ایران در روز جمعه آینده ۱۵ تیر ۱۴۰۳ برابر با ۵ ژوئیه (جولای) ۲۰۲۴ دوباره بر سر یک دوراهی قرار گرفت — دوراهی ادامه کارنامه دولت ابراهیم رئیسی و توقف ادامه این کارنامه.
در روزهای قبل از دور اول و دوم رایگیری چهاردهمین دوره ریاستجمهوری من در کلابهاس و کلا فضای مجازی آن دسته از شهروندان ایران را خطاب قرار دادم که:
— تاب تحمل ادامه زنستیزی، زندگیستیزی و آزادیستیزی را ندارند؛
— خاطره خونهای پاک و بهناحقریختهشده ندا و مهسا و نیکا و کیان و خدانور را تا زنده هستند فراموش نمیکنند؛
— گرانی و تورم ۶۰درصدی و فیلتر شدن اینترنت را بخشی از سرنوشت محتوم خود و خود را شایسته تهیدستی، بیکاری، فقر، بیخانمانی و تیرهروزی نمیدانند؛
— خواهان بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت هستند و از آلودگی محیط زیست و هوا و تنفس مازوت و ریزگرد و بیآبی و خشک شدن دریاچه ارومیه و رودخانه زایندهرود و مرگ حیات وحش خسته و دلشکستهاند؛
— بر آنند که ایران و ایرانی نمیتواند با ادامه تحریمها از قفس پرواز کند؛ سر ستیز با قدرتهای بینالمللی ندارند؛ رویای برقراری حاکمیتی ملی، مردمی، دموکراتیک و تکثرگرا و پلورالیست در سر میپرورانند و خواهان یک ایران صلحجو، مستقل، قدرتمند، سربلند و توسعهیافته هستند.
— دادخواه پرونده همه قربانیان قتلها و اعدامهای سیاسی، خواهان آزادی همه زندانیان عقیدتی و سیاسی و پایان بازداشت خانگی آنانند.
«امید بذر هویت ما ایرانیان است!» و ایران دوباره در روز جمعه گذشته بر سر یک دوراهی ادامه نومیدی از سویی و شکفتن امید از سویی بود؛ راه اول به ادامه کار معمول و روزانه کاسبان تحریم و فربهتر شدن سرکوبگران و راه دوم به سوی احتمال تنشزدایی و فرصتسازی.
ما در دور اول رایگیری چهاردهمین دوره ریاستجمهوریاسلامیایران در روز جمعه گذشته ۸ تیر با دو میدان اصلی زورآزمایی روبرو بودیم. یکی اعتراض پرهیزکنندگان از صندوق به کیفیت حکمرانی، حکومت و ولایت؛ و دومی مبارزه رای دهندگان به مسعود پزشکیان (نامزد حامی بهبود نسبی وضع زندگی) با نامزدهای حامی حفظ وضع موجود. در دور اول رایگیری هر دو گروه — پرهیزکنندگان و حامیان پزشکیان — پیروز شدند. موضوع ساختن «دیو و فرشته» — یا چنانکه در روزهای اخیر در شبکههای اجتماعی باب شده «لولو و هلو» — نبود و نیست. اما در یک ارزیابی واقعبینانه، حداقل نتیجهای که از پیروز پزشکیان میشد گرفت این بود که راه سعید جلیلی را برای در دست گرفتن کلید کاخ ریاستجمهوری در خیابان پاستور سد کنیم.
باور نداشتم و ندارم که پای صندوق رفتن مساوی با «خونشویی» و «مشروعیتبخشی» به دیکتاتوری باشد، در هر دو دور پای صندوق رفتم چون رای دادن به پزشکیان به نهاد ولایت مشروعیت نمیداد و نمیدهد. اساس مقبولیت داخلی و بینالمللی برای هر نظام رفتار حکومت با شهروندان است. (برای نمونه فراموش نکنیم که تا ۲۱ سال پیش در همین کشور همسایه ما عراق، صدام حسین در هر رایگیری با اعلام کسب بالای ۹۵٪ رای پیروز «انتخابات ریاستجمهوری» اعلام میشد اما حکومتش نه از نظر اکثر عراقیها مقبول و مشروع بود نه از دید همسایگان و جامعه جهانی).
این بار پای صندوق رفتم و به مسعود پزشکیان با تجربه طولانی در حوزه پزشکی و همچنین در عرصه سیاسی، میتواند بحرانها و حل مشکلات پیچیده را مدیریت کند.
او در بیستواندساله اخیر با دیدگاههای اصلاحطلبانه خود، به دنبال ارتقای سطح زندگی مردم و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی بوده است.
رای دادن و رای دادن در این رایگبری هیچیک معجزه به بار نخواهد آورد اما رای دادن به پزشکیان گزینهای بود حسابگرانه و هوشمندانه برای گشودن باب احتمال آیندهای روشنتر و پایدارتر از پیش.
همچنین رای دادن به پزشکیان به عنوان تنها نامزد اصلاحگرا در تضاد با اشکال دیگر کوشش جمعی و فردی ایرانیان و جامعه مدنی و گرایشها و تشکلهای متکثر سیاسی ایرانیان تحولخواه برای بهبود و دگرگونی اوضاع سیاسی ایران نیست. رای دادن به پزشکیان مکمل اینگونه تلاشهاست نه نافی آنها؛ تلاشهایی که از روز شنبه آینده میتواند و باید دنبال شود.
