منطقی و موجهترین واکنشی که نظام میتواند در قبال «داستان واگذاری املاک حاشیه حوزه علمیه ازگل و اتهاماتی که متوجه صدیقی شده» بکند، این است که از او بخواهد دستکم از سمت امامت جمعه موقت تهران استعفا دهد یا بهقولی او را «بیستفتایند».
همین واکنش و اقدام منطقی هم هزینه بسیار بسیار زیادی دارد، اما هزینهاش از دیگر واکنشها بسیار کمتر است. اما بعید میدانیم اندک عقلانیتی نزد نظام و حاکمیت مانده باشد که دست به این اقدام مفید بزند. بنابراین به احتمال زیاد همان واکنشی را خواهند داشت که نسبت به اتهام فساد اخلاقی «قاری لواطکار» داشتند. یعنی پس از اینکه اتهامات او ناگهان بهشکل سنگین از سمت چند قربانی مطرح شد، او را قاری منتخب اجلاس افتتاحیه مجلس شورای اسلامی آن دوره گذاشتند که بعدها با اعتراض «علی مطهری» روبهرو شد.
داخل پرانتز عرض کنم که «علی مطهری» اگر ذرهای اعتقاد و ایمان درست داشت، نباید فقط به یک اعتراض ساده بسنده میکرد. باید همه تلاش خود را یا برای برائت کامل و متقاعدکننده افکار عمومی متهم، یا اثبات اتهام و پیگیری تنبیه او، هم از جنبه شخصی به نفع قربانیان، هم از جنبه عمومی به نفع اعتبار نظام و هم از جنبه شرعی به نفع اعتبار کلامالله بهکار میگرفت و اقدام میکرد. یا دستکم مثل بقیه نمایندگان چون «بز اخفش» سکوت اتخاذ میکرد. این اظهارنظرهای واقعا بیجای «علی مطهری» حکم «شر رساندن» به جای «امید خیر» است. بگذریم.
در مورد دیگر وقتی «سعید مرتضوی» دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران ناگهان با اتهامات متعدد سوءمدیریت در جایگاه قضایی که منجر به قتل دستکم سه شهروند شد، بعد اتهام تارکالصلاهبودن وی که از طرف «عباس عبدی» متوجه وی شد، و بالاخره بهرغم مقاومتها از سمت راس هرم، از سمت دادستانی برکنار شد، در یک کجدهنی و لجاجت آشکار، «احمدینژاد» او را در دولت بهکار گرفت و به او سمت خطیری اعطا کرد.
واکنش به اعتراضها را هم همه خاطرمان هست که نتیجهاش شد پخش ویدیوی تلاش برای ارتشا از سمت برادر رئیس دستگاه قضا و بازداشت شبانه او بود، اما در کمال حیرت مردم، فردای آن روز با دستور رسیده از بالا آزاد شد. و این سئوال در ذهن شهروندان نگونبخت بدون پاسخ ماند که: اگر مرتضوی مقصر نیست، چرا به اتهام «فاضل لاریجانی» که دو برادرش رئیس دو قوه بودند رسیدگی نشد؟ و اگر متهم هست چرا آزاد شد؟
بر این سیاهه بسیار میتوان از واکنشهای لجوجانه نظام با اتفاقاتی که ذهن مردم را پریشان میکند افزود و احتمال بالا میرود که درباره صدیقی هم همین کار بکنند و او کماکان در جایگاه امامت موقت جمعه بماند و شاید مثلا تنها بهجای هر چهار هفته یک نمازجمعه، مثلا هر ۸ هفته یه نمازجمعه بخواند.
اگر چنین کنند، پای آنان که بهخاطر ذخیره آخرتشان هر هفته شال و کلاه میکنند و برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران میروند، سست خواهد شد و به همان اندازه هم خلل و سستی در ایمانِشان راه خواهد یافت. و این خطر برای یک نظام دینی از فروپاشی اقتصادی بدتر است.
ولی نظام و مدیران فعلی آن، آنقدر در توهمات خود گرفتارند که صلاح ملک و ملت پیشکش، صلاح خودشان را هم نمیدانند و نشسته بر سر شاخ بن میبرند.
ناگفته پیداست، اگر غیر از این باشد و او از امامت جمعه استعفا دهد هم، در ایمان همان مردم سستی دیگری روی خواهد داد و آن اینکه از خودشان خواهند پرسید اگر ریگی به کفش این «شیخالبکاکین» نبود، چرا استعفا داد و با این وصف تکلیف نمازهایی که ما پشت سر ایشان خواندهایم چه میشود؟
….
مورد صدیقی البته به قول «وحید اشتری» در مقایسه و مقابله با مورد فساد «نورمفیدیها» در گرگان «ریگی در برابر کوه» است، اما مورد صدیقی از یک نظر بسیار مهمتر است و نباید بهسادگی از کنار آن گذشت. نور مفیدی منسوب بنیانگذار نظام به یک سِمت است، اما «صدیقی» منصوب رهبری فعلی نظام به چندین سِمت و همه آنها هم از جمله ریاست سابق دادگاه انتظامی قضات، ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر، امام جمعه موقت تهران، واعظ اختصاصی رهبری در حسینیه امام خمینی در ایام کرونا و مهمتر از همه اینها متصف به «استاد اخلاق و عرفان» بودن، سمتهای مهمی است.
فساد صدیقی از قالیباف و طائب و طبری و آملی لاریجانی و اینها خیلی مهمتر است. حکم ریشه را دارد کمک به خشکیدن ریشه صدیقی، امیدواری به خشکیدهشدن ریشه فساد را بسیار بسیار ضریب خواهد داد.
*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…