دولت سوم احمدی‌نژاد علیه دولت سوم‌ روحانی؛ بازی مبتذل اقلیت‌ها در غیاب جمهور مردم

چرا ۳۹ درصد؟ 

۱.متناسب با هرم سنی جمعیت ایران،  بدنه اصلی رأی‌دهندگان از افراد زیر ۵۰ سال تشکیل شده . تهییج و به‌حرکت درآوردن این بدنه مخصوصا جمعیت زیر ۴۰ سال آن نیازمند گفتمانی فراتر از اصلاحات و اشخاصی جوان‌تر از اصلاح‌طلبان شناخته شده است (۲۶ سال دوم  از خرداد ۱۳۷۶ گذشته است و برای حدود بیست درصد رأی‌‌دهندگان تفاوتی میان مصدق و خاتمی به لحاظ تجربه زیستی و تاریخی وجود ندارد). شواهد نشان می‌دهند که این بدنه نه از سوی اصلاح‌طلبان به‌رسمیت شناخته می‌شود و نه از سوی اصول‌گرایان و بنیادگرایان. یعنی در مواجهه‌ی انکارآمیز  با این جمعیتِ معترض، تفاوتی میان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب وجود ندارد. دو سال پیش که بخش چشم‌گیری از این بدنه در خیابان‌ها بود و صدها کشته داد، هیچگونه حمایتی از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان دریافت نکرد. طبیعی است که آن‌ها هم وارد  آوردگاه بازی انتخاباتی آن‌ها نشده و حتی حوصله‌ی تماشاکردن بازی آن‌ها را هم  در تلویزیون نداشته باشند (۷۳ درصد مردم مناظره‌های انتخاباتی را ندیدند/ ایسپا)

جلیلی می‌برد یا پزشکیان؟

۲. رأی جلیلی رأی سازمانی و سازمان‌یافته است. در میان حامیانِ گفتمان ‌«انقلاب»، سازمانْ رأی جلیلی از سازمانْ رأی قالیباف موفق‌تر عمل کرد. به‌نظر می‌رسد که در مرحله دوم این دو سازمانْ رأی دست به‌دست هم می‌دهند تا نگذارند پزشکیان به پاستور برود. تصور این‌که ‌ پایگاه رأی قالیباف سراغ پزشکیان می‌روند درست به‌نظر نمی‌رسد چون سازمانْ رأی تغذیه می‌شود، بوروکراتیک و ارگانیگ است و از رأس و هرم آن، فرمان می‌برد. قالیباف هم از جلیلی حمایت کرده است. پزشکیان اگر متعرضان را جذب نکند بازی را واگذاشته است.

ریا یا صداقت؟ ظریف علیه پزشکیان

۳. اگر قاطبه اصلاح‌طلبان و از جمله اعضای کابینه روحانی و مشخصا جواد ظریف از پزشکیان حمایت نمی‌کردند و این‌گونه گل‌درشت خود را نماینده اصلاحات و صاحبان گفتمان تغییر و نماینده معترضان جا نمی‌زدند، چه بسا پزشکیان به‌تنهایی می‌نتوانست رأی بیشتری بیاورد. در نزد معترضان جواد ظریف نماینده دولت و گفتمانی است که در آن کشتار ۹۸ شکل گرفت و آذری جهرمی وزیر دولتی است که اینترنت را یک هفته قطع کرد تا در سکوت خبری این کشتار انجام شود. حمله‌های شخصی و دفاع‌های ناشیانه و جیغ و دادهای سراسر بی‌بنیاد و غیر اصیل هیچ کمکی به پزشکیان نمی‌کند بلکه دافعه‌ی ریاکاری‌ها ظریف و حب‌وبغض‌های شخصی او جاذبه‌های صداقت و سلامت و سادگی پزشکیان را خنثی می‌کند.

پیمان‌شکنی و پیمانه‌ریزی

۴.بسیاری از اصلاح‌طلبان کماکان در توهم اکثریت به‌سر می‌برند و هنوز هم نتوانسته‌اند بپذیرند از کاروان تغییر جا مانده‌اند و به خاطر سکوت و بی‌عملی و تنها گذاشتن رفقایشان جایگاه خود را در میان جمهور مردم و مشخصا معترضان از دست داده‌اند. برای آنان قابل باور نیست که محمد قوچانی همانقدر نزد معترضان مطرود است که وحید یامین‌پور؛ و جلایی‌پور همان‌قدر برای آنان جذابیت دارد که امیرحسین ثابتی! این نقدهای کارساز ‌ به گوششان سنگین می‌نماید و تصورش برایشان محال است. دولت خاتمی با تمام تجربیات و کارنامه موفقش به تاریخ پیوسته و اصلاح‌طلبان  مادامی که نپذیرند اقلیتی هستند در کنار اقلیت دیگر، کاری از پیش نخواهند برد و  علیرغم حضور نیروهای اصیل و متفکر  و مجرب، بازسازی گفتمانی هم نخواهند داشت.

