از میان نظامهای استبدادی تمامیتخواه بعید میدانم که هیچیک از آنها توانستهباشد مانند نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی، آزادی، دمکراسی و انتخابات را این چنین به سخره بگیرد، مردم را بفریبد و دهها سال آنها را با همراهی و همکاری نخبگانی که تصور میکردند این نظامِ ضدملّی، اصلاحپذیر است، به پای صندوقهای رای بیاورد و مردم به امید آن که از این ستون به آن ستون فرج است در انتخابات نمایشی-فرمایشیِ مهندسی شده که در حقیقت انتصابی بیش نبوده و نیست شرکت کنند و آراء خود را در صندوق های استبداد بریزند و ناخواسته پایههای آن را تحکیم بخشند.
علی خامنهای، مستبد قدرتپرست و نیرنگباز ایران، در یکی از سخنرانیهای خود در دیماه گفت «اگر انتخابات در کشور نباشد یا دیکتاتوری است یا هرج و مرج. با انتخابات است که ولی فقیه از طریق منتخبان ملت در مجلس خبرگان تعیین میشود. حضور پر شور مردم در انتخابات، وحدت ملّی و انگیزه ملّت ایران را برای حضور در صحنه نشان میدهد؛ انگیزه ملّت قدرت ملّی را به وجود می آورد».او با فرار به جلو، مزورانه تلاش کرد وانمود کند که اوّلاً در کشور، دیکتاتوری وجود ندارد، اختناق و چپاول و سرکوب نیست و کشور دمکراتیک اداره میشود، ثانیاً ولی فقیه ( امالفساد) منتخب ملِت است و حکومتِ جبّارانه او مشروع است، ثالثاً کوشید که القا کند طرفدار ملت و قدرت ملّی است. علی خامنهای خوب میداند که ملّت ایران او را بزرگترین دشمن خود و ملّیت میداند و حکومتش را از اساس نامشروع و غیر منتخب و غاصبانه تلقی میکند و به طریق اولی ضدّیت او با انتخابات آزاد و سالم و رقابتی را بدیهی میشمارد. برای بسیاری این سوال پیش میآید که علی خامنهای با آگاهی از نگاه مردم نسبت به خودش چرا چنین سخنان رسوایی را به زبان میآورد ؟ ممکن است بعضی بگویند این اعتماد به نفس کاذب و توهم اوست که باعث میشود چنین موضوعاتی را به زبان جاری کند، البته تردیدی در متوهّم بودن او نیست، ولی به اعتقاد من او خاک به چشم حقیقت میپاشد. عمداً دروغ می گوید آن هم دروغهای گوبلزی و تلاش میکند که نه تنها اعوان و انصارش این دروغها را باور کنند بلکه تلاش میکند خودش هم این دروغ ها را باور کند، چرا؟ چون که استیصال و ناکارآمدی در اداره کشور از یک طرف و از طرف دیگر وحشتِ از دست دادن قدرت و رسوایی بیش از پیش اوست که سبب میشود این قبیل مسائل را عنوان کند چون چیزی جز دروغ و فریب و البته تهدید، (مانند این سخنان: «مخالفت با انتخابات مخالفت با اسلام است، مخالفت با انتخابات مخالفت با نظام است») در چنتهاش برای کشاندن بخشی از منتقدان به پای صندوقهای رای برایش باقی نمانده است.
اصولاً نظام ولایی موسوم به جمهوری اسلامی که نام واقعی آن نظام استبداد دینی است، با آزادی، دمکراسی و انتخابات ماهیتٱ در تناقض است.علی خامنهای و اعوان و انصارش اساساً انسان را موجودی انتخابگر نمیدانند بلکه انسان را موجودی منقاد و مطیع میخواهند و میپسندند تا بتواند بر مردم سلطه مطلقه داشته باشند .اما حنای فریب و دروغش دیگر برای مردم رنگی ندارد و تهدید و تطمیعش که متوجه وادادگان و پیادهشدگان از قطار نظام است که علی خامنهای آنها را خواص خطاب میکند، هم برای او دستآوردی نخواهد داشت چرا که آنها در میان مردم پایگاهی ندارند که بتوانند مشکلی از مشکلات او را حل کنند . همانگونه که در چند به اصطلاح انتخابات قبل دیدیم آنها مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کردند اما مردم با هوشمندی به دعوت آنان جواب منفی دادند.
اکثریت قاطع ملت پیشاپیش خیمهشببازی انتخابات را تحریم کردهاند چون بهدرستی دریافته اند شرکت در انتخابات، تحکیم پایههای به شدت متزلزل قدرت شیطانی علی خامنهای خودکامه قدرت پرست ایران است و شرکت در انتخابات لگدمال کردن خون شهدای عزیزی است که مخلصانه خون خود را نثار آزادی، دمکراسی ، عدالت و رهایی از شر استبداد کردند بنابر این باید انتخابات پیش رو با تمام توان از سوی آزادیخواهان و عدالتطلبان و مخالفان نظام تحریم شود.
عدم شرکت کافی نیست باید تحریم شود چرا که تحریم امری فعال است و تحریمکننده از دیگران هم تقاضا میکند که رای ندهند؛ البته این درست است که نظام استبداد دینی در تقلّب ید طولایی دارد و خیلی راحت تقلب می کند، رای میسازد و در دستکاری آمار و ارائه آمار دروغ هم استاد است اما اکنون دیگر دستش برای مردم رو شده و هرگز درصد شرکتکنندگان در نمایش انتخابات را که از طرف حکومت اعلام میشود، باور نخواهند کرد.
در این معرکۀ نمایش انتخاباتی تحلیلبافان به کمک عدد سازان میآیند و با توجیهاتی حیرتآور و آسمان ریسمان کردنهای عجیب و غریب و سفسطههای سرد و سست فرافکنی میکنند تا شاید بتوانند با آوردن عدهای ولو اندک به پای صندوقهای رأی به بقای این نظام ورشکسته یاری رسانند غافل از اینکه این گونه اقدامات نه دردی از آنان دوا می کند و نه می تواند وجهه نظام فاسد جمهوری اسلامی را ترمیم کند. تحلیلبافان نمیخواهند این حقیقت را بپذیرند که اکثریت قریب به اتفاق ملّت ایران با هوشمندی از این نظام عبور کردهاند. « آزموده را آزمودن خطاست». زمانی ملت به آزادی، دمکراسی، عدالت و توسعه می رسد که علی خامنهای مستبد قدرت پرست و خونریز ایران بر کنار و بساط ولایت مطلقه فقیه که جز ویرانگری، فقر و فاقه، غارت و چپاول و تباهی برای مردم دستاوردی نداشته است، جمع شود و نظام استبداد دینی -موسوم به جمهوری اسلامی- جای خود را به یک نظام جمهوری دموکراتیک سکولار بر مبنای حقوق بشر بدهد. برای رسیدن به این اهداف راهی جز جنبش اجتماعی مسالمت آمیز و خشونت پرهیز نیست. مردم هر زمانی که فرصت مناسبی به دست آورند به پا خواهند خاست و این نظام را ساقط خواهند کرد چرا که راه دیگری برایشان باقی نماندهاست.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…