نخست: آیا مطالعه نبرد من هیتلر توسط هر فرد یا حتی سازمانی که انگ تروریست خورده، میتواند به تنهایی منجر به یهودیستیزی شود؟
پاسخ اساسا و لزوما مثبت نیست، چرا که بسیاری کتاب هیتلر را که یک اتوبیوگرافی است، می خوانند تا صرفا با روان شناسی آن رهبر جنایتکار آشنا شوند. چه بسا مطالعه این اثر باعث شد تا مظلومیت یهودیان که قربانی فاجعه عظیم هولوکاست شدند، در جهان افزایش یابد. از طرفی آشنایی با همین کتاب بود که باعث شد تا مردم خوی درنده فاشیسم آن هم در قالب نازیسم هیتلری را بهتر بشناسند و همواره آن را محکوم کنند. نکته دیگران است که در این اثر هیتلر تنها یهودیان مورد تهاجم و تنفر قرار نمی گیرند، بلکه او به کمونیسم نیز به شدت میتازد. هیتلر در نبرد من بر این باور است که دو ایدئولوژی خطرناک و مسموم مغز و قلب انسان را درگیر میسازد، یهودیت و کمونیسم و هر دو را به یک میزان مضر میخواند. بنابراین خواندن کتاب هیتلر و حتی ابراز علاقه نسبت به آن بدان معنا نیست که خواننده از یهودی ها و کمونیست ها تنفر یافته و چنانچه این احساس انزجار سازمان یافته گردد منجر به ترور این دو گروه خواهد شد! نتیجهای که رئیسجمهور اسرائیل از مشاهده کتاب نبرد من در غزه به دنبال آن است، مبنایی منطقی برای محکومیت حماس و درو کردن شهروندان عادی فلسطینی توسط نظامیان اسرائیل ندارد.
از طرف دیگر کتاب نبرد من بعد از ۷۰ سال، ۲۰۱۵ در آلمان منتشر شد و در فهرست آثار پرفروش قرار گرفت. دوعامل باعث شده بود تا درهفت دهه اخیر نبرد من باز نشر نیابد. نخست احتمال تحریک فرقه کوچک راست افراطی در آلمان که همچنان دنبالهرو رهبر نازیسم و تفکر یهودستیزی میباشد. دلیل دوم هم آن بود که ایالت باواریای آلمان حق کپی رایت (مالکیت معنوی) کتاب را در اختیار داشت که این اجازه در پایان سال ۲۰۱۵ منقضی شد. روزنامه واشنگتن پست در دسامبر همان سال این موضوع را اعلام و در حاشیه آن بحث نمود. با این توضیحات می توان نتیجه گرفت که استدلال رئیس جمهوراسرائیل درباره انگیزه وجود کتاب نبرد من در غزه منطقی نمیباشد.
دوم: آیا حمله حماس به اسرائیل تروریستی و یا جنایت جنگی محسوب می شود؟
پاسخ این پرسش با نگاهی منصفانه مثبت است، اما چرایی آن صرفا به این خاطر نیست که آمریکا از سال ۱۹۹۷ (تنها ۱۰ سال پس از تاسیس این سازمان) و اتحادیه اروپا در ۲۰۰۳ حماس را درفهرست گروه های ترریستی قرارداده واساسا تاکنون بیش از ۷۰ کشور به این اقدام مبادرت نموده اند. آنچه که حماس در۷ اکتبر با آغاز حمله ناگهانی به اسرائیل انجام داد از مصادیق بارز تروریسم است، به گروگان گرفتن غیرنظامیان و بهویژه یورش به فستیوال موسیقی سوپرنوا، جشنواره جوانان در نقب اسرائیل (نزدیک غزه) که بنا به ادعای اسرائیل منجر به کشتن بیش از ۲۶۰ نفر که عمدتا نوجوان بودند، شد کنشی تروریستی و جنایت محسوب می شود. از طرفی تعدادی از شرکتکنندگان در این جشنواره از سایر کشورها چون کانادا، استرالیا، آلمان و نروژ بودند و اساسا به اسرائیل ارتباطی ندارند. اگرچه بسیاری از نحلیلگران نزدیک به فلسطینی ها براین باورند که برخی اقدامات جنائی در حمله ۷ اکتبر حماس قابل فهم است اما توجیهی ندارد. حتی آنتونیوگوترش دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که حمله حماس در خلا صورت نگرفته است، به عبارتی ریشه در ۷۵ سال کشتار غیرنظامیان فلسطینی توسط اسرائیل داشته، اما این امر نمیتواند واکنش حماس را در برابر کنش دیرینه اسرائیل توجیه نماید. کشتن و به گروگان بردن غیرنظامیها نه تنها تروریسم کور بلکه جنایت جنگی محسوب میشود، مسبب یا آغازگر آن اسرائیل باشد یا حماس تفاوت و توجیهی ندارد. از طرفی برخی از گروگانهای آزادشده اسرائیلی ادعا کرده اند که در زمان بازداشت توسط بعضی از شاخه ها و شبهه نظامیان تحت امرحماس حتی مورد آزار جنسی قرار گرفته اند. در صورت تایید چنین مدعایی توسط منابع بیطرف، حماس هیچگونه توضیح یا توجیهی دراین باره نخواهد داشت و صرفأ صورت مسئله به محکومیت بیشتر این سازمان برای ارتکاب به جنایت جنگی منجرخواهد شد.
