یادداشت

رکورد پرشوری شکسته می‌شود خاطرتان جمع

۱۲ اسفند ۱۴۰۲ جمهوری اسلامی انتخاباتی را با پایین‌ترین میزان مشارکت در طول ۴۵ سال گذشته برگزار خواهد کرد. حضور مردم پای صندوق‌های رای، برای نظام در این انتخابات ضروری هست، ولی نه تا آن‌جا که خودش را به آب و آتش بزند و به قول جنتی‌ «از دستشان در برود» و حادثه دوم خرداد تَکرار شود.

اما نمایش انتخابات برای نظام بسیار ضروری و این‌بار از همه دفعات قبل حساس‌تر است که حتما با توسل به آمارسازی و جعل و مهندسی، مشارکت را چندین برابر واقعیت و «بی‌نظیر» «دشمن‌شکن» و …تبلیغ خواهند کرد.
پیش‌بینی‌های خودکامبخش که از یک‌سال پیش شروع شده و مهم‌ترین آن متعلق به وزیر کشور که متولی برگزاری انتخابات است، مشتی نمونه خروار از عزم جزم برای نمایش «مشارکت بالا» «دشمن‌شکن» و همراهی مردم با نظام است.
این انتخابات از جهاتی شبیه انتخابات ۱۴۰۰ است که هدف جمهوری اسلامی از آن نمایش، انتخاب «ابراهیم رئیسی» به‌عنوان رئیس‌جمهور بود، ولو این‌که یک نفر هم به او رای نداده باشد. میزان مشارکت هم خیلی محلی از اعراب نداشت. بهانه به اندازه کافی برای مشارکت پایین وجود داشت. بنابراین با خیال راحت، ابتدا کسی که توان رای‌آوردن در انتخابات داشت را از هر سلیقه و حزب و جناح «رد صلاحیت» کردند.

به عنوان نمونه «احمدی‌نژاد» که سبد رای قابل‌توجهی در میان توده رای‌دهنده داشت و هنوز هم در میانه سکان مدیریتی و تقنینی و قضایی کشور، هوادارانی که «دلیری» خاصی داشتند که روز ثبت‌نام درب وزارت کشور را از پاشنه درآورند و همراه با او وارد وزارت کشور شوند، رد صلاحیت کردند.

در سویی دیگر «مصطفی تاج‌زاده» که انصافا آدم پاک‌دست و محبوب‌القلوبی است و در صورت تایید صلاحیت‌شدن پتانسیل تبدیل‌شدن به یک «میرحسین موسوی ۸۸» یا «محمد خاتمی ۷۶» را داشت، پس نظام سری که درد نمی‌کند دستمال نبست و دردسر رد صلاحیت را به‌جان خرید.

در مرحله دوم لازم بود که این شبه‌انتخابات «مخالف‌خوان‌های» بی‌خطر بدون «سبد رای» داشته باشد، که در مناظره‌ها خطوط قرمز را هم رد کنند و مثلا رئیسی را ۶ کلاسه خطاب کنند، اما مهم این بود که «بارِ انتخابات را به باغ قلهک ببرند.» البته مجوز چنین جسارتی از سوی بیتی که نامزد مورد نظر به آن بستگی دور فامیلی داشت صادر شده بود.

و نامزدی که دوره کوتاهی در دولت اعتدال (رحِمِ اجاره‌ای اصلاحات) رئیس کلی بانک مرکزی را بر عهده داشت و می‌شد به زور سریش او را به‌ ریش اصلاح‌طلبان چسباند و به‌عنوان نماینده سبد رای اصلاح‌طلبان به خورد افکار عمومی داد، تایید صلاحیت کردند.

عده‌ای هم از خودی‌ها بودند که به‌‌فرموده آمده بودند تا در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات اعلام کنند: تا «آب رئیسی هست، تیمم ما حرام است»، پس به نفع او کناره می‌‌گیریم تا سهم‌مان از غنائم پس از انتخابات در کابینه یا بالاتر کابینه مصلحت نظام محفوظ بماند.

چند تنی هم ماندند تا «نقش تزیین رقابتی‌بودن انتخابات را بازی کنند» و مسلما محروم از سهم غنائم نمی‌بودند.

***

اما یک گام مهم دیگر هم لازم بود که اگر این «روزنه» گشوده نمی‌شد، سناریوی «انتخابات رقابتی با حضور همه طیف‌های سیاسی» نقشی کم داشت. مسئولیت گشودن این روزنه را «محمدرضا جلایی‌پور» به عنوان «استاد کمپین‌کردن» و «بهزاد نبوی» موسوم به «چریک پیر اصلاحات» که اشکنه‌خوردن با «بادامچیان سوپر اصول‌گرا» را به چلوکباب‌خوردن با «ابراهیم یزدی اصلاح‌طلب» ترجیح می‌داد، بازی کردند و با شعار «بزنیم زیر میز» از پشت میز جبهه اصلاحات برخواسته‌اند و به سراغ «عبدالکریم سروش» رفتند که کمک کند و برایشان بنویسد: «همتی را نصرت می‌کنیم تا ردای رئیسی بپوشد ‌و چشم خلایق به جمال عبدالناصر روشن شود.»

