اشاره: در یادداشتهای دوران چهار سال مجلس اول، برخی نکات و رخدادها گزارش شده که از جهاتی مهماند و از جمله آنها طرح پیشنهادی در ارتباط با انتخابات مجلس دوم است و میپندارم انتشار برخی از آنها در آستانه نمایشی به نام انتخابات مجلس دوازدهم عبرتآموز باشد.
اینک در قسمت نخست این سلسله یادداشتها، گزارشی از برگزاری سمیناری در قم و پیام آیتالله حسینعلی منتظری را بیکم و کاست میآورم و در قسمتهای بعدی برخی از یادداشتهای مفید دیگر را در همین زمینه خواهم آورد. این یادداشت در تاریخ ۲۵ آذر ماه ۱۳۶۲ تحریر شده است.
حسن یوسفی اشکوری
نماینده مردم تنکابن و رامسر در مجلس اول
***
در هفته قبل، سمینار ائمه جمعه مراکز استان در قم برای روشن شدن و تصمیمگیری امر انتخابات تشکیل شد. در این سمینار آیتالله منتظری مطالب جالبی عنوان کردند که سرتیتر های صفحه اول روزنامه اطلاعات مورخ ۲۳ / ۹ / ۶۲ را در این جا ذکر می کنم:
«احساس میکنم یک کودتای خزنده و تدریجی برای از بین بردن فرزندان اصیل انقلاب به وجود آمده است… این مسأله خط و خط بازی که معمول شده است، گناه بزرگی است که بعضیها مرتکب میشوند و نیروهای خوب را مرتب از یکدیگر جدا میکنند.
مردم خودشان دارای رشد و عقل هستند، همین که ما آنها را ارشاد می کنیم و یا افرادی را به آنها معرفی کردیم، کافی است؛ دیگر نباید کاری کنیم که با جوسازی و خدای ناکرده زور، همان افرادی که کاندیدا شدهاند از صندوق در بیایند… آقایان باید خیلی به این نکته توجه کنند که مردم ما احساس نکنند قیم دارند و میخواهند کسانی را به آنان تحمیل نمایند… این به نفع دولت و مجلس و کشور خواهد بود که مثلاً افراد بدون ترس و واهمه نظریات خودشان را بگویند و بعد آنچه صلاح کشور و اسلام بود انتخاب و تائید شود…
از گوشه و کنار شنیده میشود که افراد متدین و مبارز را میگویند خط ۳، به نظر من این گونه برخوردها، که منجر به منزوی شدن افراد خوب و با کفایت میشود، گناه بزرگی است که باید جلو آن گرفته شود…
باید در حوزه و دولت و مجلس افراد متدین، مستقل و شجاع باشند که فرضا اگر رئیس مجلس و یا رئیس جمهور مطالبی گفت و آنها نظرشان چیز دیگری بود، شهامت ابراز آن را داشته باشند…
به تدریج افراد مستقل و آزاد، که هم تعهد به اسلام دارند و هم سابقه انقلابی و فداکاری داشته اند، در معرض خطر حذف و انزوا قرار گرفته اند… بعضیها دلشان میخواهد دیگران هم مطیع آنها باشند و اگر اظهار نظر کردند، هر چند متدین و عاقل و انقلابی هم باشند، به حسابشان نمیآورند…
ائمه معظم جمعه هر کجا هستند، نباید ارتباطشان با طبقات ثروتمند و متمکن بیشتر از طبقات محروم که مالک اصلی انقلاب هستند، باشد…
به فرض اگر چند نفر مخالف به مجلس رفتند، مطمئن باشید که یک اکثریت قاطع خوب که همیشه در انتخابات مجلس ملاک است، با اسلام و روحانیت خواهد بود…
من امروز احساس می کنم که معمولا در پستهای مهم و حساس افراد ضعیف و مطیع و به اصطلاح بلهقربانگوها بیشتر جذب میشوند…
در دنیا مثل معروفی شایع است که انقلاب فرزندان خود را میخورد و من امروز احساس میکنم که در جامعه ما این جریان به وجود آمده است…
این معنی که مردم در انتخابات افراد صالح آزاد باشند، باید برای ما یک اصل باشد..».[پایان نقل قول]
هر چند برخی افراد بدبین معتقدند که این سخنان نیز موسمی و فقط برای جذب مردم و مشارکت آنها در امر انتخابات است و لذا اصالت ندارد و نمیتواند به صورت جدی مطرح باشند، ولی به نظرم اینگونه نیست، آیتالله منتظری تاکنون نشان داده است که با صداقت و هوشیاری قابل تقدیری مسائل مملکتی و به خصوص مسایل سیاسی، زندانها و اوضاع قضایی و مشکلات اقتصادی را بیان کرده و تا حالا کوتاه نیامده است. به هر حال انگیزه این سخنان هر چه باشد، بسیار مهم و بهخصوص از نظر تاریخی ارزنده و برای مدیران کشوری محکومکننده است. روشن است که این موضعگیریها خلاف افکار و عملکرد مسئولین فعلی کشور و خط و مشی حزب جمهوری اسلامی است و برای همین است که برای آنان بسیار گران تمام میشود و آقایان هر گز نمیتوانند این مطالب را از شخصی چون آیتالله منتظری بشنوند و به ویژه بدان عمل کنند.