سوم: آیا اسرائیل متهم و مرتکب به جنایت جنگی ونسلکشی است، حتی اگر اقدامات اسرائیل در پاسخ حملات غافلگیرانه حماس و بنابراین صرفا بازدارنده بوده باشد؟
پاسخ به طورواضح مثبت می باشد و جرم دولت اسرائیل را نسبت به حماس به مراتب مضاعف مینماید. نخست بدین خاطر که آدم کشی و ترور شهروندان غیرنظامی فلسطینی ابتدا از سوی اسرائیل آغاز شده و هفت دهه سابقه دارد. دوم اینکه ممکن است اقدام وحشیانه سازمانی چون حماس که حدود ۴۰ درصد دولتهای عضو سازمان ملل آن را در فهرست تروریسم قرار داده اند، اندک توضیحی داشته باشد، چراکه اساسا از نهادی تروریستی انتظاری بیش از نمیرود. اما اقدام اسرائیل نه تنها قابل توجیه و توضیح نیست که جنایت محض و نوعی تروریسم دولتی محسوب میشود. در منطق جهانی جرم یک حکومت که یک کشور عضو سازمان ملل را نمایندگی میکند و در عین حال مبادرت به کشتار وسیع شهروندان غیرنظامی مینماید به مراتب از یک گروه تروریستی سنگینتر است. استدلال سوم انکه حماس با تمام قساوت و جنایتی که از ۷ اکتبر آغاز نموده، دست کم چون ارتش اسرائیل مبادرت به جنایت جنگی گسترده ای ننموده است. کشتار بیش از ۱۸ هزار غیرنظامی در قفس غزه که دیگر باید آن را قبرستان غزه نامید، در منطق بین الملل به شدت محکوم است. آنچه که جرم اسرائیل را به مراتب سنگینتر مینماید نسلکشی و پاکسازی قومی است که با قصد و غرض مشخصی آغاز شده و دنبال میشود. بسیاری از مقامات حال و گذشته اسرائیل پس از ۷ اکتبر آشکارا و رسمأ فلسطینی ها بویژه مردم غزه را حیوان و شر مطلق خوانده اند. در یک نمونه کوچک درورایدار سفیر سابق اسرائیل در ایتالیا در مصاحبه ای که اواخر اکتبر با یک شبکه تلویزیونی پربیننده ایتالیایی داشته می گوید: “ما اسرائیلی ها علاقه ای به بحث منطقی نداریم، تنها هدف ما نابودی غزه ، این شرمطلق است!”
فرجام سخن آنکه اگرچه توحش و تروریسم حماس در حمله ۷ اکتبر ابدا قابل توجیه نیست، اما اسرائیل کردار هیتلر را درغزه تکرار نمود که پندار یعنی کتاب هیتلر در مقابلش ناچیز است. به عبارت دیگر دولت اسرائیل تمامأ رسم و حماس تنها اسم هیتلر را زنده کرد. نسل کشی دوماه اخیراسرائیل شبهه هولوکاستی علیه فلسطینی هاست که از جهاتی چندان به هولوکاست تاریخی درنسل کشی یهودیها بیشباهت نیست. نتانیاهو قصاب غزه (به تعبیر رجب طیب اردوغان) مشابهتهایی با آدولف هیتلر هم دارد. به بیان دیگر امروز نراژدی تاریخ در شکل کمدی آن تکرار شد، دولت نماینده یهودیان که زمانی خود قربانی نازیسم بودند، با ابزار آپارتاید هولوکاستی کوچک خلق کرد که این بار قربانی آن فلسطینی ها و قاتلش یهودیت در فرم صهیونیسم میباشد.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…