شرکت‌نکردن کافی نیست؛ انتخابات باید تحریم شود

ابوالفضل قدیانی

از میان نظام‌های استبدادی تمامیت‌خواه بعید می‌دانم که هیچ‌یک از آنها توانسته‌باشد مانند نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی، آزادی، دمکراسی و انتخابات را این چنین به سخره بگیرد، مردم را بفریبد و ده‌ها سال آنها را با همراهی و همکاری نخبگانی که تصور می‌کردند این نظامِ ضدملّی، اصلاح‌پذیر است، به پای صندوق‌های رای بیاورد و مردم به امید آن که از این ستون به آن ستون فرج است در انتخابات نمایشی-فرمایشیِ مهندسی شده که در حقیقت انتصابی بیش نبوده و نیست شرکت کنند و آراء خود را در صندوق های استبداد بریزند و ناخواسته پایه‌های آن را تحکیم بخشند.

علی خامنه‌ای، مستبد قدرت‌پرست و نیرنگ‌باز ایران، در یکی از سخنرانی‌های خود در دی‌ماه گفت «اگر انتخابات در کشور نباشد یا دیکتاتوری است یا هرج و مرج. با انتخابات است که ولی فقیه از طریق منتخبان ملت در مجلس خبرگان تعیین می‌شود. حضور پر شور مردم در انتخابات، وحدت ملّی و انگیزه ملّت ایران را برای حضور در صحنه نشان می‌دهد؛ انگیزه ملّت قدرت ملّی را به وجود می آورد».او با فرار به جلو، مزورانه تلاش کرد وانمود کند که اوّلاً در کشور، دیکتاتوری وجود ندارد، اختناق و چپاول و سرکوب نیست و کشور دمکراتیک اداره می‌شود، ثانیاً ولی فقیه ( ام‌الفساد) منتخب ملِت است و حکومتِ جبّارانه او مشروع است، ثالثاً کوشید که القا کند طرفدار ملت و قدرت ملّی است. علی خامنه‌ای خوب می‌داند که ملّت ایران او را بزرگترین دشمن خود و ملّیت می‌داند و حکومتش را از اساس نامشروع و غیر منتخب و غاصبانه تلقی می‌کند و به طریق اولی ضدّیت او با انتخابات آزاد و سالم و رقابتی را بدیهی می‌شمارد. برای بسیاری این سوال پیش می‌آید که علی خامنه‌ای با آگاهی از نگاه مردم نسبت به خودش چرا چنین سخنان رسوایی را به زبان می‌آورد ؟ ممکن است بعضی بگویند این اعتماد به نفس کاذب و توهم اوست که باعث می‌شود چنین موضوعاتی را به زبان جاری کند، البته تردیدی در متوهّم بودن او نیست، ولی به اعتقاد من او خاک به چشم حقیقت می‌پاشد. عمداً دروغ می گوید آن هم دروغ‌های گوبلزی و تلاش می‌کند که نه تنها اعوان و انصارش این دروغ‌ها را باور کنند بلکه تلاش می‌کند خودش هم این دروغ ها را باور کند، چرا؟ چون که استیصال و ناکارآمدی در اداره کشور از یک طرف و از طرف دیگر وحشتِ از دست دادن قدرت و رسوایی بیش از پیش اوست که سبب می‌شود این قبیل مسائل را عنوان کند چون چیزی جز دروغ و فریب و البته تهدید، (مانند این سخنان: «مخالفت با انتخابات مخالفت با اسلام است، مخالفت با انتخابات مخالفت با نظام است») در چنته‌اش برای کشاندن بخشی از منتقدان به پای صندوق‌های رای برایش باقی نمانده است.