چندی قبل هم واحد اجرایی حزب جمهوری اسلامی نزد آیتالله منتظری رفتند و ایشان در آن جلسه هم مطالبی را بیان کرد که در مجموع حزب را زیر سئوال میبرد و با کنایهای ابلغ از تصریح نشان میداد که ایشان حزب را مورد انتقاد قرار داده است. این است که در فرصتهای مناسب مسئولین حزبی پاسخ آقای منتظری را مستقیم و یا غیر مستقیم میدهند. مثلا آقای رفسنجانی روز بعد از سخنرانی آقای منتظری در همین سمینار گفتند که تریبون مجلس جای خطرناکی است و باید افرادی به مجلس بیایند که مسائل اساسی را فراموش نکنند و اینطور نباشد که یک بار مطلبی در پشت تریبون گفته شود و جو جامعه را مسموم کند و برای اصلاح آن ماهها وقت مسئولان گرفته شود… ایشان گفتند آنچه مهم است ایمان و تعهد است و اگر نماینده تخصص هم داشته باشد زینت است، بعدا کار را یاد می گیرد و … پیداست که این مطالب پاسخ آقای منتظری است که افراد مخالف هم در مجلس خطری ندارند!
روزنامه جمهوری اسلامی در شماره دیروز خود سرمقالهای دارد تحت عنوان «استقلال رأی». این مقاله تعریضی به آیت الله منتظری دارد، آنجا که میگوید: «عدهای اخیرا زیرکانه راه بنیصدر را می روند و آن این است که به بهانه اصالت استقلال رأی میخواهند تشکیلات را زیر سئوال ببرند و منظور از تشکیلات هم حزب است و حال آن که خود آنان تشکیلات نامرئی دارند…» امین سازگارنژاد میگفت یکی از نمایندگان گفته است که آقای منتظری هم دارد بنیصدر میشود!
بدیهی است که تفکر و مشی آقای منتظری با حزب و مسئولین فعلی کشور تصادم ماهوی دارد. و حتی تفکر ایشان با تفکر امام در موارد بسیاری تصادم دارد. مثلا در چند روز قبل – قبل از سمینار – امام گفتند که اگر افراد منحرف کاندید شدند، مردم به آنها رای ندهند و اگر مردم رای دادند مجلس آنها را طرد کند و حال آن که منتظری چنان که نقل شد معتقدند رأی مردم اصالت دارد و اگر هم چند نفر مخالف به مجلس راه یافت اشکالی ندارد. نکتهای که در حرف امام قابل توجه است، این است که ایشان خط منحرف را گوشزد میکنند و حال آنکه هرگز ضوابط و نشانههای انحراف و منحرف را مشخص نمیکنند و این کلیگویی نتیجهاش این میشود که مردم و دستجات مختلف در امر انتخابات و یا بعد از آن به جان هم بیفتد و هر کس که دیگری را به هر دلیل قبول ندارد، منحرف بداند و در کوبیدن آن بکوشد. از سوی دیگر این کلیگویی امام بهانه به دست قدرتمندان در مجلس و یا در دولت میدهد که مخالفان و معترضان را به راحتی بیرون کنند و یا سرکوب و متهم کنند.