رسانههای گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده میکنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوامفریبی رسانهای کاربرد داشته باشد و حتی برای برخی، آرزوی تغییر ارزان و سریع رژیم ولایی را زنده کند، اما دستکم از منظر تئوریهای علمی موجه نیست. تجربه دولتهای آمریکا و چالشهایشان با رژیم ولایی نیز نشان داده است که “فشار حداکثری” نه به دگرگونی آن رژیم میانجامد و نه به تغییر رویکرد بلندمدت سیاست خارجی آن. بنابراین، بهکارگیری “فشار حداکثری” نوعی آرزوزدگی و عوامزدگی تحلیلی (Analytical Populism) را تداعی میکند.
دولت آینده ترامپ ممکن است به دلایل مختلف از سیاست “فشار حداکثری” در قبال ایران دست بردارد و به “فشار رضایتبخش” (Satisfactory Pressure) روی آورد. این تصمیم میتواند تحت تأثیر عواملی چون منابع محدود دولت ایالات متحده، همکاری محدود کشورهای دیگر، راههای فرار رژیم ولایی از فشار، عقلانیت محدود طرفین، و عدم اطمینان نسبت به آینده و اطلاعات غیردقیق باشد. بنابراین، هرچند بازیگران سیاسی و اقتصادی از نظر تئوریک در پی حداکثر مطلوبیت هستند، آنچه در عمل رخ میدهد نقطه رضایتمندی است.
پدیدهای که در آن بازیگران اقتصادی به جای حداکثر کردن مطلوبیت (Maximization)، به سطحی از رضایتمندی (Satisfaction Level) بسنده میکنند، با نظریه “رضایتمندی” یا Satisficing Theory توضیح داده میشود. این نظریه توسط هربرت سایمون (Herbert A. Simon)، اقتصاددان و پژوهشگر علوم شناختی و برنده جایزه نوبل، صورتبندی شده است.
رضایتمندی (Satisficing) به نوعی انتخاب یا تصمیمگیری اطلاق میشود که نتیجه آن، به حد کافی رضایت بازیگر سیاسی را جلب کند و برای او قابل قبول باشد، حتی اگر بهترین یا بهینهترین انتخاب ممکن نباشد. این مفهوم بر نظریه عقلانیت محدود (Bounded Rationality)، اطلاعات ناکامل (Imperfect Information) و شرایط عدم اطمینان (Uncertainty Situation) در تصمیمگیری بنا شده است
.
ویژگیهای رضایتمندی
بسندگی به جای بهینگی:
به جای جستجوی کامل برای بهترین گزینه یا حداکثر مطلوبیت، انتخابی صورت میگیرد که حداقل معیارهای رضایت را برآورده کند.
محدودیتهای تصمیمگیری:
بازیگران سیاسی اغلب اطلاعات کامل، زمان یا کارآمدی کامل اطلاعات برای یافتن راهحل بهینه ندارند. رضایتمندی راهی عملی برای مواجهه با این محدودیتها است.
عملگرایی:
تصمیمگیرندگان به جای پیگیری ایدهآلهای غیرواقعی، به راهحلهای اجرایی و واقعبینانه تمایل دارند. چون این گزینه به معنای هزینه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کمتری است.
عوامل مؤثر بر رضایتمندی
نااطمینانی:
در شرایط عدم قطعیت (مانند تحریمها، تنش ناگهانی یا خطر جنگ)، بازیگران نمیتوانند آینده را به دقت پیشبینی کنند و به حدس و تخمین متوسل میشوند و بنابراین به گزینهای که حداقل نیازهای آنها را تأمین کند، بسنده میکنند.
هزینههای جستجو:
یافتن راهحلهای بهینه ممکن است زمانبر و پرهزینه باشد؛ بنابراین تصمیمگیرندگان به جای جستجوی کامل، با یک گزینه که رضایتمندی را جلبب کند، قانع میشوند.
