یک، پزشکیان: گشت ارشاد؟ شیب؟ بام؟
به نظرم یک پروتکل برای رئیس جمهور باید نوشته شود که یک کارهایی را نکند، به سفر استانی نرود، هر شب و هر روز در هیئتهای عزاداری یا دیدار با شهدا وقت نگذراند، در توئیتر و فیسبوک و اینستاگرام وقت تلف نکند، خبرها را از روی بولتن نخواند و خودش وبسایتهای خبری را حتما نگاه کند و وقتی سفر میرود لباس عشایر و کلاه ترکمنی و گیوه خلخال پایش نکند و اگر هم کرد فرت و فرت عکس نگیرد.
اولین نشست خبری رئیس جمهور برگزار شد. وی در مورد حل مشکل حصر اعلام کرد مشکل آقای کروبی حل شده، فقط مانده مشکل « آن یکی» که آن هم حل خواهد شد. البته پسر آقای کروبی هنوز نگذاشته کلام رئیس جمهور منعقد شود که اعلام کرده پدرم در همان وضعیت قبلی است و ماموران خانه را ترک نکردند. البته بگذریم از اینکه هفته قبل آقای کروبی گفته بود تا وقتی « آن یکی» که منظور رئیس جمهور « آن دوتا» بوده آزاد نشوند من هم از حصر بیرون نمیآید. حالا یکی باید مواظب استاد اسدی باشد.
در همین کنفرانس مطبوعاتی طبق معمول دویست تا موضوع مهم راجع به اقتصاد و سیاست و سیاست خارجی و بقیه مطرح شد که طبیعتا این چیزهای پیش پا افتاده( معمولا چیزهای مهم پیش پا میافتد) برای مردم و روزنامهنگاران و حتی خود ما هم مهم نیست. طبیعتا قضیه گشت ارشاد مهم است که یک خانم خبرنگار سئوال کرد که قضیه گشت ارشاد چه میشود؟ که آقای رئیس جمهور به دوربین نگاه کرد و گفت: « گشت ارشاد»؟ « مگر هنوز هست»؟ « شیب؟»، « بام؟» و بعد از اینکه گفته شد شیئی مذکور هنوز وجود دارد ایشان گفت: « در این مورد پیگیری خواهم کرد.» البته این موضوع تبدیل به یک پروژه عظیم شد. از یک طرف خانمها کمپین انتشار عکس بیحجاب خودشان را برگزار کردند و آقای رئیس دیوان عالی کشور هم با انتقاد از حجاب خانمی که سئوال مربوط به حجاب را پرسیده بود، با لحن آخوندهایی که پدر آدم را در میآورند و در همان حال نهایت تواضع را به خرج میدهند، در وصف انتقاد خود گفت: « طلبهای مثل بنده وظیفه دارد متذکر شود.»
دو، و داستان بند کفش پزشکیان
یعنی الآن تازه اول کار پزشکیان هست، شش ماه که بگذرد این جریانات اصولگرا و تندرو کم کم هار میشوند و مسعود میماند و پاچه مذکور. در همین راستا غلامحسین کرباسچی گفت: « اصولگرایان اگر از بحث انتصابات هم بگذرند، سپس به بند کقش پزشکیان ایراد خواهند گرفت.» در همین مورد سید عبدالجواد موسوی مقالهای نوشت و در خبرآنلاین منتشر شد که نوشته خوبی بود، مثل بقیه نوشتههایش.
دو خبر خوب دیگر هم یکی این که « آرش زره تن» از اهل سنت استاندار کردستان شد. او ۴۹ ساله است و نسبتا جوان محسوب میشود. آقای « نیک محمد بلوچ زهی» نیز از اهل سنت سیستان و بلوچستان مشاور وزیر ارتباطات شد. این خبرها خوشحالم کرد.
سه، انفجارات جیبی در لبنان
در دهه شصت خودمان که همان دهه هشتاد ارمنی میشود، اولین بار چیزی را دیدم که تقریبا به اندازه موبایل های کوچک بود و مدت کوتاهی هم خودم استفاده میکردم. کار پیچر این بود که یک صدای وزوز میکرد و معلوم میشد یک نفر با صاحب پیجر کار دارد. صاحب پیجر هم به یک مرکز پیام زنگ میزد و به او گفته میشد که آقای وزیر گفته زود بیا کارت دارم. پیجر بیشتر در جاهایی مثل آتش نشانی یا اورژانس یا پزشکان آنکال و مدیران عالیرتبه سیاسی استفاده میشد و سالهاست که کلا منقرض شده است.
