از ۸۸ تا امروز؛ تحلیل فضای جنبش‌های ایران

مقدمه

تحلیل فضایی (Spatial Analysis) یکی از رویکردهای کلیدی در جغرافیاو علوم اجتماعی است که به مطالعهی روابط، الگوها و فرایندهای پدیدهها ورویدادها  در فضا میپردازد. این روش تحلیل با مطالعهی دادههای مکانیبرای شناسایی الگوها، روابط و دینامیکهای فضایی، از ابزارهایریاضی، آماری و تکنولوژیکی برای تحلیل روابط فضایی استفاده میکند.

این مفهوم در ابتدا در قالب نقشهبرداری و توصیفات جغرافیایی مطرحشد. یکی از اولین نمونههای آن نقشه وبای جان اسنو در لندن (۱۸۵۴) بودکه رابطهی میان مکانها و شیوع بیماری را نشان میداد. ظهور جغرافیایکمی (Quantitative Geography) در دههی ۱۹۵۰ تحلیل فضایی رابهعنوان یک رویکرد علمی و دقیق معرفی کرد. نظریههای مرکزیت مکانی(Central Place Theory) توسط والتر کریستالر و جان هگرتی نمونههاییاز این تغییر رویکرد بودند. بعدتر، توسعهی GIS در دههی ۱۹۸۰ نیز تحولبزرگی در این حوزه ایجاد کرد. پیشرفتهای دیجیتال و دادههای بزرگ، بهمرور، کاربرد تحلیل فضایی را در مسائل محیط‌‌ زیستی، برنامهریزیشهری، و حتی جنبشهای اجتماعی گسترش داده است.

تحلیل فضایی در جنبشهای اجتماعی به بررسی نقش مکان، فضا وجغرافیا در گسترش، بسیج و تأثیرگذاری این جنبشها میپردازد که ازجغرافیای انتقادی و نظریههای اجتماعی تاثیر گرفته است.

در دههی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، نظریهپردازانی مانند دیوید هاروی و ادواردسوجا مفهوم قدرت و مقاومت در فضا را تحلیل کردند.

هاروی، جغرافیدان و نظریهپرداز مارکسیست، در آثار خود تأکید میکندکه فضا نه تنها به عنوان یک زمینهی فیزیکی برای رویدادهای اجتماعی، بلکه به عنوان عنصری پویا و فعال در بازتولید روابط اجتماعی و قدرت بایددر نظر گرفته شود. او از مفهوم فضای تولیدشده (produced space) استفاده میکند تا نشان دهد که فضا بهطور مستمر توسط قدرتهایاقتصادی و اجتماعی ساخته میشود و این فرآیند با مقاصد خاصی ازجمله کنترل و بهرهبرداری از منابع صورت میگیرد. هاروی بهویژه در کتاب«حق بر شهر» (The Right to the City) به این ایده میپردازد که افرادباید حق دسترسی به فضای شهری را داشته باشند تا بتوانند در آنجا برتصمیمات و منابع تأثیر بگذارند و در برابر روابط قدرت در آن فضاهامقاومت کنند.

در دیدگاه هاروی، قدرت از طریق سازماندهی و طراحی فضا، ساختوسازهای شهری، و سرمایهگذاریهای اقتصادی در مکانهایخاص اعمال میشود. بهعبارت دیگر، فضا به ابزاری برای بازتولید روابطاجتماعی و قدرت تبدیل میشود. مقاومت در این زمینه به تلاشهای جمعیو فردی برای تغییر روابط قدرت و اصلاح نابرابریهای فضایی اشاره دارد.

ادوارد سوجا، یکی از مهمترین نظریهپردازان جغرافیا و علوم اجتماعی، نیزدر تحلیل قدرت و مقاومت در فضا نظریات مشابهی با هاروی دارد. سوجامفهوم فضای سوم (Third Space) را معرفی میکند که به ترکیب و تعاملفضای فیزیکی و فضای ذهنی (تجربه و معناهای اجتماعی فضا) اشارهدارد. این فضا بهعنوان فضای «مکان» و «تجربه» شناخته میشود و بهچگونگی تأثیر متقابل قدرتها و انسانها بر شکلگیری فضاهای اجتماعیو جغرافیایی پرداخته است.

سوجا در نگاه خود به قدرت و مقاومت در فضا، بهویژه در زمینههایشهری، بر اهمیت فضای اجتماعی و مقاومت اجتماعی تأکید دارد. اومیگوید که قدرت از طریق نظمهای فضایی که توسط دولتها، شرکتها، ودیگر نهادها اعمال میشود، در جامعه تحمیل میشود. اما مقاومت در اینفضاها میتواند در قالب مبارزات اجتماعی و تغییرات در تصوراتاجتماعی از فضا نمایان شود.

هانری لوفر نیز یکی از برجستهترین نظریهپردازان در زمینههای جغرافیا، جامعهشناسی و فلسفه است. او به ویژه برای نظریات خود در مورد فضا وزمان شناخته شده و تأثیر زیادی بر گفتمانهای معاصر در زمینهی روابطقدرت و مقاومت در فضا داشته است. نظریات لوفر در رابطه با فضا، همچنان در علوم اجتماعی و جغرافیا مورد توجه قرار دارد و بهویژه بهتحلیل چگونگی تاثیر قدرت بر فضاها و شکلدهی مقاومتها در برابر اینقدرتها پرداخته است.

یکی از مهمترین ایدههای لوفر این است که فضا تولید میشود. در کتاب«تولید فضا» (The Production of Spaceاو تأکید میکند که فضاتنها یک پسزمینه یا زمینهی فیزیکی برای رخدادها نیست، بلکه فضا خودیک موجودیت اجتماعی و تاریخی است که بهطور فعال توسط انسانها وروابط اجتماعی ساخته میشود. این ایده یکی از مفاهیم اصلی نظریاتلوفر است که در آن فضا نه بهعنوان چیزی ایستا، بلکه بهعنوان چیزی پویاو تولیدشده توسط فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی دیده میشود.

لوفر به این نکته اشاره میکند که فضا بهطور پیوسته از طریق فرآیندهایاجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تولید میشود. این فضا نه تنها تحت تاثیرساختارهای قدرت قرار دارد، بلکه میتواند بهعنوان ابزاری برای کنترل ومدیریت افراد و گروهها استفاده شود. به عبارت دیگر، فضا بهعنوان یکفضای اجتماعی که تحت تاثیر نیروهای اقتصادی و سیاسی شکلمیگیرد، میتواند در خدمت بازتولید قدرت باشد.

