چرا رای میدهم؟ پس از جنبش زن زندگی آزادی، تصور من بر این بود که رای دادن دیگر بیمعنی است، اما امروز معتقدم که رای دادن درستترین عمل برای رسیدن به یک آینده خوب برای ایران است. برای این ادعای خود چند دلیل دارم.
نخست اینکه اگر بپذیریم که اصلاحطلبی بخاطر اینکه نتوانسته حکومت را تغییر بدهد، به همین دلیل باید آن را کنار نهاد، به طریق اولی براندازی به دلایل مختلف، از جمله سرنوشت جنبش زن، زندگی و آزادی، عملکرد اپوزیسیون خارج از کشور در یک سال و نیم گذشته، ناتوانی جنبش اعتراضات خیابانی در تغییر حکومت، براندازی نیز به بن بست رسیده است. تنشها و دعواهای میان ده پانزده رهبر جنبش براندازی عملا جز یاس و سرخوردگی ثمری نداشته است. به همین دلیل گمان میکنم رای دادن و انتخاب یکی که بهتر از دیگری است، به گمان من راهی است گشوده به سوی مردم.
دوم اینکه در دو انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری و ۱۴۰۲ مجلس، نامزدهای رقیب تقریبا هیچ فرقی با هم نداشتن، اما در حال حاضر مسعود پزشکیان کاندیدایی است که کاملا با پنج نفر دیگر متفاوت است. او خردمند، دوستدار ایران، دارای سابقه اجرایی خوب، معتقد به تغییر و حامی آزادیهای اجتماعی و سیاسی است و نگاهش به سیاست خارجی نگاه درستی است که با انتخاب ظریف به عنوان همکار خودش تعریف میشود.
سوم اینکه به گمان من اگر تحریم انتخابات برای وادار کردن جمهوری اسلامی به تغییر در برگزاری انتخابات بود، حالا این اتفاق افتاده است. تائید صلاحیت پزشکیان جز به معنی عقبنشینی رهبری و اعوان و انصارش در شورای نگهبان نیست. از همین رو باید وجود او را یک پیروزی برای جنبش اعتراضی ایران دانست و با حضور فعال او را روی صندلی ریاست جمهوری نشاند.
چهارم اینکه پزشکیان جز اینکه تنها امکان برای انتخاب یک رئیس جمهور خردمند و عاقل است، حتی اگر رقبایی مانند جهانگیری یا آخوندی یا حتی خود ظریف یا حتی سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی هم نامزدهای تائید صلاحیت شده بودند، باز هم من به پزشکیان رای میدادم. او شیوه گفتگو با حکومت را میداند، با عرضه است، شریف و سالم است، روراست و درستکار است و میتواند یک کابینه خوب و توانمند برای چهار سال آینده شکل بدهد.
پنجم اینکه ممکن است برخی افراد که این متن را میخوانند این بخش نوشته مرا غیرمنطقی یا غیرواقعی بدانند، ولی من به این موضوع معتقدم. به گمان من رهبر نظام از دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی درس خوبی گرفته است. او با روی کار آوردن رئیسی گمان میکرد که اگر یک حکومت یکدست را ایجاد کند، امنیت بیشتری برای خودش و حکومت ایجاد میکند. اما نتیجه این بود که تمام مشکلات کشور تحت مسئولیت رئیسی قرار گرفت. و رئیسی آنقدر ناتوان و بیعرضه و پیاده بود که حتی تقصیر کار را کسی نمیتوانست گردن او بیاندازد. خامنهای که سی سال عادت کرده بود که اصلاح طلبان یا اعتدالگرایان و کارگزاران حمالی کشورداری را بکنند و رهبر دائم غرغر کند و مسئولیت هیچ چیزی را هم نپذیرد، در این سه سال به نظرم ایشان زجر فراوانی کشید و حالا هم امیدوار است با یک دولت اصلاح طلب دوباره همان وضعیت ایجاد شود. به نظر من وقتی خبر مرگ رئیسی به رهبر داده شده، وی در کمال خونسردی با خودش گفته: حل شد، بالاخره مشکل حل شد.
ششم اینکه اما و هزار اما که دلیل من برای اینکه دوست دارم پزشکیان با رای بالایی رئیس جمهور شود، از عشق سرشارم به ایشان نیست. بیش از این معتقدم که سقوط جمهوری اسلامی در شرایطی رخ میدهد که شکاف جدی در درون حکومت وجود داشته باشد. و انتخاب پزشکیان شکاف در حکومت را به خوبی آغاز میکند، شکافی که میتواند روئز به روز عمیق تر شود و موجب تغییر حکومت بشود.
رقیب اصلی پزشکیان نه قالیباف است که کلا هفت هشت میلیون رای هم در بهترین حالت ندارد. در مورد جلیلی هم اصلا مسئله جدی نیست، فکر نمیکنم حتی خانواده جلیلی هم به او رای بدهند. در مورد زاکانی هم به گمانم نهایتا او بتواند ۵۰۰ هزار رای بیاورد حتی اگر وعده بعدی او این باشد که به هر ایرانی یک ماشین فراری دم در خانه تحویل میدهم. در مورد پورمحمدی هم با اینکه وعدههایش بسیار سکسی و دلپذیر بوده است ولی فکر نمیکنم کسی او را جدی بگیرد. اسم آخرین کاندیدا هم نمیدانم قاضی زاده هاشمی است یا هاشم زاده قاسمی یا هر چیز دیگر، به نظرم این پنج نفر رقیب پزشکیان نیستند. رقیب اصلی پزشکیان تحریم و تحریمیهاست. و حتی تحریم در خارج از کشور هم اهمیتی ندارد. به گمان من اصلا روی خارج از کشور نه باید تبلیغ کرد و نه انتظار داشت که مردمان خارج از کشور در انتخابات شرکت کنند. من با دهها نفر در خارج از کشور گفتگو کردم که همه طرفدار رای دادن به پزشکیان بودند، ولی فقط سه چهار نفر آنها حاضر بود که این موضوع را بطور علنی اعلام کند. از دوستانی که در ایران فعالیت تبلیغی میکنند و یا رسانههایی مانند بی بی سی که قدری سلامت سیاسی و حرفهای دارد انتظار دارم که در این روزهای اندک با مردم داخل کشور گفتگو کنند و روی افزایش مشارکت مردم کار کنند.
انتخاب پزشکیان یکی از راههای معدودی است که برای نجات ایران باقی مانده است. مسئله را جدی بگیرید.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…