تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه و کشور عزیز ما ایران را در آستانهی یک جنگ تمامعیار ویرانگر قرار داده است، نگرانیهای عمیقی را در بین کثیری از هموطنان صلحدوست ما برانگیخته است. این مسأله، یعنی نگرانی از احساس سایهی شوم جنگ بر خاورمیانه و ایران، ما را بر آن واداشته است تا سه نکتهی ذیل را که به گمان ما واجد اهمیت است، با هموطنان دلنگران خود در میان نهیم.
۱. نیازی به گفتن نیست که حکومت اسرائیل با استناد به انبوهی از قطعنامههای صادرشده از سوی سازمان ملل متحد، یک حکومت اشغالگر و متجاوز به حقوق ملت فلسطین است که در تداوم این اشغالگری و تجاوز، اکنون بیش از یک سال است که به فاشیستیترین شکل ممکن کمر به قتل و کشتار مردم بیدفاع و ستمدیدهی فلسطین بسته است. به اعتقاد ما، گرچه مسئولیت کشتار فعلی مردم فلسطین و ویرانی شهرها و خانههای آنان بر عهدهی اسرائیل و نیز آمریکا است که با کمکهای هنگفت مالی و تسلیحاتی به اسرائیل مدد میرساند، اما نقش مخرب و زیانبار عملیات وحشیانه و تروریستی گروه حماس در هفت اکتبر سال قبل را نباید نادیده انگاشت. در حقیقت، حماس با این عملیات ناموجه و غیرقابلدفاع که بیش از هزار تن از شهروندان اسرائیل را به کام مرگ کشاند و بیش از دویست نفر را به گروگان گرفت، بستر مناسب را برای کشتار مردم فلسطین توسط اسرائیل فراهم ساخت.
۲. در این میان، موضوع غیرقابلانکاری که نباید از نظر دور داشت این است که جمهوری اسلامی، که خود را مدافع پر و پا قرص مردم فلسطین میداند، سهم بسزایی در سوق دادن نزاع اسرائیل و فلسطین به این وضعیت فاجعهبار کنونی داشته است. واقعیت این است که اگر سردمداران استبداد دینی حاکم بر ایران، از خمینی گرفته تا خامنهای، بهجای بیش از چهار دهه ترویج و تبلیغ بیوقفهی شعار نابودی اسرائیل و نیز تحریک و تشویق گروههای حماس و حزبالله به مبارزه علیه موجودیت اسرائیل، آن هم با کمکهای مالی و تسلیحاتی از جیب مردم ایران، از ایدهی سازمان ملل مبنی بر تشکیل دو کشور اسرائیلی-فلسطینی، که مورد موافقت سازمان آزادیبخش فلسطین نیز قرار گرفته، حمایت میکردند، بسیار بعید مینمود که نزاع اسرائیل و فلسطین به اینجا کشیده شود که قلم از توصیف ابعاد فاجعهبار کشتار و خسارات مادی آن عاجز است. بنابراین افزون بر اسرائیل و حماس، جمهوری اسلامی هم که از همان آغاز استقرار، یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی خود را صدور انقلاب و نابودی اسرائیل میدانست، به سهم خود مسئول فجایعی است که اینک در غزه و لبنان اتفاق افتاده است.
۳. بنا بر آنچه که در سطور فوق آوردیم، گمان ما بر این است که موضع اخلاقی و اصولی ما ایرانیان در باب نزاع اسرائیل و فلسطین، محکوم کردن جنگ و کشتار مردم فلسطین و لبنان توسط اسرائیل و نیز دفاع از تشکیل دو دولت اسرائیلی-فلسطینی بهمنظور دستیابی به صلح پایدار در منطقه است. و البته شرط لازم برای رسیدن به این هدف تا آنجا که به ما ایرانیان مربوط میشود، تلاش برای ایجاد همبستگی و مبارزه با سیاست سرکوبگرانهی داخلی و سیاست اسرائیلستیزی، آمریکاستیزی و تنشآفرین خارجی جمهوری اسلامی است؛ زیرا ستیز با جهان مغایر با منافع ایران و ایرانی است. افزون بر این، شهروندان اسرائیلی که نزد حماس گروگان هستند نیز میبایست فوراً و بدون قید و شرط آزاد شده و به آغوش خانوادههایشان برگردند.