لوفر فضا را در قالب سه بعد میبیند که هرکدام بهنوعی با تولید فضا وروابط قدرت مرتبطاند:

۱. فضای فیزیکی (Physical space): این بعد به جنبههای ملموس ومادی فضا اشاره دارد، مانند ساختمانها، جادهها، و دیگر زیرساختهایمادی. این فضاها بهطور مستقیم بر نحوهی زندگی افراد تاثیر میگذارند واز طریق طراحی و ساخت این فضاها، قدرت اقتصادی و سیاسی اعمالمیشود.

۲. فضای اجتماعی (Social space): این بعد از فضا به ارتباطاتاجتماعی و روابط بین افراد در مکانهای مختلف اشاره دارد. در اینجا، فضا بهعنوان عرصهای برای تعاملات اجتماعی، هنجارها، و نهادهاشناخته میشود که در آن قدرت و مقاومت شکل میگیرد.

۳. فضای ذهنی (Mental space): این بعد به تصورات، ایدهها، و تفکراتانسانها در مورد فضا و محیط اطرافشان اشاره دارد. فضای ذهنی تحتتأثیر فرهنگ، ایدئولوژیها و تجربههای فردی قرار میگیرد. در این سطح، ما به شکلهای نمادین و انتزاعی از فضا فکر میکنیم که ممکن است بررفتار اجتماعی و تصمیمگیریهای اقتصادی و سیاسی تأثیر بگذارد.

هانری لوفر همچنین به تاثیر قدرت بر فضا و چگونگی مقاومت در برابر آنپرداخته است. در تحلیل او، قدرت معمولاً از طریق سازماندهی و طراحیفضا اعمال میشود. بهویژه در جوامع سرمایهداری، ساخت و طراحیفضاها بهگونهای است که نه تنها برای بهرهبرداری اقتصادی، بلکه برایکنترل و مدیریت رفتارهای اجتماعی و انسانی نیز به کار میرود.

در این راستا، لوفر بر اهمیت مقاومت در فضا تأکید دارد. مقاومت میتواندبهصورت مبارزات اجتماعی، اعتراضات شهری یا فعالیتهای جمعی شکلگیرد که در آن مردم سعی میکنند روابط قدرت را در فضا به چالش بکشند. این مقاومت میتواند بهطور فعال فضاهای اجتماعی و اقتصادی رابازسازی کند و بهنوعی با تولید فضاهای جدید و تفاوتهای فضایی، قدرترا به چالش بکشد.

لوفر معتقد بود که در جوامع سرمایهداری، فضا تحت سلطه نیروهایاقتصادی قرار دارد. سرمایهداران و دولتها از طراحی و کنترل فضا برایحفظ نظم اجتماعی و سودآوری استفاده میکنند. بهویژه در شهرهایبزرگ، فضاها بهطور عمده برای مقاصد اقتصادی طراحی میشوند و اینطراحیها نه تنها بر نحوه زندگی روزمره افراد تأثیر میگذارد بلکه همچنینبه نابرابریهای اجتماعی دامن میزند.

در این زمینه، مقاومت میتواند بهصورت مخالفت با گسترش پروژههایسرمایهداری یا مبارزات برای دسترسی به فضاهای عمومی و فضاهایشهری برابر بروز پیدا کند. مبارزات اجتماعی در برابر پروژههایسرمایهداری که بهدنبال ایجاد فضاهایی برای مصرف و انباشت ثروتهستند، میتواند منجر به مقاومتهایی شود که در نهایت به تغییرات درساختار فضایی شهرها و جوامع منتهی میشود.

میشل فوکو، فیلسوف و نظریهپرداز فرانسوی اما، تاثیرگذارترین تحلیلهادر مورد قدرت، فضا، و زمان را دارد که بهویژه در زمینههایجامعهشناسی، فلسفه سیاسی، و تاریخ تاثیرات عمیقی گذاشته است. اولینبار این فوکو بود که برخلاف دیدگاههای سنتی که فضا را بهعنوان یکمکان بیتأثیر و صرفاً فیزیکی در نظر میگیرند، بر اهمیت فضا بهعنوانابزاری برای اعمال قدرت و نظمدهی اجتماعی تأکید کرد.

میشل فوکو قدرت را بهطور گسترده و پیچیدهای در نظر میگیرد. او معتقداست که قدرت نه تنها از بالا (مثلاً دولتها یا نهادهای سیاسی) اعمالنمیشود، بلکه در سطحهای مختلف اجتماعی و در تمام جنبههای زندگیروزمره در جریان است. فوکو در تحلیل خود از قدرت به فضای اجتماعیبهعنوان مکانهای استراتژیک اشاره میکند که قدرت در آنها بهطورمستقیم اعمال میشود.

او به این نکته اشاره دارد که فضاها بهطور فعال برای کنترل و نظارت برافراد و گروهها طراحی میشوند. به عبارتی، فضا نه تنها مکانی برایزندگی و فعالیت است، بلکه بهعنوان بخشی از نظم اجتماعی عمل میکندکه در آن قدرت بهطور پنهان یا آشکار اعمال میشود.

یکی از مهمترین مفاهیم فوکو در تحلیل فضایی، فضای انضباطی(Disciplinary Space)

است که در آن افراد تحت نظارت و کنترل دائمی قرار میگیرند. فوکو اینمفهوم را در کتاب «مراقبت و تنبیه» مطرح میکند. در این اثر، او به تحلیلروشهای مختلف کنترل و انضباط در جوامع پرداخته و نشان میدهد کهچگونه فضاهایی مانند زندانها، مدارس، بیمارستانها، کارخانهها، وارتش بهعنوان فضاهای انضباطی برای نظارت، کنترل و تربیت افرادطراحی میشوند.

در این فضاها، افراد بهطور مداوم تحت نظر هستند و نظم اجتماعی ازطریق نظارت، آموزش، و انضباط در آنها اعمال میشود. فوکو اینفضاها را بهعنوان مکانهایی میبیند که در آنها قدرت از طریق کنترلفیزیکی و روانی بر بدنها و رفتارهای فردی اعمال میشود.

یکی دیگر از مفاهیم برجستهی فوکو در تحلیل فضایی، ایدهی پاناپتیکون(Panopticon) است. او این مفهوم را از جرمی بنتام، فیلسوف انگلیسی، میگیرد و در کتاب «مراقبت و تنبیه» به آن اشاره میکند. پاناپتیکون یکمدل معماری است که بهطور خاص برای نظارت مداوم و کنترل افرادطراحی شده است. این طراحی شامل یک برج مرکزی است که از آنجامیتوان همهی بخشها و افراد در داخل زندان، مدرسه یا هر مکانمشابهی را مشاهده کرد.