روز دوشنبه ۲۶ شهریور مطابق با ۱۶ سپتامبر در لبنان تعداد زیادی پیجر همزمان منفجر شدند. اولین سئوال این است که تعداد زیادی پیجر اصلا توی لبنان چیکار میکرد؟ لابد باید فکر کنیم که برای اینکه اسرائیل از خط موبایل برای منفجر کردن اعضای حزبالله استفاده نکند، به جای موبایل از این وسیله قدیمی استفاده میکردند که اسرائیل نتواند کاری بکند. اما اسرائیل آمریکا نیست که هیچ غلطی نتواند بکند. براساس اظهارات آقای اسنودن دوست پسر سابق جولین آسانژ داخل این پیجرها مواد منفجره بوده. یعنی حزبالله لبنان برای حفظ امنیت خودش صدها پیجر که در داخلش مواد منفجره کار گذاشته شده بود، خریداری کرده و مورد استفاده قرار داده و جمعا منفجر شدند.
تا اینجای کار حدود چهار هزار نفر زخمی و ۹ نفر کشته شدند. سفیر ایران و دو کارمند سفارت ایران هم مجروح شدند. ممکن است از خودتان سئوال کنید که پیجر حزبالله توی سفارت ایران چیکار میکرده؟ من پیشنهاد میکنم اولا از خودتان سئوال نکنید و ثانیا به سئوالاتی که از خودتان میکنید جواب ندهید. چون بدیهی است در لبنان هر چیزی که به حزب الله لبنان مربوط باشد به جمهوری اسلامی هم مربوط است.
یک روز بعد از انفجار پیجرها هفتاد بیسیم « واکی تاکی» نیز در بیروت منفجر شد. البته اسرائیلیها یک شانس بزرگ آوردند که نه ایران قصد پاسخگویی به آنها را دارد و نه حزب الله، نه حماس و نه حتی یاسر عرفات که سالهاست مرده است. واقعا اسرائیلیها شانس آوردند. بخصوص که اگر نظرات سردار سلامی را که در زیر خواهد آمد شنیده بودند. فقط مانده فردا اسرائیل توی آفتابه کلیه اعضای حزب الله اسید بریزد. گفتم آفتابه و اسید یاد آن مرحوم اخلاق در خانواده افتادم. زمان یخبندان دوم زمین شناسی بود.
چهار، امام جمعه فاسد و گریان تهران
آیتالله کاظم صدیقی که آدم وقتی اسمش را میشنود یاد « ازگل» میافتد در مراسم نماز جمعه حرفهایی زد( اصولا ایشان در نماز جمعه غیر از گریه کردن، همین کار را میکند.) البته سوء تفاهم نشود، منظور من از آقای صدیقی « اُزگَل» (Ozgal)نبود، بلکه « اَزگُل» (Azgol) بود که دومی منطقهای در اطراف تهران و اولی نوعی از مردم عوضی است. در واقع باغی که به ارزش هزار میلیارد تومان( حدود ۱۵ میلیون دلار) ایشان از بیتالمال به اموال خودش و پسران و عروس و سایر اعضای خانواده( غیراز کیارش) بالا کشیده بود در ناحیه ازگل تهران بود. ۱۵ میلیون دلار پول کمی نیست، البته در مقیاس فساد ایران اصلا پول بزرگی نیست، اما به اندازه چهار برابر حقوق چهار سال رئیس جمهور آمریکا، به اضافه حقوق روسای جمهور آلمان و فرانسه است.
ایشان در جمله دیگری گفتند: « طلبه کسی است که آدرس امام زمان را به مردم میدهد.» چطوری آدرس میدهند؟ خیلی ساده. جلوی همان خیمه یک طلبه خوشگل ایستاده و مردم به او میرسند و از او میپرسند: ببخشید، امام زمان رو کجا میتونم پیدا کنم؟ و آن طلبه هم آدرس امام زمان را یا به این مردم میگوید یا روی کاغذی یادداشت میکند و به او میدهد. مثلا چنین آدرسی میتواند داشته باشد: « خیابان ولی عصر، بعد از بیمارستان ولی عصر، نرسیده به میدان ولی عصر، کوچه ولی عصر هجدهم، پلاک ۱۲، منزل ولی عصر، برسد به دست خود ولی عصر.
در پایان ایشان دو فرمایش اساسی کرده، اول این که « اگر تقوی داشته باشیم، خود خدا با ما صحبت میکند.» یعنی آدم سرش را باید به کدام دیوار سیمانی بکوبد که دیوانه نشود؟ آقای صدیقی در همین نمازجمعه هفته قبل گفت: « آخوند باید ناز جوان منحرف را بکشد.» فکر کنید آدم بخواهد ناز جوان منحرف را هم بکشد و تقوی هم داشته باشد. البته من نمیدانم آخوندها مگر چکار میخواهند با جوان منحرف بکنند که نازش را میکشند و اصولا مگر مرض دارند به جای جوان خوب و درست و حسابی سراغ جوان منحرف میروند. واقعا راست میگویند که سیب از خود درخت است، یا کرم از خود سیب است یا کرم از خود درخت است. اصلا بگذریم.
