آچمزگریختگان دست به مهره

البته که هر کسی محق است نسبتش را با انتخابات تعیین کند. تحریم هم به نظر من ابزار مدنی و مهمی است که نمی‌شود از آن صرفنظر کرد، کما این که احتمالا تنوع بیشتر کاندیداها در این دوره تا حدی محصول فشاری است که مشارکت پایین بر نظام تحمیل کرد.

اما این استدلال که رییس جمهور نقشش در امور جامعه فرعی و علی‌السویه است و نهایتا قدرت تاثیرگذاری ندارد را نمی‌فهمم. اتفاقا به نظرم رییس جمهور در ساختار فعلی نظام حکمرانی ایران بیش از بعضی از شخص اول‌های کشورهای اروپایی قدرت نقش‌آفرینی دارد. کافی است تفاوت‌های دوره احمدی‌نژاد با خاتمی (یا روحانی با رییسی) را در مولفه‌های اقتصادی، فرهنگی، یا اجتماعی (مثل تورم، بیکاری، ضریب جینی، رشد اقتصادی، جذب سرمایه‌های خارجی، شاخص آزادی بیان، استقلال نهادهای فرهنگی، مطبوعات غیروابسته، یا همبستگی اجتماعی) مقایسه کنیم. این جهش‌های بزرگ تحت تاثیر تغییر دولت در کشورهای دیگر معمول نیست.

یا مثلا همین که از صدر تا ذیل بدنه دستگاه‌های دولتی (از مسئول تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور شعبه سوادکوه تا معاون فرهنگی فرماندار علی آباد) تغییر می‌کند، آیا بر این گواهی نمی‌دهد که اتفاقا تغییر دولت در نظام حکمرانی فعلی ایران (شاید به طور نامتناسبی) بر زیست عمومی مردم تاثیر می‌گذارد؟

به نظرم اگر کسی معتقد به تحریم است همین نکات ساده که بیش از ۹۸% کاندیداهای ریاست جمهوری به طور معمول در نظارت استصوابی حذف می‌شوند یا تردید در سلامت انتخابات دلایل قابل قبول‌تری برای امتناع از مشارکت است.

اجازه بدهید روی این واقعیت غیرقابل انکار توافق کنیم که تحریم خشک و خالی انتخابات به تغییر رژیم منجر نمی‌شود. احتمالا کوچک‌ترین خراشی در مشروعیت رژیمی که به شاخص‌های دموکراسی تا این حد بی‌اعتناست هم ایجاد نکند. کارکرد تحریم چیز دیگری است: اعمال فشار بر دستگاه حاکم و از این نظر نمی‌شود منکر تاثیر جدی آن حتی بر نظام حکمرانی مردم‌گریز ایران شد.

اما فشار اجتماعی که در خلا معنایی ندارد. باید از این نیروی تجمیعی جایی بهره برد؟ خواسته‌ای را طلب کرد یا شرطی را تحمیل نمود؟ شکافی ایجاد کرد یا راهی گشود؟ این انباشت نیروی سیاسی که از تحریم سازماندهی شده جمع می شود را بالاخره نباید جایی نقد کرد؟ قرار نیست تا ابد در بانک سرمایه‌های اجتماعی‌مان بخوابد. به عنوان کسی که در چند دوره اخیر انتخابات سعی کرده‌ام نشان دهم که تحریم سازمان‌یافته کنشی منفعلانه نیست، ذهنم درگیر این پرسش است که در شرایطی که حکومت با پذیرفتن تحمیلی نامزدی نیمه مستقل مجبور شده تن به عقب‌نشینی بدهد، آیا موقع مناسبی نیست که در زمین حریف پیشروی کنیم؟

View Comments (1)

  • دوستانی که رای نمی دهند هیچ
    مشکلی باهاشون ندارم
    باور خودشون هست عمل کنند
    اما کسانیکه برای رای ندادن تبلیغ می کنند و برای تحریم تبلیغ می کنند
    و دو آتشه حس مبارزه گرفته اند
    بعد رای ندادن باید منتظر بشوند تا جمهوری اسلامی دوباره انتخابات برگزار کنه تا بیایند و رای ندهند :))
    خسته نباشی دلاور مبارز ...

    چقدر مضحکه
    واکنشگران سیاسی