یادداشت

یکی شیرزن…

مختصر بگویم؛ صحبت‌های پرستو سرمدی را در کنگره‌ی حزب اتحاد ملت شنیدم. بی‌ هیچ مجامله و تعارف بگویم که اینکه پرستو سرمدی بدون حجاب در یک تشکل رسمی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی بدون حجاب آمرانه و تحکمی حکومتی ظاهر شود، فی‌نفسه عمل سیاسی و حتی هدف است.

به خیال من مفاهیم متعالی را باید از دست غاصبان‌اش نجات داد. این مفاهیم می‌خواهند دین و اسلام و تشیع باشند یا دموکراسی و حقوق بشر و یا اصلاحات. در این مورد مشخص، به خیال من «زن، زندگی، آزادی» را هم باید از اسارت برخی مدعیان پرادعا و غوغاطلب و کاسب نجات داد. باید از مفاهیم معنادار و هویت‌بخش و اصیل اعاده‌ی حیثیت کرد.

امروز در سیاست تنگ و تاریک ایران چه می‌شود کرد؟ کسی می‌تواند در این فضا حرفی بزند و اعتماد کسی را جلب کند که بتواند نشان بدهد کاری می‌تواند بکند. این «کار» خیلی مهم است. حرف زدن و قصه‌ بافتن را هر کسی می‌توان کردن. دقیقاً به همین دلیل است که به گمان من، «کارِ» پرستو سرمدی، کاری است کارستان. اصلاً نیازی نیست حتی به شنیدن حرف‌اش یا محتوای حرف‌اش. نفس موقعیت او و شیوه‌ی انجام کارش مهم است. اولین چیزی که از خاطرم گذر کرد پس از دیدن فیلم او در حین سخنرانی، قمر الملوک وزیری بود و رفتار شجاعانه‌اش با کنسرت بی‌حجابی که در گراند هتل داد. زن بود. خواننده‌ی بود. دلیر بود. و انسان‌دوست و سخاوت‌مند. اما کاری کرد که هیچ مردی دل و جرأت‌اش را نداشت. این همان کاری است که پرستو سرمدی کرده است. کاری کرده که هیچ یک از مردان حاضر در آن جماعت جسارت انجام‌اش را ندارند. خوب فکر کنید که معادل بی‌حجاب سخن گفتن یک زن فعال سیاسی در جمهوری اسلامی در میان مردان – از هر طیفی – چه می‌تواند باشد؟

اصلاح‌طلبان نیاز به عبور از خود دارند. نمی‌شود با عوض کردن اسم و انداختن همه‌ی تقصیرها به گردن دیگرانی فرضی، وجهه و آبروی بربادرفته را بخرند. مردم چگونه ممکن است به کسی اعتماد کنند؟ با عمل. نه با حرف. بیایید فرض کنیم آقای خامنه‌ای می‌خواهد روزنه‌ای باز کند برای بازی دادن جناح‌های سیاسی که با او زاویه‌ی دارند. و می‌گویم «بازی دادن» به معنی دقیق کلمه. چون این بازی دادن است نه بازی کردن. بازی کردن یعنی اینکه هر فرد یا حزب و گروهی که مجال نفس کشیدن پیدا کند بتواند نشان بدهد با کدام ابزار عملی می‌تواند بساط غیرشفاف و ضد دموکراتیک نظارت استصوابی و شورای نگهبان را – که زیر حمایت مستقیم رهبر است – می‌تواند تعطیل کند.

سؤال خیلی ساده است:‌ اگر صندوق رأی و انتخابات کم‌هزینه‌ترین راه عبور از انسداد سیاسی است، چگونه می‌توان بدون مجامله و تعارف نشان داد که باید این بساط را جمع کنیم؟ انتخابات زمانی معنادار است که مکانیزم فعلی حاکم بر انتخابات ملغی شود و تن به خواسته‌ی عموم مردم دهد. بدون کنار رفتن متصدیان فاسد مکانیزم‌های انتخاباتی هیچ انتخابات و اصلاحی معنای واقعی ندارند.

باز می‌گردم به اصل حرفم. اصلاح‌طلبان (یا هر اسمی که امروزه برای خود به کار می‌برند؛ هیچ فرقی ندارد)، کمترین کاری که می‌توانند برای ترمیم اعتماد مردمی به خودشان کنند، همین کاری است که پرستو سرمدی کرد. ایستادن در برابر خودکامگی و به چالش کشیدن آزادی‌های فردی، مدنی و سیاسی زیر عنوان و به بهانه‌ی حاکمیت قانون (قانون فاسد و معیوب و ضد زن). این گوی و این میدان!

به خیال من، سنگر چند سال آینده‌ی مقاومت مدنی مردم ما هم‌چنان «زن، زندگی، آزادی» است. هستند کسانی در داخل ایران که نه وابسته‌ی غیرند و نه مواجب‌بگیر. داخل ایران هستند. هزینه می‌دهند. هم‌درد آحاد مردم ما هستند. همراه سیاست‌های توجیه‌گرانه‌ی استبداد نیستند و نقطه‌ی عزیمت‌شان سیاستی است که انسان را جدی می‌گیرد.

اصلاح‌طلبان چند نفر مثل پرستو سرمدی را می‌توانند تولید یا تحمل کنند؟ این بهترین آزمون برای وزن‌کشی سیاسی اصلاح‌طلبان در سال‌های پیش روست.

Recent Posts

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