توضیح: این مصاحبه نخستین بار در «نیویورک تایمز» و به زبان انگلیسی منتشر شده و به سفارش «زیتون» به فارسی ترجمه شده است.
***
«اسلام گرایی مرد!» کلامی بود که سعید فرجانی، رهبر جناح پیشروی النهضه، اصلیترین حزب اسلامگرایان تونسی، در مصاحبهای با من در ماه گذشته (ماه می ۲۰۱۶) و در حالی که قهوه مینوشید بر زبان آورد و اعلام کرد. آقای فرجانی، تندروی دیروز که زمانی کودتایی را علیه رئیس جمهور سابق تونس، زینالعابدین بن علی طرحریزی کرده بود، در حال شادکامی و با نگاهی خوشبینانه به توصیف گذار تاریخی حزب مطبوعش پرداخت.
این جناح با همراهی با رهبری حزب، در مسیری حرکت میکند که نه تنها ماهیت النهضه را تغییر میدهد که علاوه بر این به گسستی از سنت اسلام سیاسی که با اخوان المسلمین در مصر در اوایل دهه ۲۰ قرن گذشته آغاز شد، میانجامد. آقای فرجانی میگوید که اسلامگرایی زمانی در دوران دیکتاتوری بن علی و زمانی که “ماهیت و هدفمندی ما” توسط دولت اقتدارگرای او تهدید میشد کاربرد داشت. اما امروز و در عصری که النهضه امکان فعالیت آزادانه پیدا کرده و بهصورت یک حزب سیاسی قانونی تحت قانون اساسی جدید حضور دارد که امکان نشر آزاد مطالب و تلاش برای دستیابی آزادنه به قدرت اجتماعی را دارد، منافع عنوان اسلامگرا از ضررهای آن کمتر است.
رهبر و بنیانگذار النهضه یعنی راشد غنوشی در هنگام مصاحبه با وی در منزلش بیشتر برخوردی محافظهکارانه داشت. او بهراحتی از این مسئله و هنگامیکه من به او گفتم که آیا او فکر میکند که اسلامگرایی مرده است، گذشت.
او چنین اظهار نظر کرد که «من اینگونه به آن نگاه نمیکنم.» اما او با رد این عنوان گفت که «ما هیچ دلیلی برای متمایز کردن خود از دیگر مسلمانان نمیبینیم.» هر دو، آقای غنوشی و آقای فرجانی، اصطلاح «دموکراتهای مسلمان» را برای توصیف ماهیت جدید پسااسلامگرایانه خود ترجیح میدهند -که بهصورتی عامدانه منجر به قیاسی میان ایشان با دموکرات مسیحیها در اروپای غربی میشود.-
مشخصاً تعهد آشکار و عیان آقای فرجانی به اصول آزادی و برابری، از وی میتواند یکی از پیشروترین شخصیتهای سیاسی پسااسلامگرا را در جهان غرب سنی بسازد. او که خود را در عرصه ارزشهای خانوادگی یک محافظهکار میداند میگوید که مسائلی چون جنسیت، گرایش جنسی و هویت جنسی – اعم از مسئله ترنسجندر ها که موضوعی داغ در ایالاتمتحده است – مسائلیای خصوصی هستند و ارتباطی به دولت و نهادهای صاحب قدرت و حاکم ندارد که بخواهند برای آن نسخه بپیچند و قوانینی مقرر کنند.
آقای فرجانی همچنین معتقد به بیطرفی دولت در ارتباط با مسائل مذهبی است. او آزادی مذهبی را با آزادی اعتقادات و وجدان برابر میداند و باور دارد که آگنوستیک ها و خداناباوران نیز به مانند خداباوران باید از حقوق اجتماعی و مدنی یکسانی برخوردار باشند.
دوباره و همانطور که حدس زده میشد، آقای غنوشی در مصاحبه با ما محتاطتر بود. او از برابری میان مسلمانان از هر جریان و مذهبی حمایت کرد و قدری با اکراه آن را به مسیحیان و یهودیان نیز تسری داد و با نگاهی قانونمدارانه به حمایتهای قانون اساسی از خداناباوران و آگنوستیک ها اشاره کرد.
در ماه گذشته (ماه می ۲۰۱۶) در کنگره النهضه، ۱۲۰۰ عضو صاحب رأی کنگره، به تغییرات گسترده در مرام و روش حزب که جناح فرجانی و همچنین رهبری حزب، غنوشی به دنبال آن بودند رأی مثبت دادند و این تغییرات را تصویب کردند. مهمترین اقدام در این راه، کنار گذاشتن تعهد حزب برای مسئله «دعوت» یا همان تبلیغ برای ارزشهای اسلامی است. این مسئله حزب را به حزبی کاملاً سیاسی مبدل میکند که هیچ رسالت دینی آشکار و علنیای برای خود تعریف نمیکند و این یک گسست اصولی از سنت اخوان المسلمین است که خواستگاه اصلی النهضه بوده است.