اهداف چندگانه:
وقتی اهداف متعدد و گاهی متضاد وجود دارند (مانند تأمین امنیت ملی و کاهش هزینههای سیاسی و اقتصادی)، دستیابی به بهینگی و حداکثری خواسته یا مطلوبیت برای همه اهداف دشوار است.
مثالهای رضایتمندی در سیاست خارجی:
حاکمیت ولایی و دولت ایالات متحده در مذاکرات هستهای، به جای دستیابی به تمام اهداف مطلوب، به توافق برجام رضایت دادند که خواستههای مرضی الطرفین را برآورده میکرد.
چرا دولت ترامپ احتمالا از”فشار حداکثری” (Maximum Pressure) به “فشارسطح رضایتمندی” (Satisfaction level) عدول خواهد کرد؟
هر چند دولت ترامپ تلاش خواهد کرد تا از”فشار حداکثری” (Maximum Pressure) برای تغییر سیاست های برونمرزی حاکمیت ولایی اجرایی کند، اما دستیابی کامل به آن یک آرزو است. چون نباید فراموش کرد که این دولت نیز همچون سایر دولتها با محدودیت های گوناگونی روبرو است. حاکمیت ولایی نیز هر چند در پی برآورده کردن حداکثر خواسته های خود است، اما این رژیم نیز دارای محدودیت های گوناگون است و اصرار بر خواسته حداکثری هزینه های آن را به نقطه غیر قابل قبولی خواهد رساند. بنابراین هر دو بازیگر در نهایت به توافقی مرضی الطرفین، بسنده خواهند نمود.
منابع محدود: فشار حداکثر نیازمند صرف منابع انسانی، دیپلماتیک و اقتصادی گسترده است. این فشار نه تنها بر حاکمیت ولایی بلکه برای خود آمریکا و متحدانش نیز هزینه های گوناگونی خواهد داشت. چرا که گسترش تحریمها و اقداماتی همچون انسداد مسیرهای تجاری و مالی به طور مستقیم بر اقتصاد آمریکا و شرکای آن نیز اثر میگذارد، که ممکن است موجب بازنگری در سیاستهایشان شود. رژیم ولایی که با محذورات و محدویت های بیشتری روبرو است، بنابراین قادر نیست خواسته حداکثری را برآورده نماید. همین شرایط است که طرفین را به سوی نقطه رضایتمندی سوق میدهد.
همکاری محدود کشورهای دیگر: برای اجرای مؤثر سیاست فشار حداکثر، همکاری گسترده از سوی کشورهای دیگر (بهویژه اعضای شورای امنیت سازمان ملل و متحدان کلیدی آمریکا) ضروری است. با این حال، برخی کشورها ممکن است به دلیل منافع اقتصادی یا سیاسی خود تمایلی به همراهی با تحریمها نداشته باشند. بهویژه کشورهایی چون چین و روسیه که روابط اقتصادی گستردهای با رژیم ولایی دارند، ممکن است این فشارها را نادیده بگیرند یا راههای دور زدن آن را بکار گیرند. چنین شرایطی مانع دستیابی به مطلوبیت حداکثری دولت امریکاست.
راههای فرار از فشار: رژیم ولایی ایران از ابزارهای مختلفی برای فرار از فشارهای بینالمللی استفاده کرده و خواهد نمود.
این ابزارها شامل گسترش روابط اقتصادی با کشورهای غیرغربی بویژه همسایگان، استفاده از روشهای پولشویی، تجارت با ارزهای دیجیتال و شبکههای قاچاق میشود. این اقدامات موجب میشود که تأثیر فشار حداکثری کاهش یابد و رژیم وولایی بهگونهای رفتار کند که کمتر تحت تأثیر تحریمها قرار گیرد هر چند این اقدامات دارای هزینه های گزافی برای کشور و مردم ایران خواهد بود. چه اولویت رژیم ولایی بقا و حفظ قدرت است و رفاه عمومی را فدای آن خواهد نمود.