پنج، قیمت نان و اقتصاد کلان
من نمیدانم بقول کمونیستهای بیناموس به قول مش قاسم غیاث آبادی اقتصاد زیربنای همه چیز است یا بقول امام راحل اقتصاد مال خر است نه مال مارکس و لنین، در هر حال و حتی با توجه به مسائل بسیار مهمی مانند فیلترینگ و حجاب و حصر و اخراج دانشجویان و استادان، موضوع اقتصاد هم اگر موضوع اول نباشد، موضوع بسیار مهمی است. اصلا چه اهمیتی دارد که چه چیزی موضوع اول است؟ و مگر دولت قرار است فقط یک مشکل را حل کند؟ دولت موظف است همه مشکلات را حل کند.
در همین دو هفته قیمت نان ۴۴ تا ۶۰ درصد افزایش یافت، قیمت نان افزایش یافت یعنی خیلی اوضاع خراب است. بقول آیت الله علم الهدی که در دوره دولتهای مربوط به طرفداران خودش مردم بروند اشکنه بخورند، اصلا مهم نیست که مردم اشکنه میخورند یا هر چیز دیگر، به هر حال نان آخرین چیزی است که میتوان از سفره مردم حذف کرد و گران شدن نان یعنی بدبختی جدی اقتصادی. البته مشکل اقتصاد ایران واقعا جدی است. براساس آمارهای خوش بینانه و محافظهکارانه بیش از سی درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. هفته گذشته خبر رسید که حتی مرده شورها هم اعتصاب کردند و برای مدتی دست از کار کشیدند. و ملت دیدند جسدهای اموات روی زمین است آنها مجبور به کار شدند.
فعلا تنها موسساتی که در حال اعتصاب نیستند سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و هر سازمانی است که با اسلحه و زدن و کشتن سروکار دارد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و هر چیزی که به آخوندها و طلاب ربط دارد، و سازمان پروپاگاندا و تبلیغاتی جمهوری اسلامی موسساتی هستند که پرداختهای منظم دارند و همه چیز در آنها رو به راه است. در سایر موسسات تقریبا در همه استانها و همه صنایع از جمله صنعت نفت و گاز همه در حال اعتصاب و اعتراض هستند، دامنه اعتصابات هم گسترده است. در صنعت نفت و گاز ۲۴ هزار کارگر معترض اعتصاب کردند.
شش، پرسپولیس خوب بازی کرد، استقلال برد
مسابقات جام باشگاههای منتخب و برگزیده و مهم آسیا آغاز شد و در نخستین بازیها سه تیم پرسپولیس، استقلال و سپاهان با حریفان خودشان مسابقه داادند. پرسپولیس با تیم الاهلی عربستان بازی کرد. تیم الاهلی در دقیقه دوم بازی و تا قبل از اینکه پرسپولیس آماده مسابقه شود یک گل خورد و با یک بازی بسیار خوب به رقیب قدرتمند خودش باخت. در همان روز تیم استقلال تهران در زمین ورزشی شوند، شهرک قدس یا همان قلعه حسن خان خودمان یک بازی درخشان در مقابل تیم الغرافه قطر یک پیروزی درخشان و پرگل با نتیجه سه بر صفر به دست آورد. هر دو تیم استقلال و پرسپولیس خوب بازی کردند، اما استقلال به خوبی برد و پرسپولیس متاسفانه باخت. البته الاهلی یکی از مهمترین تیمهای جام باشگاههای آسیا است. اما تیم سپاهان متاسفانه هم بد بازی کرد و هم به تیم الوحدات اردن باخت. فعلا استقلال با سه امتیاز و با تفاضل گل ۳ در صدر جدول باشگاههای مهم آسیا است.