فوکو از پاناپتیکون بهعنوان نمادی برای نظارت مداوم و نامرئی استفادهمیکند. در این ساختار، افراد نمیدانند که آیا تحت نظارت هستند یا نه، اما آگاهی از این امکان که ممکن است تحت نظارت قرار گیرند، باعثمیشود که رفتارشان خودبهخود منضبط و کنترلشده باشد. این نوع ازنظارت، به گفتهی فوکو، نشاندهندهی قدرت در دنیای مدرن است که بیشتربر اساس آگاهی از نظارت و نه لزوماً مشاهدهی فیزیکی اعمال میشود.

فوکو در اواخر زندگی خود به تحلیل روابط قدرت در زمینههای جدیداقتصادی و اجتماعی نیز پرداخت. او به بررسی روابط قدرت در چارچوبنئولیبرالیسم پرداخت و به چگونگی استفاده از فضا برای بازارهای آزاد، کنترل جمعیت، و مدیریت منابع اشاره کرد. فوکو بر این باور بود که دردنیای معاصر، قدرت از طریق پروژههای اقتصادی و فرایندهایجهانیسازی گسترش مییابد. فضاها در این زمینهها به ابزاری برایتسهیل جریان سرمایه، نیروی کار، و کالاها تبدیل میشوند.

در این زمینه، قدرت از طریق تصمیمات اقتصادی، قوانین و مقررات بازاربر فضاهای شهری، مناطق اقتصادی و جغرافیاهای مختلف اعمالمیشود. این قدرت، به گفته فوکو، در سطح جهانی و نه فقط محلی شکلمیگیرد و بهطور غیرمستقیم از طریق سازمانها و نهادهای اقتصادی برزندگی مردم تاثیر میگذارد.

میشل فوکو در تحلیلهای خود در مورد فضا، علاوه بر مفاهیم قدرت ونظارت، به دو مفهوم بسیار مهم دیگر نیز اشاره میکند: فضای مقاومت وهتروتوپیا. این مفاهیم به طور خاص در بررسی روابط میان قدرت و فضا، و نحوهای که فضا میتواند به عنوان مکانهایی برای مقاومت یا چالش بانظمهای اجتماعی به کار رود، اهمیت دارند.

فضای مقاومت به فضاهایی اشاره دارد که در آنها افراد یا گروههامیتوانند در برابر نظمهای اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی حاکم، ایستادگی کنند و هویت خود را بسازند و نشان دهند. فوکو معتقد است کهقدرت همواره در حال تأثیرگذاری بر فضاها و افرادی است که در آنهازندگی میکنند، اما در عین حال، این فضاها نیز میتوانند مکانهاییبرای مقاومت و چالش باشند. به عبارت دیگر، فضا نه تنها به عنوان یکابزار برای اعمال قدرت و نظارت استفاده میشود، بلکه میتواند محلیبرای مقابله با این قدرتها و ایجاد تحولات اجتماعی باشد.

برای مثال، در تاریخ معاصر، محلههای خاص یا فضاهای عمومی مانندخیابانها و میدانها به مکانهایی تبدیل شدهاند که مردم از آنها برایاعتراض به سیاستها و قوانین حاکم یا برای بیان نظرات مخالف استفادهمیکنند. این فضاها به نوعی به فضایی برای مقاومت تبدیل میشوند کهدر آن افراد میتوانند قدرت خود را در مقابل سلطهگریها و ساختارهایاجتماعی حاکم نشان دهند.

اما از مفاهیم برجستهی فوکو که در تحلیلهای فضاییاش مطرح کرده، هتروتوپیا است. این واژه به فضاهایی اطلاق میشود که نه تنها از نظرفیزیکی از دیگر فضاها متفاوت هستند، بلکه کارکرد و معنای آنها نیز ازفضاهای معمول جامعه جدا است. فوکو در مقالهای با عنوان «هتروتوپیا وزمانهای دیگر» به تفصیل در مورد این فضاها توضیح میدهد.

هتروتوپیا فضاهایی هستند که درون جامعه وجود دارند، اما به گونهایطراحی شدهاند که قوانین و هنجارهای اجتماعی معمول در آنها اعمالنمیشود. این فضاها میتوانند مکانهایی باشند که در آنها زمان یا مکانبه صورت متفاوتی درک میشود، و همچنین ممکن است محلی برایتجربههای خاص، غیرعادی یا غیررسمی باشند.

به طور کلی، هتروتوپیا فضاهایی هستند که از سایر فضاها تفکیکشدهاند و گاهی اوقات مکانهایی برای تجربههای خاص، تغییر هویت، یابازی با قوانین و هنجارهای اجتماعی به شمار میروند. این فضاهامیتوانند نمایانگر قدرت و نظارت هم باشند، اما در عین حال میتوانند بهعنوان مکانهایی برای شکستن قواعد، تردید و چالش با نظمهای حاکمعمل کنند.

در واقع، هتروتوپیا و فضای مقاومت هر دو به نوعی به مقابله با نظمهایحاکم اشاره دارند، اما در سطوح مختلف و با کارکردهای متفاوت. هتروتوپیا فضاهایی است که به طور غیررسمی و معمولاً از نظر فیزیکی ازسایر فضاها جدا هستند، در حالی که فضای مقاومت میتواند هر فضاییباشد که افراد در آن علیه قدرتهای اجتماعی و سیاسی موجود قیام کنند.

در مجموع، فوکو از این مفاهیم برای نشان دادن پیچیدگیها و تنوعفضاها و نحوهی تعامل انسانها با آنها استفاده کرده و تأکید دارد کهفضاها میتوانند هم ابزاری برای اعمال قدرت باشند و هم مکانی برایمقاومت و چالش با این قدرتها.

بهطور کلی، تحلیل فضایی جنبشهای اجتماعی شاخهای از مطالعاتاجتماعی است که به بررسی ارتباط بین مکان، فضا و شکلگیری، گسترشو تاثیرات جنبشهای اجتماعی میپردازد. این رویکرد بر این باور است کهفضا صرفاً یک پسزمینهی بیاثر برای وقوع رویدادها نیست، بلکه به عنوانیک عامل فعال در شکلدهی و هدایت جنبشها عمل میکند. وقتی در تحلیلفضایی جنبشهای اجتماعی از «فضا» صحبت میکنیم، منظورمان صرفاً یک مکان فیزیکی و جغرافیایی نیست. بلکه به مجموعهای پیچیدهاز روابط، تعاملات و معانی اشاره دارد که در یک مکان خاص شکل میگیرند و برروی رویدادهای اجتماعی تأثیر میگذارند.