من در رایگیری سال ۱۴۰۰ شرکت نکردم و با حضور در دفتر حافظ منافع جمهوری اسلامی ایران اعتراضم را به گوش کارمند ارشد این دفتر رساندم و خواستم به آگاهی آقای خامنهای برساند که برخلاف توصیه او مخالفانی مثل من درایگیری نمایشی و غیررقابتی شرکت نمیکنند، اما اگر ساز و کار شورای نگهبان طوری شود که تفاوت محسوسی میان نامزدهای متفاوت مشاهده کنم شاید رای دهم. این بار تمایز کارنامه مسعود پزشکیان با سه نامزد نهایی دیگر محسوس بود. بنابراین روز ۸ تیر در دور اول رایگیری به مسعود پزشکیان رای دادم. جمعه ۱۷ تیر هم به پای صندوق رفتم تا سعید جلیلی — که در دوران فعالیتش در شورای عالی امنیت ملی کلکسیونی از قطعنامههای تحریمی برای کشور به ارمغان آورد و افول اقتصادی ایران را کلید زد — فرصت پیدا نکند ایران را بیش از پیش تخریب کند.
۴۵ سال تاریخ جمهوریاسلامی و حکومت ولایتفقیه و ولایتمطلقهفقیه ثابت کرده است که ابزار رئیسجمهور برای بهبود بخشیدن به وضع ایران و ایرانیان محدود است. اما همزمان، تجربه دوران ۸ ساله ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و دوران ۳ سال ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی نشان داد که رئیسجمهوریاسلامی از قدرت اجرایی تخریبی زیادی برخوردار است.
بر این باورم اکنون که مسعود پزشکیان در رایگیری پیروز شد میتواند در صورت وفا به وعدههایی که در کارزار و رقابتهای هفتههای گذاشته داد تغییراتی قابل اعتنا ایجاد کند.
مسعود پزشکیان اکنون این امکان را به دست آورده است که با برگزیدن وزیران مجرب، متخصصان برجسته و کارشناسان کار در حوزه اختیارات قانونی خود اثرگذاری کند. انتظار تحولطبان مقیم داخل و خارج از او این است که در اولین فرصت با اعلام رئوس راهبرد و جزئیات برنامههای موثر و عملی خود، کشور را در مسیر پیشرفت و عدالت هدایت کند.
وظیفه تحولطلبان از امروز به بعد طرح و پیگیری مداوم و مستمر مطالبات واقعبینانه و قابل اجرا از جمله خواستهای زیر است:
— پایان دادن به تحمیلهای مختلف بر زنان و جوانان در اماکن عمومی
— تنشزدایی در مناسبات بینالمللی ایران و حل تعارض با قدرتهای جهانی و کشورهای منطقه در چارچوب استقلال و برگزیدن سیاست موازنه منفی با هدف رفع تحریمهای اقتصادی و مالی
— حرکت در مسیر کاهش محسوس تورم و گرانی و انداختن اقتصادسیاسی ایران در مسیر توسعه، رونق، رفاه و عدالت
— آغاز مبارزه جدی و بیامان با فساد در دیوانسالار و دستگاه دولت بر مبنای پرسش قدیمی «از کجا آوردهای؟!» و پاسخگو کردن رانتخواران سنگرگرفته در قوه مجریه کشور
— رسیدگی به مشکل بیآبی، خشک شدن رودخانهها و دریاچهها و جلوگیری از هدر رفتن آب در بخش کشاورزی و کاهش آلودگی آب و هوا و محیط زیست، حفظ و اعتلای زندگی جانداران و حیوانات اهلی و حیات وحش ایران
— توانمند کردن جامعه مدنی و راه را برای تقویت و تثبیت فعالیت آزاد شبکههای اجتماعی و پلاتفرمهای اینترنتی، مطبوعات و رسانهها، احزاب خودی و احزاب و تشکلها و سازمانهای سیاسی غیرخودی
شایسته است که با ادامه گفتوگوی ملی و اتخاذ سیاست تعامل و انتقاد در برابر دولت پزشکیان راه را برای تقویت حاکمیت ملی، پیشبرد دموکراسی و تقویت پلورالیسم و تکثرگرایی هموار کنیم
یک پاسخ
آقای کاتوزیان متوجه هستید که باندازه ارزنی عقلانیت در پس عمل شما وجود نداشته؟ کارتان بیشتر از جنس خواب نما شدن یا دلدادگی یا امیدواری مفرط مادربزرگها و این چیزها بوده. نه خود به عاقبت کار امیدوارید و نه دیگران.
راستی چرا همیشه گروهی از استخوان لای زخم بودن لذت میبرند؟ آیا نوعی اعتیاد است؟ بعید می دانم مانند آن اقلیت رانت خوار موسوم به اصولگرا یا اصلاح طلب چیزی از استمرار این سیستم فاسد و ضد ملی نصیبتان شود.
بایکوت انتخابات یک اکت سیاسی بود که وزن مردم خواستار انحلال نظام اسلامی را کاملا مشخص کرد. نهایتا ۱۵ درصد مردم به دلایل کاملا مادی و زمینی هنوز به استمرار آن علاقه مند هستند و چونان طالبان قصد حکومت زورکی بر اکثریت را دارند.
زود باشد که در همین رسانه از عمل خود پوزش بخواهید.
دیدگاهها بستهاند.