با عنایت به تحمیل شکستهای پیدرپی نظام جمهوری اسلامی در عرصه نظامی/امنیتی در منطقه توسط اسراییل، امریکا و بریتانیا و اخیراً پاکستان، و ناتوانی عیان جمهوری اسلامی در مداخله مستقیم برای نجات حماس از انهدامی که در جریان است و همچنین کشتهشدن بالغ بر ۲۵ هزار نفر از مردم غزه و عدم ورود رهبر جمهوری اسلامی به جنگ با اسراییل، که رسواکننده امنیت و قدرت خیالی/پوشالی نظام جمهوری اسلامی، محور مقاومت و کذا و کذای وی و دروغهای متوهمانه وی برای نابودی اسراییل است، در کنار وضعیت قرمز رابطه حکومت و مردم در داخل با توجه به جنبش مبارک مهسا، بهنظر می رسد روند اعدامها رو به افزایش خواهد گذاشت.
ترس از خیزش بعدی مردم ایران علیه استبداد سیاه ولیفقیه در کنار انهدام بازوهای شبهنظامی نظام در کشورهای منطقه از جمله عراق، یمن و سرنوشتی که در انتظار حماس و غزه است، و چشمانداز ناروشن انتخابات ریاستجمهوری در امریکا و باتلاق جنگ روسیه و اوکراین، اتخاذ وضعیت تدافعی در داخل و خارج توسط نظام جمهوری اسلامی بهنظر تنها گزینه روی میز رهبر جمهوری اسلامی است. وضعیت تدافعی نیز در سرکوب بیشتر مردم بیپناه و مظلوم ایران و جوانان از یک سو و از سوی دیگر دادن باجهای بیشتر به روسیه و چین برای تهیه سلاح و جنگافزارهای دست چندم و قدیمی خود را نشان خواهد داد.
تلاش برای ایجاد اختلال و انقطاع در روند همافزایی بحرانهای داخلی و خارجی به سمت هدف نهایی و غایی سرنگونی رژیم، اصلیترین دستورکار نظام خواهد بود. درین مسیر، ابربحرانهای اقتصادی، سیاسی و محیطزیستی بستر مناسبی برای شعلهور شدن جنبشهای سهمگین تغییرخواهی و ساختارشکنانه خواهند بود و این جنبشها، ساختار تصمیمگیری و مدیریت سرکوب و کنترل اوضاع را هرچه بیشتر مضمحل و پوسیده خواهد کرد. ناتوانی در مدیریت تنشهای داخلی و آوار شدن بحرانهای جدی منطقهای و فرامنطقهای، در یک نقطه کانونی و اثرگذار به انهدام دستگاه سرکوب و مدیریت حکومت منجر خواهد شد و برای جلوگیری ازین وضعیت، تنها گزینه قابل فهم و دسترس برای ساختار حکومت، اعدام بیشتر معترضان زندانی و سرکوب جدیتر جامعه مدنی است.
در بزنگاه انتخابات آتی که با عدم مشارکت عظیم و ملی مردم روبرو می شود، شاهد بالا رفتن آمار اعدامها و دستگیریها و محاکمات خواهیم بود و این روند هرچه به پایان عمر حماس نزدیکتر شویم، شدیدتر خواهد شد.
همچنین نزدیکتر شدن به بزنگاه «تعیین و اعلام جانشین» برای رهبر فعلی که خواه در زمان حیات وی باشد و خواه در فردای مرگش، نگرانیهای فزانیده نظام را از خیزش اجتماعی و بحران زا دوچندان میکند و برای جلوگیری ازین احتمالات، دستگیریها و اعدامها رو به فزونی خواهد گذاشت. اعدامهای مخفی و پنهانی در کنار تداوم بازداشت فعالان مدنی و رهبران جنبش، مانند دورانی که به مرگ روح الله خمینی نزدیک میشدیم، دستورکار آینده نظام خواهد بود.
ازینرو بهنظر می رسد تجمیع تمام توان نیروهای تحولخواه داخل و خارج برای کاهش شدت و غلظت اعدامهای احتمالی آینده، اصلیترین مسیری باشد که بتوان در آن گام نهاد. اعتراضات حقوقی و فقهی وکلا و حوزویان شجاع و مطلع در کنار کارزار فراگیر و پرطنین ایرانیان خارج از کشور در اطلاعرسانی و هشدار به افکار عمومی جهانی از طریق رسانههای آزاد برای تأثیرگذاری بر رهبران و سیاسیون دنیا، گامهای مهم برای کاهش اعدام زندانیان بیگناه در ایران است.
4 پاسخ
به نظر من در مورد توهم «تجزیه» ایران باید بیشتر نوشت و گفت. به باور من تنها همسایگان چهار سوی ما و همچنین اسرائیل مابل به تجربه ایران هستند و ایران کوچک شده را در جهت منافع خود میدانند.
اما و اما امریکا و جهان غرب با تجزیه ایران مخالفند. دلیل آنهم وجود ایران به بزرگی امروز را عامل مهم بالانس و توازن قدرت خاور میانه میدانند که توازن و تعادلی در مقابل پاکستان و عراق و عربستان و حتی ترکیه و روسیه میباشد، و مانع زیاده خواهی آنها خواهد بود. متاسفانه رادیکال ها و تند روهای هرسه جناح عمده سیاسی ایران از مذهبی و سلطنتی و چپی از تبلیغ و بزرگ کردن داستان “تجزیه” را هرکدام در جهت منافع خود اکثر مردم را میترسانند.
با احترام. کاوه،
جناب ابراهیمی،
بر تمام مطالب شما می توان صحه گذارد، آنچه مرا به نوشتار این کوتاه سخن می اندازد تنها یک کلمه است که در حال بکار گیری مجدد توسط عموم اصلاح طلبان است.
ت ح و ل = تحول
این دگرگونی شاید در بسیاری موارد به مفهوم انقلاب نیز بکار گرفته سود، اما آنچه اخیرا آقای احمد بخارایی در دیدار نیوز داشتند، غالبا اصرار مجدد در تغییر چند اصل قانونی اساسی از جمله ولایت فقیه بود و به اصطلاح پوششی شیرین تر به این قانون دادن است.
از جانب حزب مردم ایران و از پهنای پهنه عظیم ایران در جبهه ۲۵ شهریور مجددا اعلام می داریم که استفاده نابجا و مغلطه انداز بویژه از جانب مدعیان دانش اجتماعی توسط هر گروه اجتناب شود. این مغالطات باعث اتلاف اوقات شریف مردم ایران و اتلاف منابع عظیم آنان در طی ۲۰ و اندی سال گذشته شده است.
اگر بر جناب احسان ابراهیمی ، عبدالکریم سروش ، سروش دباغ، و غیره غیره ثابت نشده است که این رژیم هیچگونه تمایلی به تغییر ندارد و حتی بدنبال رهبر سوم خود بی تابانه می گردد، مشکل را بایستی در فهم اساس جامعهشناسی این افراد و گروه ها دانست. البته عسر و حرجی بر آنان نیست، چرا که حذف جمهوری اسلامی را حذف اسلام می بینند و هیچگاه به قانونی نامبتنی به اسلام اتکا پذیر نیستند.
روند حذف جمهوری اسلامی و الزاماً حذف هر گونه مداخله هر دین و مذهب خاص در قانون اساسی ایران، به نقطه ای خاص از مسیر خود رسیده است. این نقطه عطفی است که به هیچ عنوان نسخه از پیش تهیه شده ای برای آن یافت نشده است. هیچ تجربه انقلابی گذشته توان یاری مناسب به حال کنونی ایرانیان ندارد. لذا دینامیک بودن پاسخ های مردم را بایستی شاهد بود.
گاه عدم ورود به انتخابات است، گاه فریاد از بام هاست، گاه تجمع سراسری درونی و بیرونی است، گاه انتظار فرصت کشیدن و خلع سلاح مزدوران رژیم است، و گاه بسیاری سناریوهای از این قبیل.
ایجاد ترس از تجزیه و تلاشی و غیره، تنها ترمز این روند است و حزب مردم ایران توصیه به اجتناب از آن می کند.
چنانچه آقایان از هر گروه، دلسوز واقعی هستند، “هر روز “حتی آنلاین به منظره بپردازند، از طرح سوالات اختلاف انگیز بپرهیزند، سوالاتی پایه ای مطرح کننند، پاسخ های اساسی به نحوی کاملا ساده پیش روی مردم ایران گذارند. این را می توان ساده ترین راه برای ایجاد تشکل های مختلف متحد دانست.
جبهه ۲۵ شهریور
حزب مردم ایران
جناب احسان إبراهیمی – ممنون از تحلیل منطقی جنابعالی – اما با شواهد روزانه هر حرکت مثبتی در این راه را باید از داخل امید داشت، نه خارج.
نوشته اید: «کارزار فراگیر و پرطنین ایرانیان خارج از کشور» – کدام کارزار؟ کدام طنین مثبت ومؤثر؟ ما که در خارج هستیم تا کنون چنینین برداشتی را حتی احساس نکرده ایم.
سیاسیونخراج نشین حتی برای خوردن یک بستنی مجانی هم حاضر نیستند سر یک میز بنشینند. گروهی آنها را میراث دار مکتب شعبان بی مخ میدانند. ولی متاسفانه آنها روی شعبان بیخ ها را هم سفید کرده اند. من که با سن زیادم حرکت و فعایت های مخرب آنها را به یاد دارم، آنها از فشارهای فیزیکی و تبلیغات استفاده میکردن، و فحش های ناموسی خواهر مادر را در مرامنامه خود نداشتند. فکر میکنم اگر اینترنت قیل از انقلاب ابداع و در دسترس بود القاب و تعارفات پوشالی «ملت نجیب» قبل انقلاب و «امت شریف» بعد ار انقلاب زود تر ماهیت اصلی خود را نشان میدادند.
با احترام کاوه
ای کاش این هشدار شما رو مردم در سر تا سر جهان جدی بگیرند و همانند روزهای جنبش زن زندگی آزادی هر هفته به طور پیوسته در شهر های خود در سراسر جهان تظاهرات علیه اعدام در ایران رو راه بیاندازند شاید اثر گذار باشد
دیدگاهها بستهاند.