در تونس و در همه جهان عرب، لیبرالها، سکولارها و منتقدان اسلامگرایی هنوز هم با شک و تردید به این مسئله مینگرند. من خود شاهد بودهام که در موارد متعددی در پایتخت این کشور (شهر تونس)، موضع جدید و ایده جدید النهضه با خندههای فراوان مخالفان برجسته سیاسی روبرو میشود. آنها از گفتگو، همکاری و حتی ائتلاف با النهضه حمایت میکنند اما برای آنها پذیرش و جدی گرفتن این موضع جدید «پسااسلام گرایانه» غیرممکن به نظر میرسد.
درست است که رهبران بسیاری از جنبشها، بهطور کامل با گذر از چشمانداز و ایده اخوان المسلمین موافقت و رضایت ندارد. پس از انقلاب سال ۲۰۱۱ که به قدرت رسیدن النهضه کمک شایانی کرد، به نظر میرسید که حزب بر وفاداری به ایدهها به هر قیمتی مصمم است. و این مسئله تا زمان بحران در سال ۲۰۱۳ در مصر و زمانی که دولت اخوان المسلمین به ریاست جمهوری مرسی توسط نظامیان و البته پس ازخیزش مردمی برکنار شد ادامه یافت. پس از مشاهده سقوط همتای مصری خود، النهضه به تقلای محافظت از خود با عقبنشینی و پذیرش و سازش پرداخت.
آن تجربه به همراه نگاه واقعگرایانه در ارتباط با عدم همراهی مردم تونس با هرگونه دولت علنی اسلامگرا، به روند تغییرات بنیادین در حزب شدت بیشتری بخشید. این مسئله قطعی است که بازگشت به قدرت، طرح و برنامه النهضه از زمانهای دیرین بوده است.
اما پذیرش صداقت و خلوص این دگرگونی بهسختی ممکن است. النهضه دیگر یک جنبش زیرزمینی و یا حزب و جامعه مخفی نیست. یک حزب سیاسی علنی و صریح است که بر سر قدرت در یک نظام نوپای قانونمدار و دموکراتیک رقابت میکند.
همیشه اینگونه بوده که اسلامگرایی در مسیر عمل و یک روند متکامل شده است. اینگونه نبوده است که به یک باره و یا با یک الهام قدسی، یک مکتب دیرپا و اقتدارمحور اسلامگرا به یک بینش متعالی و تکاملیافته با رویکرد جامعهگرا، دموکراتیک و البته محافظهکار درآید. این امر مشخص است که با یک تغییر درونی بدون قاعده و نامشخص، کسانی که به دنبال قدرت در جهان عرب هستند و اکثریت ایشان هم انسانهایی بهواقع معتقد به اسلاماند، این مسئله را نمیپذیرند و به این هواداران اسلام سیاسی (سابق) همچنان ظنین و شکاک باقی میمانند.
امری که هواداران و منتقدان النهضه، هردو همگام و همسان باهم باید بدانند این است که نیت رهبر النهضه مهم نیست، بلکه آنچه در دموکراسی بااهمیت است و بهحساب میآید، سخنان علنی، اعمال و رفتار آنهاست و نه اندیشههای ایشان در ذهنهایشان. حتی اگر این تغییر ماهیت به «مسلمانان دموکرات» در حالتی بدبینانه یک شگرد و ترفند باشد، حزب (النهضه) باید برای دستیابی بهقدرت در جامعه تونس بداند که روشهای قدیمی اسلامگرایانه دیگر جواب نخواهد داد. بلکه این مسلمانان دموکرات هستند که حضور خواهند داشت و این چیزی است که النهضه میخواهد به آن بدل شود.
آینده اسلامگرایی در میان همه کشورهای مسلمان به روند بدل شدن النهضه به ماهیت جدید خود گره خورده است. و این تقدیر جزء لایتجزای آینده تونس جدید است.
و در کنار همه اینها، النهضه به اولین حزب پسااسلامگرا در جهان عرب بدل میشود. در این منطقه و جهان، تجربیات شکننده و نوپای دموکراسی در تونس به گونه فزاینده در حال افزایش است و روندی رو به رشد را نشان میدهد.
متن اصلی: http://www.nytimes.com/2016/06/03/opinion/tunisias-new-revolution.html?_r=4
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…