علل عدم موفقیت ما در کارهای جمعی
“با ایرانی جماعت نمیشود کار کرد”! جملهایست که به کرات از زبان هموطنان مقیم خارج شنیده میشود؛ جملهای که حاوی حقیقت تلخی است و آن اینکه ما بهراستی نمیتوانیم با هم کار کنیم.
در این نوشتار کوتاه سعی می به علل این پدیده که مانند بسیاری از پدیدههای دیگر خود را در خارج از کشور و در جایی که شرایط و به تبع آن مردمانش مانند ما نیستند بیشتر در معرض دید میگذارد نظری اجمالی بیافکنیم.
موفقیت در یک کار گروهی مستلزم دارا بودن ویژگیهایی است که از آن جمله میتوان از “تحمل انتقاد”، “احترام به نظر مخالف”، “پذیرفتن اشتباهات خویش”، “احساس مسئولیت و وظیفهشناسی”، “رعایت قوانین و مقررات”، “ارجح دانستن منافع جمع بر منافع شخصی” و… نام برد.
عدم وجود این ویژگیها در ما، بهانضمام وجود خصوصیات دیگری هم چون: “عدم صراحت بیان”، “برحق دیدن خود”، “رفیقبازی و گروهبندی”، “در هم آمیختن احساس و عقیده”، “نیاز مبرم به مطرح شدن”، “حسادت و تنگنظری” و … مانع از آن میشود که بتوانیم در کارهای جمعی از هر نوع آن، چه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و یا حتی ورزشی به موفقیتی که باید دست یابیم.
علت تعدد گروههای سیاسی و فرهنگی در میان ایرانیان خارج از کشور را میتوان به وجود همین ویژگیها منتسب دانست. این ویژگیها باعث می شود مدت کوتاهی پس از شروع یک کار گروهی اختلافات آغاز گردد و کس یا کسانی از گروه جدا شوند. این افراد یا به تنهایی و یا با چند تن دیگر دست به تشکیل گروهی جدید میزنند و دوباره همین اتفاق میافتد. دیرپاترین گروهها معمولا آنهایی هستند که از یک و حداکثر دو نفر تشکیل میشوند که یکی در ِسمَت رئیس و دیگری در سِمَت نایب رئیس و یا منشی انجام وظیفه مینمایند. بهروشنی پیداست که این همان الگویی است که در طول تاریخ بر ما حاکم بوده و وجود خود را به نوعی در ما تثبیت کرده است.
بدیهی است نشریات سیاسی، فرهنگی، ادبی و اجتماعی و تلویزیونهای ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در این میان کسانی که بیشتر در پی اهداف فرهنگی هستند و بنا به دلایلی که آنرا جز به ارث و یا تربیت خانوادگی و یا تلفیقی از این دو نمیتوان نسبت داد کمتر آلوده به ویژگیهای مانعشونده کار جمعی میباشند، یا باید با تساهل و تسامح؛ یعنی خون دل خوردن به کار با گروه ادامه دهند و یا اینکه اندرز نیچه فیلسوف نابغه آلمانی در قرن نوزدهم که گفته بود “به تنهایی ات بگریز، ای بسا بناهای سرفراز که از چکههای باران و از رویش گیاهان هرزه از پای در آمدهاند” را به کار گیرند و قبل از فرسودگی کامل به گوشه انزوا پناه ببرند و به این نتیجه برسند که در تنهایی بهتر میتوان کار کرد و مثمرثمر بود.
اما باید گفت که این پدیده نه به نژاد و رنگ و ملیت، بلکه به شرایطی بستگی دارد که ما در آن پرورش یافتهایم و در نتیجه منحصر به ما ایرانیان نیز نیست بلکه گریبانگیر تمامی مردمانی است که در شرایطی مشابه شرایط حاکم بر جامعه ما یعنی غیر دموکراتیک، غیر قانونمند و فاقد عدالت اجتماعی زندگی کرده و میکنند.
هر چند تاثیر ارث و خانواده را در تشدید و یا تعدیل این خصوصیات نمیتوان نادیده گرفت، اما چون اکثریت قریب به اتفاق ما بخش عمدهای از زندگی خود را در جامعه خویش گذرانیدهایم، از آثار سوء شرایط حاکم در امان نبوده ایم. به بیان دیگر ایرانی بودن مستلزم داشتن تعداد کم یا زیاد و یا تمامی این ویژگیهاست.
بهسهولت میتوان دید ویژگیهایی که معلول عقبماندگی ما بودهاند، اکنون خود به یکی از بزرگترین عوامل عقبماندگی ما تبدیل شدهاند و فاجعه از این نقطه آغاز میگردد.
با توجه به این واقعیت علمی که رشد مطلوب در محیط سالم امکانپذیر است، میتوان به جرات ادعا کرد که در چنین بستر فرهنگی آلودهای نه شعر و ادبیات میتواند به رشد درخوری برسد و نه اقتصاد و سیاست و نه ورزش و نه هیچ چیز دیگر.
بدون شک ما به یک خانه تکانی و یا رستاخیز فرهنگی احتیاج داریم و این امر ممکن نخواهد شد مگر اینکه همگی ما از معلم و استاد و دانشجو گرفته تا دستاندرکاران نشریات، روزنامهها، رادیوها و تلویزیونها و وبسایتهایی که به نوعی نام فرهنگ را در خود و یا با خود حمل می کنند، وجود این ویژگیهای مخرب را در خود با تمام گوشت و پوست و استخوان لمس کنند و قبل از هر چیز به تعدیل آنها و اصلاح خود بپردازند و این مهم جز با نگاه دقیق به رفتارها و گفتارها در هر لحظه از زندگی حاصل نخواهد شد.
پانوشتها
۱- آقای هادی خرسندی طنز پرداز معاصر ساکن انگلستان در همین رابطه در جایی گفته بودند هر کس را برای مصاحبه به ایستگاه رادیویی خود دعوت می کنم می گوید من خودم رادیو دارم!
۲- این ویژگیها چنان در ما نهادینه شده اند که حتی اعضای اپوزوسیون خارج از کشور، علیرغم داشتن تحصیلات و تخصص و سالها زندگی در مهد دموکراسی، نتوانستند از انجام یک کار گروهی بر آیند.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…