اصولاً نظام ولایی موسوم به جمهوری اسلامی که نام واقعی آن نظام استبداد دینی است، با آزادی، دمکراسی و انتخابات ماهیتٱ در تناقض است.علی خامنه‌ای و اعوان و انصارش اساساً انسان را موجودی انتخاب‌گر نمی‌دانند بلکه انسان را موجودی منقاد و مطیع می‌خواهند و می‌پسندند تا بتواند بر مردم سلطه مطلقه داشته باشند .اما حنای فریب و دروغش دیگر برای مردم رنگی ندارد و تهدید و تطمیعش که متوجه وادادگان و پیاده‌شدگان از قطار نظام است که علی خامنه‌ای آنها را خواص خطاب می‌کند، هم برای او دست‌آوردی نخواهد داشت چرا که آنها در میان مردم پایگاهی ندارند که بتوانند مشکلی از مشکلات او را حل کنند . همان‌گونه که در چند به اصطلاح انتخابات قبل دیدیم آنها مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کردند اما مردم با هوشمندی به دعوت آنان جواب منفی دادند.

اکثریت قاطع ملت پیشاپیش خیمه‌شب‌بازی انتخابات را تحریم کرده‌اند چون به‌درستی دریافته اند شرکت در انتخابات، تحکیم پایه‌های به شدت متزلزل قدرت شیطانی علی خامنه‌ای خودکامه قدرت پرست ایران است و شرکت در انتخابات لگدمال کردن خون شهدای عزیزی است که مخلصانه خون خود را نثار آزادی، دمکراسی ، عدالت و رهایی از شر استبداد کردند بنابر این باید انتخابات پیش رو با تمام توان از سوی آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان و مخالفان نظام تحریم شود.

عدم شرکت کافی نیست باید تحریم شود چرا که تحریم امری فعال است و تحریم‌کننده از دیگران هم تقاضا می‌کند که رای ندهند؛ البته این درست است که نظام استبداد دینی در تقلّب ید طولایی دارد و خیلی راحت تقلب می کند، رای می‌سازد و در دستکاری آمار و ارائه آمار دروغ هم استاد است اما اکنون دیگر دستش برای مردم رو شده و هرگز درصد شرکت‌کنندگان در نمایش انتخابات را که از طرف حکومت اعلام می‌شود، باور نخواهند کرد.

‍ در این معرکۀ نمایش انتخاباتی تحلیل‌بافان به کمک عدد سازان می‌آیند و با توجیهاتی حیرت‌آور و آسمان ریسمان کردن‌های عجیب و غریب و سفسطه‌های سرد و سست فرافکنی می‌کنند تا شاید بتوانند با آوردن عده‌ای ولو اندک به پای صندوقهای رأی به بقای این نظام ورشکسته یاری رسانند غافل از این‌که این گونه اقدامات نه دردی از آنان دوا می کند و نه می تواند وجهه نظام فاسد جمهوری اسلامی را ترمیم کند. تحلیل‌بافان نمی‌خواهند این حقیقت را بپذیرند که اکثریت قریب به اتفاق ملّت ایران با هوشمندی از این نظام عبور کرده‌اند. « آزموده را آزمودن خطاست». زمانی ملت به آزادی، دمکراسی، عدالت و توسعه می رسد که علی خامنه‌ای مستبد قدرت پرست و خونریز ایران بر کنار و بساط ولایت مطلقه فقیه که جز ویرانگری، فقر و فاقه، غارت و چپاول و تباهی برای مردم دستاوردی نداشته است، جمع شود و نظام استبداد دینی -موسوم به جمهوری اسلامی- جای خود را به یک نظام جمهوری دموکراتیک سکولار بر مبنای حقوق بشر بدهد. برای رسیدن به این اهداف راهی جز جنبش اجتماعی مسالمت آمیز و خشونت پرهیز نیست. مردم هر زمانی که فرصت مناسبی به دست آورند به پا خواهند خاست و این نظام را ساقط خواهند کرد چرا که راه دیگری برایشان باقی نمانده‌است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

3 پاسخ

  1. .
    محمود صادقی اصلاح‌طلب گفت: استقلال در جمهوری اسلامی محقق شده و برخلاف نظام گذشته سفرای خارجی برایمان تعیین تکلیف نمی‌کنند.

    آقای صادقی،
    خوب بود سفرا فقط تعیین تکلیف می‌کردند ولی در جمهوری اسلامی با دست خودشان انجام می‌دهند از انفجارهای ۷ تیر و ۸ شهریور تا کشتن آیت‌الله‌ها طالقانی و خمینی و سیداحمد و هاشمی رفسنجانی.
    یار این طایفه‌ی خانه‌برانداز مباش، از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش.
    می‌شوی شهره به این فرقه هم‌آواز مباش، غافل از لعب حریفان دغاباز مباش.

