سرانجام انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و نتیجه مشارکت اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی عدد ۴۱ درصد مشارکت را نشان میدهد (البته شواهد فراوانی از ساختگی بودن این رقم نیز حکایت دارد که فعلا به این موضوع نمی پردازم).
این انتخابات چند نکته اساسی را معین نمود.
۱-کاهش مشارکت مردمی
کاهش مشارکت در انتخابات، که رکورد تمامی کاهش های قبلی را شکست و پائین ترین مشارکت را در طی ۴۵ سال عمر ج.ا نشان می دهد. به رغم تمامی تلاش های نیروهای تبلیغی ج.ا از صدا و سیما گرفته تا خطبای جمعه و مساجد و ..و استفاده از اهرم های مذهبی از واجب عینی نامیدن مشارکت در انتخابات تا هراس افکنی از تشدید تحریم ها و حتی تجزیه و نابودی ایران، ۶۰٪ملت ایران در این نمایش تهی از معنا شرکت نکردند.این وضعیت گویای آن است که ج،ا قدرت پروپاگاندای خود را تا حد بسیار زیادی از دست داده است و دیگر حنای این گفتمان پیش ملت ایران رنگی ندارد.
۲- قدرت صدای مخالفان
جمهوری اسلامی پیش از این، با ایجاد جو ارعاب و اتهام، هر کس و هر صدایی را که به تحریم انتخابات یا حتی عدم مشارکت در انتخابات فرا می خواند خاموش می نمود. اما با گذر مردم از مبحث انتخابات اکنون افرادی در داخل ایران با شجاعت اعلام کردند که نه تنها در انتخابات شرکت نمی کنند بلکه اساسا انتخابات در ایران بلاموضوع شده است و معنایی ندارد. . تا آنجا که یک دختر جوان در داخل ایران به رهبر جمهوری اسلامی نامه سرگشاده می نویسد و انتخابات را بی معنا می شمرد. جدا کردن ماسک دموکراسی از صورت دیکتاتوری اسلامی یکی از بهترین حرکات مدنی در راستای خلع سلاح حکومتی است که اساسا اعتقادی به رای و نظر مردم ندارد.
۳-عدم مشارکت اصلاح طلبان و در راس آنها خاتمی
گذر اصلاح طلبان از جمهوری اسلامی با بیانیه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ میرحسین آغاز شد که به بیانیه نجات ایران از سوی ۳۰۰ تن از افراد سرشناس این جریان منجر گردید. اما خاتمی کماکان دل در گرو اصلاح ج،ا داشت.
عدم مشارکت احزاب اصلاح طلب و در راس آن خاتمی در انتخابات نمایشی آخرین میخ بر تابوت اصلاح طلبی حکومتی است. خاتمی اگرچه دیر هنگام اما سرانجام متوجه گردید که عملا راهی برای اصلاح وحود ندارد. این نکته از آنجا مهم است که خاتمی بارها عنوان کرده که: “بر اندازی نه ممکن و نه مطلوب است”. البته نگارنده نیز معتقد است که براندازی به اشکالی چون حمله نظامی خارجی و یا کودتا، نه ممکن و نه مطلوب است. اما ادامه وضع موجود نیز نه ممکن و نه مطلوب است تنها راه گذار مسالمت آمیز با یک رفراندوم آزاد و معتبر و مبارزات مسالمت آمیز مدنی است.
رای ندادن خاتمی به معنای آن است که او نیز دریافته است که ادامه وضع موجود ممکن و مطلوب نیست.
سخن من با سید محمد خاتمی آن است که آیا او به گفته خویش در دوران ریاست جمهوری معتقد است که گفت؛ “حکومتی دموکراتیک است که اگر مردم خواهان کنار گذاشتن آن حکومت بودند بدون هیچ خونریزی بتوان آن حکومت را کنار گذاشت.(مضمون سخن)
اگر جواب او مثبت است امروز اولین گام و کوچکترین گام را برداشته است و نیازمند همراهی بیشتر او در اثبات علاقه او به یک حکومت دموکراتیک در ایران هستیم. همراهی خاتمی می تواند مسیر گذار را آسانتر و کم هزینه تر نماید و البته برگشت استبداد دینی را نیز در آینده سخت تر کند. همراهی روحانی سرشناسی چون خاتمی می توان تاثیری مثبت بر عبور دیگر نیروهای مذهبی چون روحانیون و مراجع و حتی نیروهای بدنه سپاه پاسداران به عنوان دو لنگر نگهدارنده ج، ا داشته باشد. امید که این آغازین همراهی او، آخرین گامش نباشد.
*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.
3 پاسخ
اکثریت ما ایرانیان معتقدیم که بیش از نود در صد ادعاهای حکومت اسلامی دروغ است. با این همه اگر به امار این حکومت در مورد انتخابات اخیر اعتماد کنیم و گزارش وزیر کشور را که اعلام کرد ۸ در صد ارای داده شده ارای باطله بودند و ۴۱ در صد واجدین شرایط رای داده اند در واقع میزان پشتیبانی از حکومت اسلامی به ۳۳ در صد افت کرده!!!
.
شاهزاده رضا پهلوی گفت: ما مردم ایران با تحریم صندوق رأی که همواره برای مشروعیت بخشی به رژیمی نامشروع بوده بزرگترین نافرمانی مدنی تاریخ خود را رقم زدیم.
آقای پهلوی،
هیچ رژیم دیکتاتوری در طول تاریخ مشروعیت نداشته جنابعالی با زمین گذاشتن تنها اسلحهی مبارزه که حق رأی است عقب ماندهترین ذوب شدگان در ولایت مطلقهی فقیه را به مجلس فرستادید.
دو دسته یکسره در جنگ و ملت بدبخت، در این مبارزه پامال هر دو دستهی ماست.
مگو چو دانهی تسبیح از چه پامالیم، که عیب ما همه از رشتهی گسستهی ماست.
سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
۱- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
۲- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
با تشکر از توجه شما.
لطفاً در یادداشتی به «البته شواهد فراوانی از ساختگی بودن این رقم نیز حکایت دارد که فعلا به این موضوع نمی پردازم» بپردازید. واقعا چقدر میتوان با این اعداد اعتماد کرد؟ من خیلی جاها میبینم که مثل وحی متلق به این ارقام اعتماد کردند. کاری دارد برای وزارت کشور تحت کنترل سپاه و خامنه ای که همه ارقام را در ۴ ضرب کند؟ ۴۰٪ به نظر من خیلی زیاد میآید.
جناب زیتون لطفاً کامنتها را سریع منتشر کن و اجازه بحث و تبادل نظر بده.
دیدگاهها بستهاند.