نگیرد، در آینده با ابعاد گسترده و غیر قابل مهار فساد مواجه خواهیم بود.
بعد از بی عملی نظام و دستگاه قضایی و دفتر رهبری که در جریان کامل گزارشهای مستند و تحقیقی نشریه صبح قرار گرفته بودند، دچار شوکی بزرگ شدم و سرمقاله ای با عنوان “فاتحه” نوشتم و بی اعتنایی نظام به این تخلفات را برای کشور و مردم فاجعه آفرین دانستم.
در همان ایام علاوه بر موارد فوق، نامه ای محرمانه به رهبری نوشتم و نسبت به رسوخ و گسترش فساد مالی در نظام هشدار دادم. چندی بعد در دیداری سرپایی، ایشان گفت نامه ات را خواندم، بسیار بد بود!
حالا دیگر قداست و قدسیت نظام و ولایت فقیه در ذهنم فرو ریخته بود و تصمیم به تعطیلی صبح گرفتم. یادم می آید آن روزها به برخی دوستان می گفتم که نظام عدالتخواهان و فسادستیزان را برای ویترین آرایی خود می خواهد و من نمی خواهم بازیگر چنین نقشی باشم.
بعد از تصمیم به تعطیلی صبح و رسیدن خبر آن به آقای خامنه ای، به بیت دعوت شدم. ایشان گفت که از شنیدن این خبر ناراحت شده و افزود صبح را که در دست و بال بچه های من است و مرتب می بینم، نباید تعطیل کنید. اما من دیگر آن ولایت مدار خوش باور و چشم و گوش بسته و اشعری مسلک نبودم و تصمیم را برای بیرون کشیدن رخت خود از ورطه دفاع بی چون و چرا از نظام، گرفته بودم.
من مسبب و عامل اصلی همه آنچه را که ظرف ۴۴ سال اخیر بر سر کشور رفته و حالا ویرانه ای روی دست ملت گذاشته است، نهاد ولایت فقیه و امامین! انقلاب، می دانم که استبدادی ترین و یکه سالار ترین نظام سیاسی را برای ایران رقم زد، و همه ناکارآمدیها و فجایع و مفاسد پس از انقلاب ۵۷ را باید در این بستر تحلیل و ارزیابی کرد.
فساد گسترده و چایی گیت اخیر، بدون مداخله و لابی گری و نفوذ مستقیم یا غیر مستقیم نهادهای اطلاعاتی و قضایی وابسته و منصوب از طرف نهاد رهبری – که همه اختیارات و قدرتها و اهرمها در این نهاد مجتمع است – امکان تحقق نداشت و از این پس هم مثل دیگر فسادهای کلان مکشوف قبلی خواهیم دید که با این پرونده چگونه معامله و مجامله خواهد شد.
این که امروز روزنامه کیهان در تیتر اول خود، ریشه این فساد و فضیحت را به دولت غیر ولایی قبل ربط می دهد، در زمره همان دروغ پردازیهایی است که تار و پود نهادهای ولایی و انقلابی و از جمله روزنامه کیهان را فرا گرفته و تشت رسوایی آن از بام افتاده است.
البته بنده نمی دانم که این فساد ربط و ریشه ای در دولت روحانی داشته یا نداشته اما این را مثل مدیر مسئول کیهان که تجاهل العارف می کند، به خوبی می دانم که با توجه به اختیارات فراقانونی و فراعرفی و فراشرعی و فراعقلی رهبری و دستگاه عریض وطویل تابع آن، هرگز نمی توان نقش این نهاد را به نحو تسبیب یا مباشرت و یا ترک فعل در رقم خوردن چنین فساد عظیمی انکار کرد و آن را به گردن دولتی انداخت که با یک اشاره و گوشه چشم رهبری جا می زد و رئیس آن از طرف آتش به اختیاران ولایی تهدید به استخر فرح می شد.
نعل وارونه زدن کیهان و دیگر رسانه ها و خطبا و تئوری پردازان حکومتی، دیگر کارآمد نیست و اکثریت مردم ایران کانون محوری مشکل و معضل ایران را به درستی شناخته اند و از آن عبور کرده اند. به عبارت دیگر فروپاشی ذهنی نظام ولایی جمهوری اسلامی در ذهنیت مردم ایران محقق شده است.
۱۳ آذر ۱۴۰۲، کانال نویسنده
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…