انتخابات و دفع تهدیدِ فرقۀ جلیلی

سروش دباغ

اگر مجال مشارکت در انتخابات روز جمعه را در کانادا داشتم، حضور می یافتم و به مسعود پزشکیان رای می دادم. پیشتر دربارۀ « نفی دوگانۀ تحریم و مشارکت» نوشتم و توضیح دادم که چرا در دور اولِ انتخابات ۱۴۰۳ شرکت نمی کنم؛ کما اینکه در انتخابات سالهای ۱۳۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ شرکت نکردم. این بار هم اگر رقابت میان پزشکیان و قالیباف بود، این سطور را نمی نوشتم. اما چه می توان کرد که سیاست و کنش سیاسی امری ست قویا تخته بند زمان و مکان و تشخیص ها و تصمیماتِ معقول و موجه من و تو، می تواند از سیاقی به سیاقی دیگر تغییر کند. همچنان معتقدم ما در دوران پیشا دولت- ملت بسر می بریم و ارادۀ سلطان در تنظیمِ سیاست های کلان نظام دست بالا را دارد و هر کس در پاستور بنشیند، در آن حوزه ها نمی تواند دخل و تصرفی جدّی انجام دهد.

از سوی دیگر، با شناخت جدی ای که از عقبۀ فکری- الاهیاتی- سیاسی سعید جلیلی دارم و به نیکی می دانم او تا چه میزان متاثر از آراء و ایده های محمدتقی مصباح یزدی و محمد مهدی میرباقری است- دو روحانیِ بنیادگرای شیعیِ معاصر؛ پس از تامل چند باره و رصد کردن تحولات سیاسیِ ۶-۵ روز اخیر، به این جمع بندی رسیدم که مشارکت در این دور از انتخابات، می تواند از حجم درد و رنج شهروندان در کوتاه مدت و میان مدت بکاهد، از آب رفتن و مچاله شدنِِ خرسندی ( happiness) و بهروزی ( well-being) ایشان به نحو محسوسی بکاهد و از اینرو کنشی اخلاقی و موجه است. به تعبیر دیگر، میتوان استدلالی «فایده گرایانه» به نفع رای دادن دراین دوره اقامه کرد.

سوگمندانه، جلیلی غرب ستیز، ضدّ توسعه و ضدّ تمدن جدید است، درکی ناتراشیده، معوّج و متوهمانه از علوم انسانی و مناسبات بین المللی دارد، دروغزن و فریبکار است، هیچ اعتقادی به ساز و کار دموکراتیک و آموزه های حقوق بشری ندارد؛ مشکلی با درگرفتن جنگ در داخل کشور ندارد و عده و عدّه و شبکه و امکانات زیادی دارد. با این اوصاف، روشن است که اگر او سکان ادارۀ کشور را در دست بگیرد، تخریب و تباهیِ ملک و مملکت سرعت بیشتری می گیرد. این سخنان نه از جنس دیو و دلبر ساختن است، که « من نیم شاکی روایت می کنم/ من ز جان جان حکایت می کنم)؛ بلکه برخاسته از شناخت جدی ایده ها و باورهای مخرّبِ آخر الزمانی و بنیادگرایانۀ جلیلی و همفکران اوست. پزشکیان، هر ضعف و ابهامی داشته باشد، خوشبختانه به هیچیک از موارد یاد شده ابدا باوری ندارد، مضافا بر اینکه به کار با متخصصان عمیقا متعهد است. اگر پزشکیان بر مسند ریاست جمهوری تکیه زند، کارشکنی علیه او کم نخواهد بود و نمی دانم تا چه میزان در تحقق برنامه هایش موفق خواهد شد. امّا می دانم که چنین ایده های مخربی ندارد و بر حجم درد و رنج شهروندان نخواهد افزود .
جلیلی آمیزه ای است از احمدی نژاد و رئیسی؛ بلکه مخرب تر از رئیسی که عمیقا به ایده های مخرّب و متوهمانۀ خویش باور دارد، بر خلاف رئیسی که کارگزار وفادارِ ولیّ فقیه بود. به نزد من، حتی بخشی از کسانی که دور نخست به جلیلی رای داده اند از عمق برنامه های رهزن، مضرّ و خطرناک او اطلاع ندارند. نظیر احمدی نژادِ سال ۱۳۸۴، جلیلی خیلی از مکنونات قلبیِ خود را بر زبان نمی آورد و تحقق بخشیدنِ بدانها را به دوران ریاست جمهوری اش موکول کرده. واضح و عیان است که جلیلی بر زنان و دختران بسیار سخت خواهد گرفت، که جزم و جمود از سر و روی نگاهش در این باب می بارد؛ همچنین وضعیت معیشتی شهروندان هم با تحقق سیاست هایش روی خوش نخواهد دید.

