اختیاری در اجبار!

عبدالعلی بازرگان

ظریفی می‌گفت اگر من سرپرست امور زندان‌ها بودم، اداره هر زندان را به خود زندانیان می سپردم؛ اول از شورای نگهبان زندان‌ها می‌خواستم برای هر زندان لیست یکی دوتا از کارمندان مورد اعتماد را که کار بلد باشند، همراه چند تا بازجو و شکنجه‌گر اعلام کنند و از زندانیان بخواهند هرکدام را خودشان خواستند انتخاب کنند. در این صورت زندانیان از ترس شکنجه‌گر به همان ظاهرالصلاح‌ها رای می‌دهند و خوشحال هم می‌شوند که با اتحاد و همبستگی ملی توانسته‌اند پیروز شوند!
در این‌صورت هم مدیران زندان به مقصود خود رسیده و کارشان به سامان رسیده و از شورش احتمالی پیش‌گیری می‌کنند، هم زندانیان امیدوار می‌شوند تغییراتی در کیفیت غذاها، مدت ملاقات‌ها و بهبود وضعیت درمان پدید آید. بالاخره دوره زندان را باید با آرامش طی کرد و واقعیت را پذیرفت.

استدلال زندانیان خیلی روشن است؛ کار دیگری که دربند از دست ما بر نمی‌آید، این‌هم خودش یک مبارزه است که نگذاریم شکنجه گرها بر ما مسلط شوند، بالاخره فضای زندان که کمی باز می‌شود و امتیازاتی هم می‌توانیم برای هواخوری بیرون بند بگیریم! اگر این‌کار را نکنیم پس چه کار کنیم، دست رودست بگذاریم و انفعالی فقط تماشاگر باشیم؟ بالاخره باید کاری کرد! باید از شکاف بین کاندیداها به نفع مصالح زندانیان استفاده کنیم.
بسیار سخت است برای انسانی که اسیرو دربند است، به تحولات ناپیدای بیرون از بند بنگرد. ابتدای همین هفته سالروز درگذشت شادروان دکتر علی شریعتی بود، همان‌که «چهار زندان: طبیعت، تاریخ، جامعه و خویشتن» را نوشته بود، در شرح این که چگونه انسان را از حقایق بیرون از چهارزندان محروم می‌سازد.

تن دادن به اسارت و ذلت، به تدریج عادی گشته و به رسمیت شناخته می‌شود و از تغییراتی که با عمل ما در «طبیعت، تاریخ، جامعه و خویشتن» پدید می‌آید، غافل می‌شویم، چون به چشم نمی‌آید، اسیران چون در بند زندانند از تاثیر اساراتشان در بارور و بالنده ساختن «آزادی» در ذهنیت میلیون‌ها هموطن، و از طنین فریادشان در فرسنگ‌ها دور چیزی نمی‌شنوند و نمی‌بینند!
این ملت دربند است که با پایداری و به رسمیت نشناختن ساز و کار ناصالحان خود را آزاد می‌کند، آزادی از هرآنچه او را اسیر می‌سازد؛ آزادی که با زور و ضربت و به زودی حاصل نمی‌شود، اما هرگامش وصول است.

نیم قرن پیش تاثیرنادیدنی مقاومت ملت ویتنام که زیر بمباران‌های بی‌وقفه ارتش آمریکا می سوخت، «شعله حقوق بشر» را در آمریکا برافروخت و کشتیبان را به سیاستی دیگر در تعدیل مناسبات دست‌نشاندگانش با ملت‌های خود وادار کرد که فضای نسبتا باز بستری برای تاسیس «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» و انقلاب بهمن ۱۳۵۷ فراهم کرد.
و امروز نیز مردم «نوار غزه» که در برابر اتحاد مثلث «اسراییل، آمریکا و اروپا» هفت ماه است با بمب‌هایی به مراتب مخرب‌تر در بزرگترین «زندان روباز جهان» نابود می‌شوند، تاثیر نادیدنی مقاومت مظلومانه‌شان در تونل‌های زیر زمین، با وجود محرومیت از آب و غذا ، دارو و درمان و… همچون جنگ ویتنام، بار دیگر قشر آزاد و آگاه جهان را در دانشگاه‌های برجسته آمریکا و اروپا و حتی بسیاری از یهودیان آزاده و عدالت طلب را در برابر نسل کشی و قساوت ارتش اسراییل به پا داشته است.

نامشروع بودن نظام‌های ظالم، سرمایه گران‌بهایی برای ملت‌های تحت ستم است که به رسمیت شناختن آنان و تن دادن به سیاست‌های مردم فریبشان، که بارها تجربه و تکرار شده، محروم شدن از«امدادهای غیبی» است؛ امدادی که در ذات جهان نهفته و صدها باردر تاریخ ملت‌ها رخ شده است. این همان «پیروزی خون بر شمشیر» در حماسه عاشوراست که به رغم قتل‌عام گویندگان «نه»! به نظام حاکم، در کوتاه‌ترین زمان سلسله بنی‌امیه را برانداخت و پرچمی از آزادگی برای ابد برافراشت.

اگر «آفت توحید» در دینداری از نظر تئوری «شرک» است، از نظر عملی آفت «حاکمیت ملت»، طغیان بر حقوق ملت و به تعبیر قرآن «طاغوت» است: کسانی که از تعبد به طاغوت دوری می کنند وبه سوی خدا بر می‌گردند، بر آنان بشارت باد (سوره زمر آیه ۱۷).

استقامت کن، آنچنان که فرمان یافته‌ای، تو و هرآن‌که با تو به درگاه خدا بازآمده است، و (از مرز توحید) طغیان مکنید که خدا به آنچه می‌کنید بیناست. تکیه بر (ساز و کار و سیاست) ستمگران مزنید که آتش (مشکلات و سختی‌های بیشتر) دامنگیرتان می‌شود و در برابر خدا کارسازی نخواهید داشت (هود ۱۱۲ و ۱۱۳).

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طرفداران شرکت در انتخابات مدام وانمود می‌کنند که اهل تحریم، منطقی و عاقلانه فکر نمی‌کنند؛ احساسی و عصبانی هستند و راه حلّ‌ آلترناتیوی ندارند. لذا تحریم از دیدگاه ایشان به طرز ساده و آشکاری غیرعاقلانه

ادامه »

بلافاصله بعد از شب های شعر کانون نویسندگان، بخش روشنفکریِ مذهبی ها، ۱۰ شب سخنرانی گذاشتند. چون حسینیه ارشاد توسط رژیم تعطیل شده بود،

ادامه »

… ۰) می گویند استالین زمان مرگ دو پاکت سربسته به رهبران بعدی خروشچف و مالنکوف می دهد و می

ادامه »