عقلانیت محدود و تصمیمگیری: نظریه عقلانیت محدود مبنی بر این انگاره است که تصمیمگیرندگان به دلیل محدودیت در اطلاعات و ظرفیت پردازش آنها، نمیتوانند تصمیماتی معطوف به حداکثر رساندن مطلوبیت خود است را اتخاذ کنند. در چنین وضعیتی، دولت آمریکا ممکن است به دلیل ابهامات و عدم قطعیت درباره پیامدهای تحریمها، به سمت تحمیل فشارهایی با تأثیر کمتر و قابل مدیریت بیشتر روی آورد که دارای هزینه های کمتری باشد. کما اینکه رژیم ولایی نیز قادر نیست همه فرایند تنش ها را بر مبنای مطلوبیت حداکثری خود مدیریت کند، بنابراین تن به گزینه ای با مطلوبیت کمتری خواهد داد.
عدم اطمینان و اطلاعات ناکافی: تصمیمگیرندگان آمریکایی ممکن است اطلاعات دقیق، کامل و وثیقی از واکنشهای حاکمیت ولایی یا تأثیرات بلندمدت فشار حداکثر نداشته باشند. این عدم اطمینان میتواند موجب تغییر رویکرد به سیاستهای کمهزینهتر و با نتایج رضایتبخشتر شود. حاکمیت ولایی نیز ممکن است دست به اصلاحات داخلی یا تغییر در سیاستهای خارجی بزند که به معنای پذیرش فشارهای کمتری باشد.
محدودیتهای عملی در دستیابی به خواسته حداکثر
الف) پیچیدگی محیط
در دنیای واقعی، مسائل به ندرت خطی و ساده هستند. تعداد متغیرها، روابط متقابل و پیامدهای احتمالی ممکن است بسیار گوناگون باشد و بنابراین پیشبینی دقیق آنها غیرممکن شود.
ب) تضاد منافع
در بسیاری از تصمیمها، افراد یا سازمانها شامل بازیگرانی هستند که منافع آنها ناسازگار و متضاد است. دستیابی به خواسته حداکثر برای همه این بازیگران ممکن است به دلیل وجود این ناسازگاریها و تضادها غیرممکن باشد.
ج) تغییرات مداوم
محیطهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دائماً در حال تغییرند. تصمیمی که امروز به معنای خواسته حداکثر به نظر میرسد، ممکن است فردا نتواند همان نتایج را داشته باشد.
د) عوامل انسانی و روانشناختی
تصمیمگیرندگان تحت تأثیر عوامل هیجانی، احساسی، اشتباه محاسبه، کژدیسی شناختی و فشارهای اجتماعی قرار دارند. این عوامل مانع از محاسبه دقیق و عقلانی خواسته حداکثر میشود.
جمعبندی
نظریه رضایتمندی یک رویکرد واقع انگارانه، عملگرایانه در تصمیمگیری است که به ویژه در شرایط پویا، پیچیده، با اطلاعات محدود و شرایط نامطمئن کاربرد بسیاری دارد. این نظریه نشان میدهد که در دنیای واقعی، تصمیمگیرندگان اغلب به جای تلاش برای دستیابی به مطلوبیت حداکثری، گزینهای را انتخاب میکنند که نیازهای آنها را به شکل رضایت بخش و قابل قبول تأمین کند. دستیابی به خواسته حداکثر به دلیل محدودیتهای شناختی، اطلاعاتی و محیطی، در بسیاری از موارد نه از جنبه نظری و نه اجرائی ممکن نیست. در مقابل، خواسته رضایتبخش که در چارچوب محدودیتها قابل دستیابی است، انتخابی منطقی و پایدار محسوب میشود. این نظریه بهویژه در دنیای واقعی و در مواجهه با مسائل پیچیده، به سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان کمک میکند تا تصمیمات واقعبینانه و قابلاجرای اتخاذ کنند.
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…