ابعاد مختلف مفهوم فضا در این تحلیل عبارتند از:

فضا به عنوان مکان فیزیکی: این سادهترین معنای فضا است. به معنایمکانهایی که اعتراضات در آن رخ میدهد، مانند خیابانها، میدانها، ساختمانها و حتی فضاهای مجازی.

فضا به عنوان ساختار اجتماعی: فضا نه تنها یک ظرف است، بلکه خودساختاری اجتماعی است. یعنی روابط قدرت، نابرابریها، هویتها وفرهنگها در فضا تعبیه شدهاند. مثلاً، مراکز قدرت، مناطق محروم، وفضاهای عمومی همه ساختارهای اجتماعی خاصی دارند که برشکلگیری و جهتگیری جنبشها تأثیر میگذارند.

فضا به عنوان نماد: فضاها میتوانند نمادهای مهمی برای جنبشهاباشند. مثلاً، اشغال یک میدان اصلی میتواند نمادی از قدرتنمایی و بهچالش کشیدن قدرت مرکزی باشد.

فضا به عنوان عرصهی تعامل: فضا مکانی است که افراد در آن با یکدیگرتعامل میکنند، ایدهها تبادل میشوند و شبکههای اجتماعی شکلمیگیرند.

فضا به عنوان حافظهی جمعی: فضاها حامل خاطرات جمعی هستند. مکانهایی که شاهد رویدادهای مهم تاریخی بودهاند، میتوانند به عنواننمادهای مقاومت و مبارزه مورد استفاده قرار گیرند.

در واقع، تحلیل فضایی جنبشهای اجتماعی، با درکی اینچنین از فضا، ابزاری قدرتمند برای فهم بهتر دینامیسمهای اجتماعی و سیاسی است. بااستفاده از این ابزار، میتوانیم پرسشهای بسیاری را پاسخ گوییم.

اکنون که بهطور بسیار مختصر به مفهوم تحلیل فضایی پرداختیم، متناظربا این دیدگاهها و مبتنی بر این روش تحلیل به بررسی جنبشهایاجتماعی ایران از سال ۱۳۸۸ تا امروز، بهطور مختصر و تیتروارمیپردازیم. چه، بررسی کامل و مفصل این این جنبشها در یک مقاله هرگزنگنجد.

جنبش سبز

مجموعه رویدادهای اعتراضیای بود که از خرداد ۱۳۸۸، در اعتراض بهتقلب انتخاباتی، آغاز شد و چندماه به طول انجامید.

۱. دادههای جغرافیایی

مکان وقوع جنبشها:

اعتراضات عمدتاً در تهران (بهویژه میدان آزادی، خیابان انقلاب، و میدانولیعصر) رخ دادند، اما به شهرهای بزرگ دیگر مانند اصفهان، شیراز، تبریز و مشهد نیز گسترش یافت.

نقشهی شهری:

خیابانها و میدانهای بزرگ بهعنوان نقاط تجمع انتخاب شدند، زیراقابلیت دسترسی آسان و ظرفیت بیشتری برای تجمع داشتند.

فاصله از مراکز قدرت:

تجمعات نزدیک به مراکز دولتی مانند وزارت کشور و ساختمانهایحکومتی بود، که بهنوعی نشاندهندهی تلاش معترضان برای نمایشاعتراض خود در مقابل قدرت بود.

دسترسی به زیرساختها:

اعتراضات معمولاً در مناطقی رخ میداد که به حملونقل عمومی مانند مترودسترسی داشتند، تا تعداد بیشتری از افراد بتوانند شرکت کنند.

۲. دادههای جمعیتی

توزیع جمعیت:

معترضان عمدتاً از طبقات متوسط شهری بودند، که در مناطق مرکزی وشمالی شهرهای بزرگ سکونت داشتند.

ترکیب اجتماعی:

ترکیبی از دانشجویان، نخبگان فرهنگی، و طبقه تحصیلکرده. حضور زنانو جوانان بهصورت گسترده مشاهده شد.

اقلیتها و گروههای حاشیهنشین:

حمایت کمتری از این جنبش در مناطق روستایی و کمدرآمد گزارش شد، زیرا پیامهای جنبش بیشتر بر دغدغههای طبقات متوسط شهری متمرکزبود.

۳. دادههای سیاسی و اجتماعی

رویدادهای تاریخی:

جنبش سبز ادامه اعتراضات اجتماعی و دانشجویی از دوران اصلاحاتبود. این جنبش از لحاظ جغرافیایی و سازماندهی به تجمعات دههی ظ ۷۰ و ۸۰ شباهت داشت.

ساختار قدرت محلی:

نقش دانشگاهها و نهادهای غیردولتی در سازماندهی اعتراضهاقابلتوجه بود.

شبکههای اجتماعی:

دانشگاه تهران و میدان آزادی بهعنوان نقاط کلیدی سازماندهی و تجمعشناخته میشدند.

۴. دادههای اقتصادی

سطح رفاه مناطق:

اعتراضات در مناطقی با سطح اقتصادی بالاتر (شمال تهران و مناطقمشابه در سایر شهرها) بیشتر بود. طبقات پایینتر کمتر درگیر شدند.

دسترسی به منابع مالی:

حمایتهای مالی جنبش عمدتاً از سوی افراد مستقل و بدون اتکا به منابعدولتی بود.

۵. دادههای ارتباطی

شبکههای اطلاعرسانی:

پیامهای جنبش از طریق پیامک، ایمیل، و رسانههای خارجی منتشرمیشد. نقش شبکههای اجتماعی نظیر توییتر و فیسبوک بسیار مهم بود.

فضای مجازی:

هشتگهای مرتبط با جنبش سبز و تصاویر و ویدیوهای معترضان بهصورتگسترده در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد.

۶. دادههای فرهنگی

نمادها و نشانهها:

رنگ سبز بهعنوان نماد وحدت و صلحآمیز بودن اعتراضات استفاده شد. تجمع در مکانهای تاریخی نظیر میدان آزادی، بار فرهنگی جنبش راتقویت کرد.

روایتها و داستانها:

روایتهایی نظیر «تقلب انتخاباتی» و «رأی من کجاست؟» بهعنوان محورجنبش مطرح بود و در تجمعات انعکاس داشت.

۷. دادههای زمانی

زمان وقوع اعتراضات:

اعتراضات در روزهای پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری (۲۲ خرداد ۱۳۸۸) شدت گرفت. اوج تجمعات در هفتههای ابتدایی مشاهدهشد.

روندها و تغییرات:

با گذشت زمان، اعتراضات بهدلیل سرکوب شدید از تجمعات خیابانی بهفعالیتهای زیرزمینی و مجازی تغییر یافت وبعد از حصر رهبران نمادینجنبش (موسوی و کروبی) جنبش سبز بدون هیچ نتیجه و دستآوردکوتاهمدت ملموس و قابل سنجش به پایان رسید.

۸. فضاهای مقاومت

۱. فضاهای شهری:

خیابانها و میادین شهرهای بزرگ (مانند میدان ولیعصر و میدان آزادیتهران) به فضاهای اصلی اعتراض تبدیل شدند. حضور گستردهی مردم دراین فضاها، قدرت نمادین این جنبش را نشان میداد.

۲. فضای نمادین:

رنگ سبز بهعنوان نماد جنبش، فضاهای عمومی را در بر گرفت و به یکی ازمهمترین ابزارهای مقاومت فرهنگی تبدیل شد.

۳. فضای مجازی:

شبکههای اجتماعی مجازی و پیامرسانها مانند فیسبوک و توییتر بهفضاهایی برای اطلاعرسانی و هماهنگی تبدیل شدند.

۴. فضاهای جمعی:

دانشگاهها، مساجد، و خانههای فعالان به پایگاههای اصلی سازماندهی وبرنامهریزی تبدیل شدند.

چالشهای فضاها:

وابستگی زیاد جنبش به شهرهای بزرگ باعث شد که مناطق حاشیهای ومحروم کمتر درگیر شوند. سرکوب شدید خیابانی و نبود ابزارهای دفاعموثر، به کاهش تدریجی قدرت جنبش انجامید.

۹. قدرت و مقاومت

گفتمان مسلط:

نظام جمهوری اسلامی گفتمان مشروعیت سیاسی مبتنی بر ایدئولوژیدینی، ولایتفقیه، و انتخاباتی کنترلشده را تبلیغ میکرد.

کنش مقاومت:

جنبش سبز چالش مستقیم با گفتمان مشروعیت سیاسی نظام بود. اینجنبش با تأکید بر تقلب انتخاباتی، حق رأی، و بازگشت به قانون اساسی، سعی داشت قدرت را از درون گفتمان خود حکومت نقد کند.

روابط قدرت:

اعتراضات خیابانی بهعنوان تمرینی برای بازپسگیری فضاهای عمومی ازکنترل قدرت عمل کرد. مردم خیابانها را به مکانی برای ابراز اراده جمعیتبدیل کردند، اما سرکوب شدید حکومت نشان داد که این روابط قدرت تا چهاندازه از طریق خشونت محافظت میشود.

در نتیجه جنبش سبز با استفاده از زبان و گفتمان نظام، نشان داد کهقدرت نه ثابت بلکه متزلزل است. اما این جنبش نتوانست روابط قدرت را بهطور کامل دگرگون کند، زیرا هنوز در چارچوبهای گفتمان مسلط و درونساختار معیوب عمل میکرد.

جمعبندی فضایی جنبش سبز

جنبش سبز عمدتاً در فضاهای شهری بزرگ و مرکزی که نمادهایسیاسی و اجتماعی داشتند متمرکز بود. این فضاها به دلیل دسترسی بهزیرساختها، حضور طبقات متوسط شهری، و نقش تاریخیشان بهعنوانمراکز قدرت و اعتراض انتخاب شدند. در مقابل، مناطق حاشیهای وروستایی بهدلیل فاصله از پیامهای جنبش و ساختار اقتصادیاجتماعیمتفاوت کمتر مشارکت داشتند. لذا، جنبش سبز یک جنبش شهری با تاکیدبر مکانهای استراتژیک و فرهنگی بود که از فناوریهای نوین برایگسترش پیامهای خود استفاده کرد.

قیام دیماه ۹۶

اعتراضات دیماه ۱۳۹۶، برخلاف جنبش سبز، از نظر فضایی و اجتماعیویژگیهای متفاوتی داشت. این اعتراضات بهجای تمرکز بر شهرهایبزرگ و طبقات متوسط کلانشهری، در شهرهای کوچکتر و مناطقحاشیهای آغاز شد و به سرعت در سطح کشور گسترش یافت.

۱. دادههای جغرافیایی

مکان وقوع اعتراضات:

اعتراضات اگرچه از مشهد آغاز شد، اما این شهرهای کوچک و متوسطمانند کاشمر و نیشابور بودند که آن را پروراندند، و سپس به شهرهایبزرگتر مانند تهران، اصفهان، و شیراز گسترش یافت.

نقشههای شهری:

در شهرهای کوچک، تجمعات بیشتر در میادین اصلی و نزدیک بهساختمانهای دولتی رخ داد. در شهرهای بزرگتر، اعتراضات در مناطقمرکزی و محلههای حاشیهنشین مشاهده شد.

فاصله از مراکز قدرت:

شروع اعتراضات در مناطقی دورتر از پایتخت و مراکز سیاسی کشورقابل توجه است، چراکه نشاندهندهی تمرکز اعتراضات بر نارضایتیهایاقتصادی و محلی است.

دسترسی به زیرساختها:

برخلاف جنبش سبز، زیرساختهای شهری پیشرفته (مانند مترو یا شبکهیاینترنت پایدار) نقش کلیدی نداشتند، زیرا اعتراضات در شهرهایی باامکانات محدودتر رخ داد.

۲. دادههای جمعیتی

توزیع جمعیت:

این اعتراضات در شهرهایی با ترکیب جمعیتی کمتر توسعهیافته و مناطقکمتر مرفه رخ داد.

ترکیب اجتماعی:

معترضان عمدتاً از طبقات پایین و کارگری بودند که نارضایتیاقتصادیشان محور اعتراضات بود. جوانان بیکار و اقشار آسیبپذیرحضور پررنگی داشتند.

اقلیتها و گروههای حاشیهنشین:

مناطق دارای اقلیتهای قومی و حاشیهنشین، به دلیل مشکلات اقتصادی وتبعیضهای ساختاری، مشارکت بیشتری در اعتراضات داشتند.

۳. دادههای سیاسی و اجتماعی

رویدادهای تاریخی:

این اعتراضات برخلاف جنبش سبز، مستقیماً به مسائل اقتصادی مرتبطبود و بیشتر به نارضایتی از شرایط معیشتی و فساد دولتی اشاره داشت.

ساختار قدرت محلی:

در برخی شهرها، اعتراضات به دلیل ضعف نهادهای حکومتی محلی و عدمپاسخگویی مسئولان محلی شدت گرفت.

شبکههای اجتماعی:

برخلاف اعتراضات قبلی، این جنبش کمتر به دانشگاهها یا نهادهای مدنیوابسته بود و از ساختارهای غیررسمی بهره میبرد.

۴. دادههای اقتصادی

سطح رفاه مناطق:

اعتراضات در مناطقی با مشکلات اقتصادی شدید، مانند نرخ بالایبیکاری و فقر، آغاز شد. شهرهای حاشیهای که از توسعهی اقتصادیبازمانده بودند، کانون اولیه اعتراضات بودند.

دسترسی به منابع مالی:

محرومیت اقتصادی و شکاف طبقاتی در این مناطق نقش کلیدی در بروزنارضایتی ایفا کرد و سازماندهیهای غیررسمی اعتراضات، برخلافجنبش سبز، از هیچ منبع مالی برخوردار نبودند.

۵. دادههای ارتباطی

شبکههای اطلاعرسانی:

پیامرسانهای تلفن همراه مانند تلگرام و اینستاگرام به ابزار اصلی برایهماهنگی و انتشار اخبار تبدیل شدند.

فضای مجازی:

اعتراضات دیماه ۹۶ بهشدت متکی به فضای مجازی بود. به همین دلیل، فیلترینگ تلگرام و کاهش سرعت اینترنت در زمان اعتراضات رخ داد.

۵. دادههای فرهنگی

نمادها و نشانهها:

برخلاف جنبش سبز، اعتراضات دیماه فاقد نمادهای فرهنگی ومتحدکنندهی مشخص بود. از دل این اعتراضات و از مشهد بود که برایاولینبار شعار «رضا شاه، روحت شاد» سر داده شد که بیش از آنکهمتحدکننده باشد، تفرقهاندازانه بود. در کل، شعارها بیشتر اقتصادی وعلیه ساختار حاکم بودند. در واقع اعتراضات ۹۶ به نوعی آغاز گذار ملیاز تمامیت ساختار جمهوری اسلامی بود.

روایتها و داستانها:

روایتهایی نظیر «ما گرسنهایم» و «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومهماجرا» نشاندهندهی محوریت نارضایتی اقتصادی و فقدان اعتماد بهنهادهای سیاسی موجود و کلانساختار حکومت اسلامی در ایران بود.

۷. دادههای زمانی

زمان وقوع اعتراضات:

اعتراضات در زمستان ۱۳۹۶ و پس از تشدید مشکلات اقتصادی وافزایش قیمتها آغاز شد. زمان شروع، در تعطیلات زمستانی و فصلبیکاری، احتمال مشارکت افراد را افزایش داد.

روندها و تغییرات:

اعتراضات به سرعت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگتر گسترشیافت، اما پراکندگی زیاد باعث کاهش سازماندهی مؤثر و توقفاعتراضات شد.

۸. فضاهای مقاومت

۱. شهرهای کوچک و مناطق حاشیهای:

این اعتراضات برخلاف جنبش سبز، عمدتاً در شهرهای کوچک و مناطقفقیرنشین رخ داد. خیابانها و میادین شهرهای کوچک به فضاهای مقاومتتبدیل شدند.

۲. فضای اقتصادی:

مقاومت در برابر سیاستهای اقتصادی و فساد مالی در مناطقکمبرخوردار نمود بیشتری داشت.

۳. فضای مجازی:

پیامرسانهایی مانند تلگرام نقش کلیدی در اطلاعرسانی و هماهنگیاعتراضات ایفا کردند.

چالشهای فضاها

نداشتن نماد یا روایت یکپارچه، باعث شد این اعتراضات بهصورت پراکندهباقی بمانند.

نبود حمایت از سوی طبقات متوسط و روشنفکران شهری به محدود شدنگستره جنبش انجامید.

قدرت و مقاومت

گفتمان مسلط:

گفتمان اقتصادی حکومت بر توسعه، عدالت اجتماعی، و رفاه برای اقشارمحروم تأکید داشت، در حالی که در عمل نابرابریها تشدید و فقرا بیشترشده بودند.

کنش مقاومت:

اعتراضات ۹۶ مستقیماً گفتمان عدالت اجتماعی نظام را به چالش کشید. این مقاومت از مناطق حاشیهای و فقیر آغاز شد و گفتمان مسلط رابیاعتبار کرد، طوری که بعد از آن و در جنبشهای بعدی آقای خامنهایمجبور شد حتی معنای مستضعفین را هم تغییر دهد.

روابط قدرت:

در اینجا قدرت در شکل اقتصادی و طبقاتی دیده میشود؛ اعتراضاتنشان دادند که روابط قدرت اقتصادی چگونه اقشار ضعیف را در حاشیهنگه داشته است. مقاومت از حاشیه به مرکز گفتمان سیاسی کشیده شد ونشان داد که قدرت اقتصادی تا چه اندازه شکننده است.

اعتراضات ۹۶ تمرکز روابط قدرت اقتصادی و طبقاتی را برملا کرد. اینجنبش نشان داد که مقاومت میتواند از پایینترین طبقات جامعه شروعشود و گفتمان مسلط را به چالش بکشد.

جمعبندی فضایی اعتراضات ۹۶

اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ یک جنبش اقتصادی با ماهیت فضایی متفاوتبود. برخلاف جنبش سبز که در شهرهای بزرگ و طبقات متوسط شهریمتمرکز بود، این اعتراضات از شهرهای کوچک و طبقات پایین اقتصادیآغاز شد. نقش عوامل اقتصادی و جغرافیایی (مانند فاصله از مراکزتوسعهیافته) در این اعتراضات پررنگتر بود.

ویژگی کلیدی:

پراکندگی جغرافیایی این اعتراضات و عدم تمرکز آن در یک منطقه خاصنشاندهندهی نارضایتی گسترده و ساختاری در سراسر کشور بود، امااین پراکندگی همچنین باعث کاهش انسجام و تأثیرگذاری جنبش شد.

جنبش بنزین

اعتراضات آبان ۱۳۹۸ (معروف به اعتراضات بنزینی) یکی از گستردهتریناعتراضات در ایران بود که به دلیل افزایش قیمت بنزین و شرایط اقتصادیرخ داد. این اعتراضات از نظر فضایی و جمعیتی ویژگیهایمنحصربهفردی داشت.

۱. دادههای جغرافیایی

مکان وقوع اعتراضات:

این اعتراضات بهصورت گسترده در بیش از ۱۰۰ شهر و روستا رخ داد. مناطقی که بیشتر درگیر اعتراضات شدند، شامل شهرهای کوچک وحاشیهای، مناطق محروم و حتی برخی کلانشهرها مانند تهران، اصفهان، شیراز، و مشهد بود.

نقشههای شهری:

در شهرهای بزرگ، اعتراضات عمدتاً در محلههای کارگری و حاشیهنشینرخ داد (مانند مناطق جنوبشهر تهران). در شهرهای کوچکتر، تجمعات درخیابانها و میادین اصلی مشاهده شد.