نیک می دانم که بیش از ۶۰ درصد از مردمان در انتخابات دور اول شرکت نکردند و« نه» بزرگی به هستۀ سخت قدرت گفتند و بر خلاف نظر و انتظار آقای خامنه ای « صحت و صداقت نظام جمهوری اسلامی» را آشکارا زیر سوال بردند؛ نیک می دانم که حافظۀ جمعی ما مشحون از زخم و رنج و درد است و هنوز خاطرات تلخ سالهای ۱۳۸۸، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ بر روان ما سنگینی می کند و خانواده های بسیاری همچنان داغدار از دست دادنِ عزیزان شان هستند؛ نیک می دانم که شماری قابل توجه از شهروندانِ معترض و آگاه و دلسوز، در اعتراض به سرکوبها و مظالم عدیدۀ نظام، در دور دوم هم رای نخواهند داد، تصمیمی که کاملا قابل فهم و در خور احترام است؛ نیک می دانم که هستۀ سخت قدرت، آراء اعتراضی به پزشکیان را که برای جلوگیری از درد و رنج و مصیبتِ بیشتر و افزایشِ رفاه شهروندان به صندوق ها ریخته می شود نه از سر اعتقاد به نظام ولایت فقیه، به نفع خود مصادره خواهد کرد؛ نیک می دانم که پزشکیان نمی تواند اصلاحاتی ساختاری را رقم بزند، که کف مطالبات دموکراتیک و حقوق بشری در نظام استبداد دینی و «سلطانیسم» به سهولت محقق نمی گردد.

در عین حال، در کسوت «گذار طلبی» که به گذار امن خشونت پرهیز عمیقا باور دارد و رویکرد انقلابی، براندازانه و سرنگونی طلبانه را در وضعیت کنونی کشور نه امکان پذیر می داند و نه مفید و موجه به حال مردمان؛ نیک می فهمد و صحه می نهد بر کنش شهروندانی که به امید واقع بینانۀ بهبود وضعیت معیشتی و کاستن از حجم درد و رنج بیشتر مردمان و به محاق بردنِ تباهی و جلوگیری از تکیه زدن فرقۀ جلیلی بر سکان اجرایی کشور، « برای ایران» به پزشکیان رای می دهند. در مسیر گذارطلبی هم باید مترصد بود و از فرصت هایی که ایجاد می شود و بادهایی که در سپهر سیاست می وزد به درستی بهره جست، هم باید تهدیدها را به قدر وسع برطرف کرد. دفع و رفع خطر جدّیِ فرقۀ جلیلی در وضعیت کنونی از مسیر رأی دادنِ به پزشکیان امکان پذیر می گردد.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

2 پاسخ

  1. آفرین بر شما پدر و پسر

    من هم امکانش بشود کنسولگری خواهم رفت و به پزشکیان رای خواهم داد
    برای ایران
    البته امیدوارم با فحاشان شاهزاده حسرت السلطنه رودرو نشوم

  2. به شما پیشنهاد می کنم عطای سیاست و فلسفه را به لقایشان ببخش و برو سراغ تخصص اولیه و اصلی ات. عاقبت به خیر خواهی شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ساده و بی‌تکلف! شاید هم خودمانی و بی‌ریا و راحت و بی‌غل و غش در چشم و نظر طرفدارانش. کسی‌که سعی می‌کند از نحوه‌ی صحبت کردن و رخت‌ولباس‌اش گرفته تا محیط کار و ماشین زیرپای‌اش،

ادامه »

با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بی پاسخ داشته ام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است

ادامه »

اگر مجال مشارکت در انتخابات روز جمعه را در کانادا داشتم، حضور می یافتم و به مسعود پزشکیان رای می

ادامه »