    سرور گرامی،
    تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که هم‌صدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
    1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
    2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
    با تشکر از توجه شما.

  2. اساسی ترین انتخابات، همانا همه پرسی قانون اساسی است، زیرا شکل همه انتخابات های مابعد را حداقل تا چندین دهه تعیین می کند.

    آن زمانی که همه پرسی قانون اساسی در ۱۳۵۸
    شمسی برگزار شد، اکثریت قریب به کل مردم در آن شور و غوغا ملتفت نشدند که به مهمترین انتخاب سرتاسر حیات خود دست می زنند که مستلزم مطالعه دقیق بند به بند مفاد قانون اساسی است. به این ترتیب، آن فرد ۳۰ ساله ای که رای مثبت به چنین قانونی داد، سرنوشت خود تا ۷۰ یا ۸۰ سالگی اش را مشخص ساخت.

    دوباره در سال ۱۳۶۸ شمسی و در همه پرسی مجدد قانون اساسی، اشتباه هولناک قبلی توسط مردم تکرار شد و باز هم فرد ۳۰ ساله ی آن زمان که رای مثبت به این همه پرسی دوم داد، سرنوشت خود را تا ۷۰ یا ۸۰ سالگی تعیین نمود.

    حال در شرایطی که مردم به انتخاب خود، و با دو بار رای مثبت دادن به قانون اساسی، خواهان اداره کشور بر مبنای این قانون شده اند، پس دیگر جایی برای شکایت از نحو انتخاب رهبر و سران قوا و نحوه تقسیم قدرت سیاسی و سایر ارکان و اجزا و کردارهای حکومتی باقی نمی ماند، و به ویژه، جایی برای شکایت از عملکرد شورای نگهبان و نحوه فیلترینگ انتخاب شوندگان مجلس آتی و نحوه انتخاب انتخاب کنندگان وجود نخواهد داشت. مگر همه این پدیدارها همانا اجرا شدن بندهای قانون اساسی ۶۸ نیست؟ بنابراین، افرادی که به قانون اساسی ۵۸ یا ۶۸ رای مثبت داده اند، چگونه می توانند دم از تحریم انتخابات مجلس پیش رو بزنند؟

    حال آنچه که از الزامی ترین امور محسوب می شود، آگاهی روشن مردم است از اهمیت بنیادی همه پرسی قانون اساسی و اقرار قلبی و وجدانی آنها به سهم تام خود در رای اشتباه مثبت دادن به قانونی اساسی که حتی مطالعه ای از آن نداشتند یا تبعات به اجرا درآمدنش را درک نمی کردند، و آگاهی از این امر که بنیان اولیه رهایی آتی، دقت تام در بند بند قانون اساسی جدید است. البته نگره عمومی مردم به توسط نخبگان جامعه هدایت می شود و لذا تصویب قانون اساسی ۵۸ یا ۶۸ را باید محصول ناآگاهی نخبگان یا کم مایگی و فریب خور بودگی ایشان فهم کرد. عدم تکرار اشتباه ۵۸ یا ۶۸ مستلزم این است که آگاهی کافی در نخبگان هادی جامعه در زمانه نگارش و همه پرسی قانون اساسی جدید فراهم شده باشد، وگرنه همان دو اشتباه بنیادی و هولناک قبلی ۵۸ و ۶۸ دوباره تکرار خواهد شد.

    آیا نخبگان و مردمی را که خود به قانونی اساسی رای می دهند که قبلاً دو بار تجربه اشتباه در رای دادن های ۵۸ و ۶۸ را در تاریخ کشور خود دارند و باز هم برای بار سوم به قانونی اساسی رای می دهند که بند بندش را تحلیل و عواقب اجرایش را تجزیه نکرده اند، و سرنوشت افراد ۲۰ یا ۳۰ ساله خود را تا ۴۰ یا ۵۰ سال آتی با رای اشتباه سوم خود معین می کنند، می توان صاحب حق اعتراض بعدی به اجرا شدن مفاد قانون اساسی جدید در بازه ای حداقل ۴۰ یا ۵۰ ساله آتی دانست؟

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »