۱۳ سال از بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز گذشت؛ حصری که از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ آغاز شد. زمانیکه میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد معترض انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، «سبز»ها را برای حمایت از جنبش آزادیخواهان تونس و مصر به خیابان فراخواندند.
پیشنهاد آنها با استقبال کمسابقهی حامیان جنبش سبز همراه، و البته به قطع ارتباطات و حصر خانگیشان منجر شد.
حصری که حالا ۱۳ سال از آن سپری میشود: ۱۵۶ ماه بازداشت بدون برگزاری هیچ دادگاهی، هرچند محاکمهای نمایشی و فرمایشی.
۶۷۸ هفته محدودیت غیرانسانی و بازداشت غیرقانونی، تنها با مقاومت موسوی، کروبی و زهرا رهنورد همراه نشده است؛ بلکه فراتر، آنها از درون بازداشتگاه خانگی با خودکامگی و سرکوبگری، پیوسته در ستیز بودهاند.
نقطهی اوج ایستادگی صبورانهی محصوران برای اقتدارگرایی حاکم و دیکتاتوری خامنهای، تاکید میرحسین موسوی بر لزوم گذار از جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی جدید برای ایران بوده است. آنجا که او، نیمهی بهمنماه گذشته، تاکید کرد: «ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادیناند، که خطوط اصلیاش را جنبش پاک زن، زندگی، آزادی ترسیم میکند.»
آخرین نخستوزیر جمهوری اسلامی با اشاره به بحرانهای مختلفی که گریبانگیر ایران و ایرانیان شده، «بحرانِ بحرانها» را «ساختار تناقضآلود و غیرقابل دوام نظام اساسی کشور» و «قدرت غیرپاسخگو و مسئولیتناپذیر» توصیف کرد.
پیشنهاد موسوی برای تدوین قانون اساسی جدید و گذار از جمهوری اسلامی، سه مرحلهای بود:
نخست؛ برگزاری همهپرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید.
دیگر؛ در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.
و آخر؛ همهپرسی درباره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق با موازین حقوق بشری و برخاسته از اراده مردم.
این نظر (گذار از جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی جدید برای ایران از دل رفراندوم و انتخابات آزاد و سالم) را میتوان تدقیق و شفافسازی صفبندی صریح موسوی با خامنهای، و فراتر، تمامیتخواهان و باندهای فاسد و مافیایی حاکم بر ایران توصیف کرد.
موسوی ۸۲ ساله، با وجود سه دهه همراهی با نظام برآمده از انقلاب۵۷ به لزوم گذار از جمهوری اسلامی رسید؛ ارزیابی و ضرورتی برآمده از تحولات سیاسی و اجتماعی، و متاثر از دستکم سه خیزش اعتراضی گسترده و معنادار: جنبش سبز؛ اعتراضهای آبان۹۸، و خیزش زن، زندگی، آزادی.
ادامهی حصر خانگی موسوی، رهنورد و کروبی، به یکی از نشانههای برجستهی شرایط سیاسی حاکم بر ایران تبدیل شده است؛ وضعی که هم از کینهتوزی و خودکامگی خامنهای نشان دارد؛ هم از سرکوبگری و قانونگریزی حاکمان خبر میدهد؛ هم توازن قوا و کیفیت نیروهای سیاسی در ایران را مشهود میکند؛ و هم از نقض حقوق بشر در کشور گزارش میدهد.
جملگی اینها، جدا از ایستادگی ستایشبرانگیز محصوران و پافشاری اصولگرایانهی آنها بر مطالبات مدنی و سیاسیشان در ۴۷۴۹ روز بازداشت خانگی است، و ابراز مخالفت آشکار آنها با حاکمیتی که به نام دین، ستمگری میکند و منابع انسانی و سرمایههای ملی را به فنا میدهد.
*کانال نویسنده