آقای دنیا مالی وزیر ورزش کابینه جدید نظر بسیار مهمی داد و گفت: « ما مصمم هستیم که استادیومها را به روز کنیم.» و دقیقا دو دقیقه بعد از این جمله اظهار داشت:« برای بازسازی آزادی مشکل مالی نداریم.» یعنی این حرفها مدیران مملکت فقط قلب آدم را میآورد توی دهن آدم و جگر آدم را میسوزاند. پس مشکل مالی ندارید چه مشکلی دارید؟ مشکل فلسفی دارید؟ کسی باید اثبات کند وجود چمن بر عدم آن مقدم است؟ مشکل سیاسی دارید؟ کسی باید دلیل بیاورد که رنگ سبز چمن الزاما به معنی طرفداری از فتنه نیست؟ اصولا برای نداشتن چمن خوب در مملکتی که مطمئنم حداقل هزار تا متخصص در این امور داریم باید چه دلیلی جز وجود سرمایه و بودجه آورد؟
شطرنج ایران با وجود اینکه جواهری درخشان مانند علیرضا فیروزجا را ندارد، در المپیاد ۲۰۲۴ شطرنج بوداپست که امروز روز هفتم آن است تا به حال موفق شده در رده دوم جهانی قرار بگیرد. پرهام مقصودلو، امین طباطبایی، بردیا دانشور، پویا ایدنی و سینا موحد اعضای تیم ایران هستند که در دو مسابقه قبلی تیمهای نروژ که مگنوس کارلسن قهرمان شطرنج حهان در میز یک آن بازی میکند و ویتنام که تیم مهمی است و تیم قدرتمند شطرنج چین را شکست دهد، شکست دادیم. البته در مسابقه روز هشتم ایران به هند که نخستین تیم جدول است باخت.
هفت، خبرهای قاطی پاطی
پادکست یا کانال یوتیوبی این هفته که هم معرفی و هم توصیه میکنم، کانالی است به نام « فیکشن» که با نام « فیکشن پادکست» در یوتیوب و جاهایی که پادکستها را میتوانید بشنوید قابل استفاده است. زوجی که اتفاقا زن و شوهر هم هستند و زن و شوهر جالبی هم هستند، با نام مرضیه صادقی و امین اردانی یا همان « مرضیه و امین» بیش از هر چیز در حوزه تروکرایم یا جنایت واقعی کار میکنند. به نظر من به هزار دلیل که فعلا به آنها فکر نکردم، تعداد سابسکرایب آنها که حدود ۲۹ هزار نفر است از استعداد و کیفیت کانالشان کمتر است و دوست داشتم در موردشان تبلیغ کنم تا مخاطبان بیشتری پیدا کنند. البته به نظرم آنها اینقدر معقول و منطقی و حرفهای کار میکنند که طبیعتا نمیتوانند مخاطبان زردی که سراغ جنغولک بازی میروند جذب کنند. تدوین این مجموعه را مجید آقایی انجام میدهد که معمولا تدوین خاصی نیست. در واقع همان پادکست است با گاهی اوقات تصاویری که وسط متن منتشر میشود. البته من از نوع مونتاژ آن خوشم میآید. آنها تا به حال ۵۶۰ ویدئو منتشر کردند و علاوه بر کانال فیکشن یک کانال دیگر هم با عنوان « سفر به دنیای قصهها» دارند که من چندان آن را دنبال نمیکنم. در حوزه پادکستهای جنایی جز فیکشن سه چهار کانال فارسی دیگر هم فعال هستند. مادام مارپل یکی از این کانالهاست که اجراهای آن خوب است. و البته بهترین یا در واقع یک ویدئوی منحصر بفرد و به گمانم پژوهشی عالی آن یک کار چهار ساعته در مورد « بانی و کلاید» واقعی است که کار مادام مارپل هم در شیوه روایت و هم در کار تصویری خوب است.
کانال « مجرم اتفاقی» هم که خانمی به نام « استو» و گربهاش « آقالوئی» آن را اجرا میکنند جزو کانالهای خوب جنایی فارسی است و البته مجرم اتفاقی بخاطر ویدئوهای منحصر بفردی که در مورد « فرقه» ها کار کرده بسیار به نظرم کارهای خوبی دارد. یک کانال دیگر که گاهی اوقات موضوعات جالبی پیدا میکند کانالی است به نام « دایره جنایی» که یک آقای جوان آن را اداره میکند و گاهی اوقات بامزه میشود. جز این کانالها دو کانال جالب دیگر هم در حوزه تروکرایم فعال است که یکی از آنها « تروکرایم فارسی» است که هم متنهای خوبی دارد و هم اجراهای آن بد نیست. در این کانال مجموعهای درباره آدمخواری و تاریخ آن وجود دارد که آدم وقتی آن را میبیند دلش میخواهد بقیه را بخورد. آخرین کانالی که در این مجموعه کانالهای فارسی به نظرم بسیار خاص و مهم است کانالی است به نام « محسن رحمانی» که کم کار میکند اما کارش منحصر بفرد است. او بیشتر به تفسیر اتاق بازجویی جنایتکاران میپردازد. محسن رحمانی که گمان میکنم مجری این کانال هم باشد صدای بسیار خوبی دارد که برای این کانال لازم است، چون در این کانال تصویر مجری را نمیبینیم و همه چیز با صدا و تصاویر پیش میرود.
زیاده عرضی نیست، تا هفته بعد، شما را بخیر و ما را به سلامت
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…