اشاره: پس از برگزاری انتخابات مجلس دوم، در سلسله یادداشت های روزانه ام، مطلب زیر را نوشته ام. می پندارم که انتشار آن در آستانه انتخابات (البته نمایشی) مجلس دوازدهم، خواندنی و حتی عبرتآموز باشد.
گفتنی است که من (البته با اصرار شماری از دوستان نماینده و نیز منطقه) ثبت نام کردم و از قضا تأیید صلاحیت هم شدم ولی از آنجا که تجربه چهار سال مجلس اول نشان داده بود که حداقل آدمی چون من منشاء اثری نخواهد بود، یک روز پیش از برگزاری انتخابات انصراف داده و کناره گرفتم.
در هرحال این متن، گرچه تحت تأثیر فضای سال های نخستین دهه شصت است ولی به هر تقدیر تا حدود زیادی برآمده از تجربه زیسته نویسنده در آن دوران است. شاید برای مردمان زیسته در این زمان و احیانا زمانهای بعدی آموزنده و مفید باشد.
حسن یوسفی اشکوری
نماینده مجلس اول از تنکابن و رامسر
***
جمعه ۳۱ / ۱ / ۶۳
بالاخره انتخابات دومین دوره مجلس در تاریخ ۲۶ / ۱ / ۶۳ در سراسر ایران برگزار شد. گفتنیها در این رابطه زیاد است که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱ – با اینکه تلاش بر این بوده است که حزب جمهوری و روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین قم و طبعا روحانیت شهرستانها و ائمهجمعهها دست به یک ائتلاف بزرگ بزنند و کاندیداهای مشترکی را در سراسر مملکت معرفی کنند، اما همچنان که دیدیم امام و آقای منتظری جلو این ائتلاف را گرفتند و حتی امام دستور دادند هیچ حوزهای برای حوزههای دیگر کاندیدا معرفی نکند و مردم هر شهرستانی خودشان آزاد باشند به هر کسی که خواستند رای بدهند. این اقدامات سبب شد که تا حدودی آزاد باشند و حداقل فضای انتخاباتی در شهرستانها حکمفرما شود و در نتیجه افراد بیشتری جرأت کنند که کاندیدا شوند و عدهای هم جرأت پیدا کنند برای هر کسی که خواستند تبلیغ کنند و یا رأی بدهند. در نهایت رقابتها و مبارزات انتخابی در سراسر ایران جدیتر و حاد شد. این درگیریها سبب شد که مردم بیشتری –با هر انگیزهای – به میدان انتخابات کشیده شوند. در گیریهای حاد انتخاباتی سبب شد که مردم فکر کنند که واقعا بین کاندیداها از نظر فکری و هویت سیاسی تفاوت اساسی وجود دارد که اگر این شخص و یا آن شخص به مجلس راه یافت، ترکیب مجلس را عوض خواهد کرد و حال آن که تفاوت ماهوی بین افراد نبود و مبارزات و رقابتها هم فقط برای تصاحب کرسی مجلس بود. از این رو در واقع هر کدام انتخاب میشدند، تأثیر اساسی در مجلس و در اوضاع کشور نداشت.
حق این بود که اوضاع اجتماعی و سیاسی به گونهای پیش آید افرادی که هر کدام در چهار چوب جمهوری اسلامی و مقررات قانونی نماینده جناحهای فکری و سیاسی گوناگون اجتماعی بودند، میتوانستند کاندیدا شوند و مبارزات هم شخصی نمیشد بلکه فکری میشد و در نتیجه اگر بهجای اینکه شخص دیگری انتخاب می شد، طبعا تفاوت اصولی در ترکیب مجلس به وجود میآمد.
۲- نکته مهم نتیجه انتخابات است که جای بحث و تأمل بسیار دارد. انتظار میرفت که چهرههای موجه و به اصطلاح حزباللهی و خط امامی مجلس، که به نظر میرسید همانگونه که در مجلس و در نزد دولتمردان موجه و مقبول بودند، در میان مردم نیز جای پای محکمی داشته باشند ولی معلوم شد که برعکس، مردم اکثر این دسته را با قاطعیت نفی کردند. افرادی چون مجید انصاری (نماینده زرند)، علی محمد بشارتی (نماینده جهرم)، احمد ناطق نوری (نماینده نور)، الله بداشتی (نماینده چالوس)، حسین نیا (نماینده رودسر)، جعفری (نماینده لنگرود)، شجونی (نماینده کرج)، سید محسن موسوی تبریزی (نماینده تبریز)، سید حسین موسوی (نماینده هشترود)، نصرت الله هاتفی (نماینده قروه)، طیب (نماینده نائین)، اژهای و سالک (دو نماینده اصفهان)، حسن زاده (نماینده کاشمر) و . . . از کسانی هستند که در مجلس و در نزد مسئولین مقبولیت تام دارند ولی مردم آنها را در همان دوره اول با رأی بسیار پایین از دور خارج کردند. چرا؟ به نظر من جواب یک کلمه است و آن این که مردم عمدتا به «مظاهر قدرت» و به خصوص به «نمادهای خشونت» و افراطیگری رأی ندادند. در مقابل به افراد معتدلتر و منطقیتر و خوشبرخوردتر – هرچند از جهاتی بدتر – رأی دادند! این امر میتواند درس بزرگی برای مسئولین باشد.
۳ – در مقابل نفی افراد قدرتطلب و یا خشن، متأسفانه کسانی بالا آمدهاند که از نظر هویت سیاسی بسیار پایین و از نظر فرصتطلبی بسیار بالا و از نظر اقتصادی و اصولا داشتن فکر اصولی راست و غیر منطبق با اهداف انقلاب هستند و لذا مجلس آینده از نظر فاصله با اهداف انقلاب و خواستههای به حق مردم انقلابی و از نظر تخصص بسیار ضعیف است.
۴ – علیرغم توصیههای مکرر امام و آیتالله منتظری، مسأله تخصص جا نیفتاد و مردم به متخصصین کمترین رأی را دادهاند.
۵ – جوّ تبلیغاتی در تهران و شهرستانها بسیار زشت و غیر اخلاقی و عوامفریبانه بود. ضد ارزشها جای ارزشها را گرفته بود. فکر و اندیشه و اصالت افراد کمتر مطرح بود بلکه امتیازات دروغین و افتخار به این و به آن و یا قرابت با فلان شهید و فلان شخصیت و . . . فراوان و رایج بود. جالب است که گویا مزاج عمومی جامعه هم آمادگی پذیرش آن را داشته است.
۶ – گفته میشود که در این انتخابات تقلب نیز فراوان صورت گرفته است. ولی حد آن چه اندازه است؟ خدا داناتر است!
۷ – جالب است که افراد شکستخورده در مجلس مرتب و به صراحت مدعی میشوند که علیه آنها تبلیغات سوء شده و در صندوق آراء دست بردهاند و یا از بیسوادها در نوشتن اسامی کاندیداها سوء استفاده شده است و … اگر همین حرف را دیگری مانند مهندس بازرگان و یا… میگفت، چه بر سر او می آوردند.