سناریو تا این‌جا دقیق و درست اجرا شده بود. حاکمیت خاطرش جمع بود که زنبیل «آراء باطله» از سبد رای «عبدالناصر همتی» که نمایش «اصلاحات» را بازی می‌کرد بالاتر است. پس برای این‌که سرکوفت اصلاح‌طلبان بهانه بهتری داشته باشد لازم بود یکی دو خبرنگارنمای اصلاح‌طلب هم در ساعت ۳ بعد از ظهر روز برگزاری انتخابات با صدای آمریکا مصاحبه و پیش‌بینی قطعی کنند که رای‌گیری به مرحله دوم کشیده می‌شود و پیش‌بینی احتمالی که «اگر دوستان اندکی نصرت کنند «همتی» مرحله اول پیروز میدان است.

خلاصه نظام به هر آن‌چه می‌خواست رسید. رئیسی رئیس شد، «عبدالناصر همتی» که «صبا آذرپیک» ۳ بعدازظهر روز برگزاری انتخابات پیش‌بینی می‌کرد احتمالا برنده قطعی دور اول باشد، به آراء باطله باخت، نامزدهایی که مانده بودند تا نقش رقابتی‌بودن انتخابات بازی کنند، از سوی «وحید حقانیان» عضو ارشد بیت رهبری تقدیر شدند. روزنه‌گشایان در لاک خود فرو رفتند و «محمدرضا جلایی‌پور» هم به زندان افتاد.

حالا یکی دو مانده مانده به انتخابات ۱۲ اسفند «محمدرضا جلایی‌پور» استاد کمپین‌  آزاد می‌شود تا برای چندمین بار «بزند زیر میزِ» شورا و اجماع و حکمیت، و برود به‌دنبال «روزنه‌گشاییه دیگری. عده‌ای هم که جاهایی بندهایی آب داده و نگران افشا‌شدن بند آب‌داده شده بودند به جمع اضافه شدند.

به‌قول مافیا «هرکس خریدنی است، قیمت‌ها فرق می‌کند» جمعی را هم خریده و همراه «روزنه‌گشایان» کرده‌اند. حالا این‌که چرا نام «محمد قوچانی» که جرات جسارت به «مصطفی ملکیان» را دارد که چرا به «اسب رئیسی گفته یابو»، و همیشه در خط مقدم روزنه‌گشایی است، در لیستی که ۱۱۲ نفر بوده و ۱۱۰ نفره معرفی شده بماند برای بعد.

***

غروب جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ بلندگوهای رسانه ملی و هم‌نوا با آن‌ها فارس و تسنیم و مشرق و پادوهایی رسانه‌ایشان در شبکه‌های اجتماعی جشن و پایکوبی برگزاری انتخاباتی که قبل از چشم استکبار جهانی، چشم اصلاح‌طلبان را با مشارکت پرشکوه کور کرد و به جهت استقبال پرشکوه امکان رای‌گیری از هم مردم فراهم نشده و انتخابات تا گرفتن رای آخرین داوطلب تمدید می‌شود، را برگزار خواهند کرد.

با ارفاق زیاد، از یک هفته بعد از آن هم بازداشت‌های فله‌ای به مرور از سرگرفته شده و ضامن تورم و گرانی که به سختی تا برگزاری انتخابات نگه داشته شده بود رها خواهد شد.

کارگزاران و اعتدال و توسعه هم سهم‌شان از رونق «روزنه» را دریافت خواهند کرد، حمیدرضا جلایی‌پور به دانشگاه خواهد رفت تا جامعه‌شناسی درس بدهد. ندای ایرانیان هم خاموش خواهد شد.

*نویسنده ساکن ایران است. نام نویسنده نزد زیتون‌ محفوظ است.

Recent Posts

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ملاحظاتی فرامحتوایی بر یک مناظره؛ عبدالکریم سروش و فقه

۱. بدیهی است که می‌توان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره عبدالکریم سروش با…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ترامپِ جنگ‌افروز

دونالد ترامپ، چهره جنجالی این سال‌های آمریکا و جهان، پس از سال‌ها تلاش و پایداری…

۱۸ آبان ۱۴۰۳

معنای بازگشت ترامپ برای اقتصاد ایران چیست؟

بازگشت ترامپ به کاخ سفید، بن‌بست راهبرد "نه جنگ، نه مذاکره" رهبر حاکمیت ولایی را…

۱۸ آبان ۱۴۰۳