یادداشت

بی‌پرده با کوچک‌زاده‌ها

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را داشت، درگرفت. او طرفدار سرسخت برنامه هسته‌ای بود و من شدیداً نگران هزینه‌ها و تأثیرات وحشتناک این تقابل بر اقتصاد. هر چه از بحث گذشت، حریف استدلال‌های من نشد تا جایی که از جایش بلند شد، دستش را مشت کرد و گفت: «فلانی اگر یک کلمه دیگر ادامه بدهی مجبور می‌شوم بزنمت.» اینجا بود که بحث پایان یافت. البته خودم را کنترل کردم و حرمت سن و سابقه‌اش را حفظ کردم و رفاقتمان هم به هم نخورد. بعدها این دوستم که با محسن رضایی بسیار نزدیک بود، از ارکان ستاد انتخاباتی او در سال ۱۳۸۸ شد. بعد از انتخابات، در خانه یکی از دوستان او را دیدم. برافروخته بود و اعتقاد داشت دکتر رضایی سه میلیون رأی قطعی داشته. قسمی محکم خورد و گفت: «خودم هم دیگر رأی نمی‌دهم.» اما اینقدر به نظام باور داشت که پس از عاشورای ۸۸ در تظاهرات نهم دی با تمام اعضای خانواده‌اش در صف اول راهپیمایی بود. اخیراً او را دیدم که حال و روز خوبی نداشت. پرس‌و‌جو کردم و فهمیدم که همه دار و ندار خود را فروخته و برای ساخت یک واحد تولیدی هزینه کرده که به دلیل تحریم‌ها و نوسان‌های بازار ورشکست شده و همه را بر باد داده. دیگر خبری از آن شور و شوق نبود، زیرا طوفان که می‌زند، همه چیز را به باد می‌دهد.

الان و پس از گذشت ۲۳ سال از پرونده هسته‌ای و دکترین نابودی اسرائیل توسط نظام جمهوری اسلامی، فکر می‌کنم دیگر جایی برای بحث و جدل باقی نمانده است. چون یک جریان هر آنچه خواسته کرده و امروز نتیجه‌اش اقتصادی است که به گواه گزارش چند روز پیش رئیس بانک مرکزی با بحرانی بسیار جدی روبرو است. از سوی دیگر امروز ایران با دارا بودن دومین ذخایر گازی جهان با بحرانی روبرو شده که ناترازی گاز در فصل زمستان، کشور را با یک بحران تمام‌عیار انرژی مواجه کرده است.

از طرفی محور مقاومت که کارکرد اصلی آن برای منافع ملی ما بازدارندگی بود، امروز با یک عملیات دو روزه در هفتم اکتبر موجب کشته شدن بیش از پنجاه هزار بیگناه شده که بنا به گزارش سازمان ملل، هفتاد درصد آنها زنان و کودکانی بودند که مظلومانه شهید شدند. از آن طرف اسرائیل به خود اجازه داد که به اماکن دیپلماتیک و خاک ایران مستقیماً حمله کند و ایران را با یک چالش جدید روبرو سازد. به عبارت دیگر، متحدانی که قرار بود با حمایت ایران با رژیم صهیونیستی مقابله کنند، با حمله‌ای که به گواه رهبری و مسئولین عالی‌رتبه نظام، بدون هماهنگی با ایران انجام دادند، کشور ما را تا شروع یک جنگ تمام‌عیار با اسرائیل پیش بردند.

در طرف دیگر، با جامعه‌ای مواجهیم که رکورد کمترین مشارکت در انتخابات مجلس را شکسته‌اند و با آوردن به صحنه چهره‌ای منتقد و فهیم مانند دکتر پزشکیان که در حوادث سال ۱۴۰۱ مواضعی متفاوت از حاکمیت هم داشت، باز هم پنجاه درصد مردم رغبتی به تغییر از مسیر انتخابات از خود نشان ندادند. با احتساب آرای دکتر پزشکیان، به راحتی می‌توان نتیجه گرفت که بیش از هفتاد و پنج درصد مردم ایران خواهان تغییر سیاست‌های کلان هستند، حال آنکه اقلیتی با هیاهو همچنان با بالا بردن صدای خود و اتصال به هسته قدرت تلاش می‌کنند تا در برابر این موج مانع ایجاد کنند، حال آنکه با تجربه دولت شهید ردیسی باید فهمیده باشند که این مسیر کشور را می‌تواند با چه عاقبتی روبرو کند. البته عده‌ای فهمیده‌اند، اما اندکی ظاهراً تا آخر ایستاده‌اند. برخلاف ادعای سردبیر محترم کیهان، صفاتی که ایشان به کار بردند شایسته کسانی است که عامدانه و یا از سر جهل بر مسیر خطا اصرار می‌ورزند.

امروز به عقیده نگارنده اگر حامیان دولت سکوت کنند و پشت افراد دلسوز و حاضر در دولت، مانند دکتر پزشکیان، را خالی کنند، قطعا به پشیمانی لاعلاجی خواهیم رسید. نقل قولی که مهدی کوچک‌زاده از دکتر ظریف در مجلس کرد و گفت: «آقای ظریف گفته ملت ایران از هزینه دادن برای فلسطین خسته است»، نقل قولی تقطیع‌شده بود. اما حقیقت عریان این است که در شرایط کنونی ملت ایران که همواره حامی ملت مظلوم فلسطین بوده، دیگر نمی‌تواند منافع ملی خود را در این شرایط اقتصادی فدای جنگی تمام‌عیار در آن سوی مرزها بکند. اگر ما نتوانیم ثبات و رونق و امید را در جامعه ایران زنده کنیم، قطعا نخواهیم توانست در کنار ملت مظلوم فلسطین بایستیم. همچنین باید میان حمایت و هزینه دادن بی‌رویه تفاوت قائل شد.

همچنین مواضعی که دکتر عراقچی در گفت‌وگوی خبری اخیر اعلام کردند، کاملاً اصولی بود و ننگ شایسته کسانی است که درک اصولی از منافع ملی را یا فراموش کرده‌اند یا خواسته و ناخواسته حافظ منافع کشورهای دیگری در ایران هستند. فراموش نکنیم که ترامپ در دور اول سه مرتبه برجام را تمدید کرد و خواستار مذاکره بیشتر شد؛ فرصتی که استفاده نشد تا بتوان حتی تحریم‌های بیشتری را از سر مردم ایران کم کرد. حال که وعده توافق با ایران داده شده، نباید تحت هیچ شرایطی فرصت‌سوزی تکرار شود. در خاتمه پیشنهاد می‌کنم دولت از هر راه ممکن امکانی را فراهم کند که حامیانش بتوانند با صدایی رسا در برابر این اقلیت پرهیاهو بایستند و دولت را در این روزهای سرنوشت‌ساز تنها نگذارند.

Share
Published by
Admin1

Recent Posts

سکولاریسم فرمایشی

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مسعود پزشکیان و کلینیک ترک بی‌حجابی

کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

چرا «برنامه‌های» حاکمیت ولایی ناکارآمدند؟

ناترازی‌های گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…

۲۸ آبان ۱۴۰۳

مناظره‌ای برای بن‌بست؛ در حاشیه مناظره سروش و علیدوست

۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظره‌ای بین علیدوست و سروش…

۲۴ آبان ۱۴۰۳

غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…

۲۳ آبان ۱۴۰۳

ملاحظاتی فرامحتوایی بر یک مناظره؛ عبدالکریم سروش و فقه

۱. بدیهی است که می‌توان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره عبدالکریم سروش با…

۲۳ آبان ۱۴۰۳