فاصله از مراکز قدرت:

اعتراضات در مناطق دور از پایتخت و حاشیهای، مانند خوزستان، کرمانشاه، و سیستان و بلوچستان، شدت بیشتری داشت. این مناطق ازلحاظ اقتصادی و سیاسی از مراکز تصمیمگیری دور هستند.

دسترسی به زیرساختها:

به دلیل گستردگی اعتراضات، بسیاری از نقاط در مناطقی بازیرساختهای محدود (مانند مناطق محروم) درگیر شدند.

۲. دادههای جمعیتی

توزیع جمعیت:

معترضان عمدتاً از طبقات کارگری، جوانان بیکار، و اقشار فقیر بودند. مناطقی با تراکم جمعیتی بالا و سطح رفاه پایین، مشارکت بیشتریداشتند.

ترکیب اجتماعی:

اعتراضات توسط اقشار مختلف جامعه انجام شد، اما محوریت با طبقاتپایین اقتصادی بود. زنان و جوانان نقش چشمگیری در اعتراضاتداشتند.

اقلیتها و گروههای حاشیهنشین:

مناطق دارای اقلیتهای قومی (مانند خوزستان و کردستان) و گروههایحاشیهنشین مشارکت فعالی در اعتراضات داشتند.

۳. دادههای سیاسی و اجتماعی

رویدادهای تاریخی:

اعتراضات آبانماه ادامهای بر نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی ازدهههای قبل بود، اما به دلیل تشدید فشارهای اقتصادی (ناشی ازتحریمها و سوءمدیریت) شدت بیشتری داشت.

ساختار قدرت محلی:

در بسیاری از مناطق، ضعف دولت در پاسخگویی محلی و عدم حضورنهادهای مدنی باعث افزایش نارضایتی شد.

شبکههای اجتماعی:

همچون اعتراضات ۹۶، و برخلاف جنبش سبز، شبکههای اجتماعی رسمینقش محدودی در گسترش اعتراضات داشتند، و این ساختارها و نهادهایغیررسمی بودند که اعتراضات را سازماندهی میکردند.

۴. دادههای اقتصادی

سطح رفاه مناطق:

اعتراضات در مناطقی با سطح رفاه پایینتر، نرخ بالای بیکاری، ووابستگی به یارانههای دولتی شدیدتر بود. برای مثال، مناطق خوزستان، کردستان، و سیستان و بلوچستان از کانونهای اصلی اعتراضات بودند.

افزایش قیمت بنزین:

تاثیر افزایش قیمت بنزین در مناطق حاشیهای که به حملونقل ارزانقیمتوابسته بودند، بیشتر احساس میشد.

۵. دادههای ارتباطی

شبکههای اطلاعرسانی:

به دلیل قطع اینترنت در سراسر کشور، ارتباطات و هماهنگی بینمعترضان محدود شد. با این حال، قبل از قطع اینترنت، پیامرسانهاییمانند تلگرام و اینستاگرام در بسیج معترضان نقش داشتند.

فضای مجازی:

محدودیت شدید اینترنت مانع گسترش سریع پیامها شد. پس از پایاناعتراضات، تصاویر و ویدیوهای منتشرشده در رسانههای خارجی تأثیرزیادی در مستندسازی وقایع داشت.

۶. دادههای فرهنگی

نمادها و نشانهها:

اعتراضات فاقد نمادهای فرهنگی مشخص بود و بیشتر بر نارضایتیاقتصادی و اجتماعی تمرکز داشت.

روایتها و داستانها:

شعارهای معترضان بهصورت گستردهای به مسائل معیشتی و انتقاد ازحاکمیت متمرکز بود. شعارهایی نظیر «بنزین گرانتر شد، فقیر فقیرترشد» نمایانگر محور اقتصادی اعتراضات بود.

۷. دادههای زمانی

زمان وقوع اعتراضات:

اعتراضات بلافاصله پس از اعلام افزایش قیمت بنزین (۲۴ آبان ۱۳۹۸) آغاز شد. زمان وقوع در نیمه دوم ماه و پیش از دریافت یارانههانشاندهنده فشار اقتصادی بر معترضان بود.

روندها و تغییرات:

اعتراضات در ابتدا بهصورت خودجوش و گسترده شروع شد، اما به دلیلسرکوب شدید، قطع اینترنت و عدم سازماندهی منسجم و منظم به سرعتفروکش کرد.

۸. فضاهای مقاومت

۱. جادهها، خیابانها و حتی نیزارها

اعتراضات بهویژه در جادهها و مسیرهای اصلی (به دلیل اعتراض بهافزایش قیمت بنزین) شکل گرفتند و به کشتار مردم توسط حکومت درنیزارها رسیدند. مناطق حاشیهنشین شهرها و مناطق فقیرنشین (مانندخوزستان و سیستان و بلوچستان) نقش پررنگی داشتند.

۲. فضای نمادین:

تخریب بانکها، پمپبنزینها، و مراکز دولتی بهعنوان مقاومت در برابرسیاستهای اقتصادی دولت رخ داد.

۳. فضای مجازی:

پیش از قطع اینترنت، پیامرسانها و شبکههای اجتماعی مجازی نقشیکلیدی داشتند.

۴. فضای حاشیهای:

مناطق حاشیهنشین و اقلیتهای قومی (عرب، کرد، بلوچ و …) به فضاهایاصلی اعتراض تبدیل شدند.

چالشهای فضاها

قطع کامل اینترنت و سرکوب شدید باعث شد فضاهای مقاومت به سرعتاز بین بروند. اعتراضات بیشتر اقتصادی بود و نتوانست بهصورت سیاسیو اجتماعی گستردهتر شود.

قدرت و مقاومت

گفتمان مسلط:

گفتمان حکومتی افزایش قیمت سوخت را اقدامی «ضروری برای پیشرفتاقتصادی» معرفی کرد، در حالی که اعتراضات نشان دادند این تصمیممستقیماً به ضرر طبقات فرودست است و هیچ ربطی به رشد و توسعهیاقتصادی ندارد.

کنش مقاومت:

تخریب نمادهای اقتصادی (بانکها، پمپبنزینها و فروشگاههای زنجیرهایکه همه حکومتی و حتی نظامیحکومتی هستند) کنشی نمادین علیهگفتمان پیشرفت اقتصاد نظامی (Military Economy) مبتنی براستراتژی محور مقاومت خامنهای بود.