اقلیت علیه اقلیت؛ این بازی مبتذل

۵.خلاصه‌ی استدلال کمپین اصلاح‌طلبان در دفاع از پزشکیان این است: بیایید به ما رأی بدهید مبادا دولت سوم احمدی‌نژاد تکرار شود. لب‌لباب استدلال اصول‌گرایان هم علیه پزشکیان همین است: بیایید به ما رأی بدهید مبادا دولت سوم روحانی تکرار شود. طرفه آن‌که هیچکدام از این دو گروه دولت‌های احمدی‌نژاد و روحانی را گردن نمی‌گیرد و خوشمزه این‌که هر دو انتظار دارند معترضان و جمهور مردم همه‌چیز را فراموش کنند و از ترس رقیب به آن‌ها بپیوندند! و‌ بامزه این‌که  به‌زعم آن‌ها «علی خامنه‌ای» هم هیچ نقش و مسئولیتی  در کاستی‌های کشور نداشته و ندارد!  همین اندازه کافی است که معلوم شود رقابت اقلیت‌ها در غیاب جمهور مردم به چه ابتذال و تناقضاتی گرفتار است و دولت برآمده از آن‌ها چه نسبتی با جمهوری دارد.

پزشکیان! اما حیف…

۶.پزشکیان می‌توانست در اول بسیار بهتر ظاهر شود اما نخواست یا نتوانست. در یک وضعیت عادی قامت او برای ریاست‌جمهوری اصلا کوتاه نیست و چه بسا به‌تنهایی نمونه و نماد و صاحب گفتمانِ عدالت‌خواهانه «انقلاب ۵۷» و آرمان‌های آن است. خطاهای پزشکیان هم کم نبود. ریا آفتِ صداقت است. او نباید اجازه می‌داد که جواد ظریف نماد کمپین انتخاباتی و سخنگوی او باشد. اگر جواد ظریف نزد تعدادی از فعالان سیاسی و روشنفکران محبوبیت دارد اما نزد جمهور مردم ایران و معترضان «بی‌تعارف» منفور است چون  به‌زعم آن‌ها توجیه‌گر دیکتاتوری است و بخشی از ماشین سرکوب. پزشکیان گاه مورد تمجید و حمایت کسانی قرار می‌گیرد که در شبکه‌های اجتماعی نماد زنده‌ی پلیدی و پلشتی و فرصت‌طلبی‌اند. شخصا شاهد دست‌به‌دست شدن توییت‌های حمایتی سیاستمدار سابقا سرشناسی بوده‌ و دیده‌ام که چگونه در گروه‌های محلی و بومی و غیر سیاسی آشکارا اثر منفی بر پایگاه رأی پزشکیان گذاشته است.

دروغ ممنوع

۷.قدرت بر آدمی سوار می‌شود  نه آدمی بر قدرت! پزشکیان فرد سالم و صادقی است اما در این بازیِ  مبتذل صداقت شمشیر دو لبه است! شجاعت پرچم صداقت است و در نبود این پرچم، هر فرد صادق و سالمی ابتدا تسلیمِ مصلحت می‌شود و سپس گام‌به‌گام بازی را به  رقبا می‌بازد: توجیه، ابهام، تحریف، انکار، بی‌مسئولیتی و سرانجام هم تسلیم بی‌صداقتی می‌شود. تجربه ۸۸ نشان می‌دهد که با شعار «دروغ ممنوع»، باید به استقبال حصر رفت. نمی‌شود «صادقانه» خود را مجری سیاست‌های رهبری دانست و هم‌زمان همه‌ی خطاها ‌ را به پای جلیلی، نماینده رهبری در شورای امنیت ملی، نوشت! یادمان نرفته‌است که میرحسین موسوی، صاحب اصلی گفتمان «دروغ ممنوع» است و او مقاومت مدنی را به رأی دادن ترجیح داد. و یادمان نمی‌رود که «خاک پای مردم ایران»،  محمدرضا شجریان صدای «خس و خاشاک بود».