چنین پدیدهای ناشی از دلاریزه شدن اقتصاد ایران است که طی آن بخشی یا همه کارکردهای پول ملی کم یا بیش از دست رفته است. منظور از دلاریزه شدن اقتصاد، سقوط اعتبار و اعتماد به پول ملی و استفاده از دلار برای ذخیره ارزش اقتصادی، ارزشیابی قیمت کالا و خدمات و مبادله آنهاست. چنین امری به تدریج بر اقتصاد ایران سایه افکنده است محصول سیاستهای پولی و مالی حاکمیت مانند رانتیشدن بودجه، فساد مالی-مدیریتی، کسری بودجه، چاپ پول بیش از حد، افزایش بدهیهای دولت از دلایل مهم دلاریزه شدن اقتصاد ایران است. البته ناکارامدی اجرایی، تحریمها و انزوای بانکی ایران نیز در دلاریزه شدن اقتصاد ایران نقش دارد.
دلاریزه شدن اقتصاد ایران که عمل به معنای کاهش کاهش اعتماد عمومی و اعتماد بانکی به پول ملی است نتیجه اش تمایل به افزایش تقاضای سوداگرانه و احتیاطی در بازار ارز است. دلاریزه شدن یک اقتصاد دارای پیامدهای گوناگونی دیگری برای اقتصاد کشور است به فشردگی به آنها اشاره میشود.
نوسانات در بازار ارز: دلاریزه شدن پول غالبا موجب افزایش نوسانات بیشتری در بازار ارز شده و با از بین رفتن اعتماد به ثبات بازار بر سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی تأثیر گذاشته بر عدم اطمینان آنها می افزاید. بدین ترتیب فرار سرمایه از کشور تشویق شده و عدم اطمینان به مانعی برای جذب سرمایه خارجی تبدیل میشود. این عدم اطمینان شامل مصرفکننده، سرمایهگذاران، تولیدکنندگان، صادرکنندگان و واردکنندگان شده و منجر به آشفتگی در بازار میشود.
تأثیر بر تورم و قیمتها: دلاریزه شدن اقتصاد ایران که به آشفتگی بازار انجامیده چشمانداز آینده را تیره و تار، برنامهریزی بازیگران اقتصادی را دشوار و در نتیجه به تورم افسار گسیخته انتظاری دامن میزند. همزمان ناتوانی دولت در کنترل قیمتها و کاهش کاهش ارزش و اعتبار پول ملی تمایل مردم و بازیگران اقتصادی را به استفاده از ارزهای خارجی -بهویژه دلار که به عنوان ارزی پایدار و قابل اعتماد محسوب میشود- را بیشتر میکند. در همین راستا برخی از شهروندان از دلار برای پسانداز و حفظ ارزش قدرت خرید خود استفاده میکنند. افزایش تورم و کاهش قدرت خرید میتواند برای گروه ها با درآمدهای ثابت، به خصوص زیرگروههای فقیرتر جامعه، دارای پیامدهای خشنتری باشد. این گروهها ممکن است بهراحتی توانایی تأمین نیازهای اساسی خود را هم از دست بدهند.
ناتوانی در برنامهریزی طولانی مدت: نوسانات غیر قابل پیشبینی در نرخ ارز و همزمان افزایش تورم ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد. در همین راستا و در شرایط بیثباتی و پیشبینیناپذیری بازار نرخ ارز و و سایر متغیرهای وابسته منجر به ناتوانی سرمایهگذاران در برنامهریزی طولانی مدت میشود. این امر احساس ریسک را برای آنها بالا برده و سطح سرمایهگذاری در پروژههای بلندمدت را کاهش میدهد. این یکی از دلایل گسترش سفتهبازی و سوداگری استفاده کوتاهمدت از سرمایه در اقتصاد ایران است.
افزایش وابستگی به دگرگونی بینالمللی و تنشپذیری از عوامل برونزا: وابستگی بیشتر به دلار و سایر ارزهای خارجی کشور را به تنشهای سیاسی و اقتصادی در بازارهای بینالمللی را بیشتر نموده و آنرا در مقابل تحولات جهانی آسیبپذیرتر میکند. تنشپذیری از عوامل برونزا به ناپایداری اقتصادی، کاهش سرمایهگذاری و افزایش بیکاری منجر میانجامد. بیکاری نیز به نوبه خود به افزایش سطح و عمق فقر دامن میزند.
تأثیرات بر متغیرهای اقتصادی داخلی: دلاریزه شدن دارای تأثیرات منفی بر متغیرهای اقتصادی داخلی مانند نرخ رشد اقتصادی، اشتغال، و توسعه صنعتی است. چه با آشفتگی بازار، تورم و عدم اطمینان به آینده، بازیگران اقتصادی محتاط شده سرمایهگذاری و مصرف در بخشهای مهم اقتصادی کاهش مییابد.
پیامدهای اجتماعی و کاهش اعتماد به پول ملی: استفاده بیشتر از دلار و سایر ارزهای خارجی موجب کاهش اعتماد مردم به پول ملی شده و باعث تضعیف ارزش و قدرت خرید آن میشود. از جمله پیامدهای دلاریزه شدن اقتصاد ایران افزایش نارضایتی از قیمتها، افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی، و کاهش قدرت خرید شهروندان و در نتیجه کاهش مقبولیت و مشروعیت حاکمیت است.
دلاریزه شدن اقتصاد ایران نابرابری بین اقشار گوناگون و شکاف طبقاتی: دلاریزه شدن اقتصاد ایران به تشدید نابرابری درآمدی منجر میشود. چه گروههای اجتماعی- نظیر حوزویان وابسته، نظامیان و مقامات امنیتی، مدیران حکومتی و بخش خصوصی وابسته- که دسترسی به ارز دارند و میتوانند از این وضعیت چند نرخی بودن ارز بهره برده و یا با دسترسی به دلار، داراییها و پسانداز خود را به شکل ارزهای معتبر بین المللی سرمایهگذاری کنند. این در حالی است بخشهای دیگر از جامعه- بخصوص مزدبگیران و نیروی کار ایران- که از دسترسی به این فرصت ها محروم هستند، از قدرت خریدشان کاسته شده و از سایر پیامدهای منفی دلاریزه شدن اقتصاد ایران نظیر بیکاری یا تنش های اقتصادی آسیب خواهند دید.
افزایش فشار بر نظام بانکی: با کاهش ارزش وجوه نقد ریالی در بانکها و افزایش وجوه در دست مردم، نظام بانکی غالبا با مشکلات پرداختی و عدم توانایی در تأمین نیازهای نقدی مواجه میشود. این امر طبیعتا با کاهش پوشش وجوه نقد بانکها و افزایش شیوع اختلالات در روند اعطای تسهیلات و اعطای وام همراه است. ناتوانی در تامین مالی پروژههای اقتصادی دارای پیامدهای منفی بر سرمایهگذاری و بازار است و روند رشد اقتصادی را دچار اختلال می کند.
پیامد دلاریزه شدن برای کسب و کارها و مشاغل: دلاریزه شدن اقتصاد ایران منجر به افزایش فشارهای مالی بر بخشهای تولیدی و کسبوکارهای داخلی میشود. بدین ترتیب توانایی رقابتی بخشهایی از اقتصاد داخلی مورد تهدید قرار خواهد گرفت. بحران نقدینگی، ورشکستی یا توقف فعالیت چنین بخشهایی از اقتصاد ایران- که در سالهای اخیر بسیار هم تجربه شده است – شگفتآور نیست.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…