روابط قدرت:

حکومت با قطع اینترنت و سرکوب شدید نشان داد که قدرت خود را ازطریق کنترل اطلاعات و فضای عمومی حفظ میکند. مقاومت، به شکلیپراکنده و بدون رهبری، تلاش کرد این کنترل را بشکند، اما موفقیتمحدودی داشت.

اعتراضات آبانماه نشان داد که مقاومت علیه گفتمان اقتصادی نظامممکن است، اما قدرت مسلط با استفاده از فناوری و سرکوب فیزیکیتوانست این مقاومت را به حاشیه براند.

جمعبندی فضایی آبان ۹۸

اعتراضات آبان ۱۳۹۸ بهصورت پراکنده و گسترده در سراسر کشور رخداد. برخلاف جنبش سبز که محدود به شهرهای بزرگ و طبقات متوسطبود، و اعتراضات ۱۳۹۶ که در شهرهای کوچک و مناطق حاشیهای تمرکزداشت، اعتراضات آبانماه ترکیبی از هر دو بود و به دلیل گستردگیمکانی و اجتماعی بیسابقه بود.

ویژگیهای کلیدی:

پراکندگی جغرافیایی: اعتراضات در بیش از ۱۰۰ نقطهی کشور رخ داد، ازمناطق شهری گرفته تا روستایی. این پراکندگی نشاندهندهی نارضایتیعمیق و گستردهی اقتصادی و ناامیدی بیشتر مردم از اصلاحطلبی بود.

فشار اقتصادی: نقش بحران معیشتی و تأثیر آن بر مناطق مختلف، بهویژهدر مناطقی که به سوخت ارزانقیمت وابسته بودند، بسیار برجسته بود.

قطع اینترنت: محدودیت ارتباطی باعث شد معترضان نتوانند شبکهای قویبرای هماهنگی ایجاد کنند، اما این اعتراضات همچنان پیام خود را بهطوروسیع منتقل کرد.

این تحلیل نشان میدهد که آبان ۱۳۹۸ نقطهای مهم در تاریخ اعتراضاتایران بود که نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی گسترده را به وضوحنمایان کرد.

جنبش زن، زندگی، آزادی

جنبش «زن، زندگی، آزادی» که در شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، از نظرفضایی، اجتماعی و فرهنگی با جنبشهای پیشین در ایران تفاوتهایاساسی داشت. این جنبش، که به دنبال مرگ ژینا (مهسا) امینی دربازداشت گشت ارشاد شکل گرفت، نهتنها خواستههای سیاسی و اجتماعیعمیقی را مطرح کرد، بلکه توانست در بسیاری از مناطق ایران و حتیخارج از کشور تأثیرگذار باشد.

۱. دادههای جغرافیایی

مکان وقوع اعتراضات:

اعتراضات ابتدا در شهر سقز (زادگاه ژینا امینی) آغاز شد و بهسرعت بهسنندج و دیگر شهرهای کردنشین گسترش یافت. سپس، تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، شیراز، و دیگر کلانشهرها نیز به مراکز اعتراضات تبدیلشدند.

در کنار شهرهای بزرگ، بسیاری از شهرهای کوچک و حتی مناطقروستایی نیز شاهد اعتراضات بودند.

نقشههای شهری:

در شهرهای بزرگ، اعتراضات عمدتاً در خیابانها، میادین اصلی (مانندمیدان ولیعصر تهرانو دانشگاهها برگزار شد. در شهرهای کوچک، تجمعات در مناطق مرکزی شهر و گاه نزدیک ساختمانهای دولتی صورتگرفت.

فاصله از مراکز قدرت:

اعتراضات در مناطق دور از پایتخت (بهویژه در کردستان، سیستان وبلوچستان) بسیار شدیدتر بود. این مناطق به دلیل تبعیض تاریخی واقتصادی از پیش مستعد اعتراض بودند. خوزستان به دلیل سرکوبهایشدید ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ دیگر توان همراهی نداشت.

دسترسی به زیرساختها:

جنبش در مناطقی با زیرساختهای محدود (مانند سیستان و بلوچستان) نیز دیده شد، که نشاندهندهی گستردگی و عمق نارضایتی بود.

۲. دادههای جمعیتی

توزیع جمعیت:

جنبش در میان طبقات مختلف اجتماعی حضور داشت، از دانشجویان وطبقات متوسط شهری گرفته تا اقشار فقیر و حاشیهنشین.

ترکیب اجتماعی:

زنان در خط مقدم این جنبش قرار داشتند و مردان، بهویژه جوانان، بهحمایت از آنان پیوستند. ترکیب جمعیتی بهشدت متنوع بود و شاملدانشجویان، فعالان مدنی، کارگران، و اقشار بیکار میشد.

اقلیتها و گروههای حاشیهنشین:

اقلیتهای قومی و مذهبی (مانند کردها و بلوچها) نقش برجستهایداشتند. این گروهها به دلیل تبعیضهای مضاعف، بیشترین هزینه رامتحمل شدند. اعتراضات ۹۶ و ۹۸ تمرکززدایی سیاسی از اصلاحطلب، اصولگرا پرداختند و جنبش زن، زندگی، آزادی تمرکزگرایی در سطح ملیرا به چالش کشید و تمرکززدایی عاملیت سیاسی مرکز (تهران، اصفهان، فارس و …) پرداخت. از اینرو از تمام جنبشهای ایرانی دموکراتیکتر وتوسعهیافتهتر بود.

۳. دادههای سیاسی و اجتماعی

رویدادهای تاریخی:

جنبش زن، زندگی، آزادی ریشه در دههها نارضایتی اجتماعی، سرکوبآزادیهای مدنی و تبعیض علیه زنان و اقلیتها داشت. این جنبش از برخیجنبشهای پیشین مانند جنبش سبز و اعتراضات ۹۶ و ۹۸ الهام گرفت امااهداف و گسترهی وسیعتری داشت.

ساختار قدرت محلی:

سرکوب شدید توسط نیروهای امنیتی در مناطق مختلف، بهویژه درشهرهای کوچک و مناطق اقلیتنشین، نشاندهندهی واکنش قاطع حکومتو ترسش از پیرامونیان بود.

شبکههای اجتماعی:

دانشگاهها، مدارس، و بازارهای محلی به نقاط اصلی اعتراضات تبدیلشدند.

۴. دادههای اقتصادی

سطح رفاه مناطق:

اعتراضات در مناطقی با شرایط اقتصادی سختتر، مانند کردستان وسیستان و بلوچستان، شدیدتر بود.

بحران اقتصادی:

وضعیت بد اقتصادی، بیکاری، و افزایش هزینههای زندگی به اعتراضاتدامن زد و بخشهای بیشتری از جامعه را درگیر کرد.

۵. دادههای ارتباطی

شبکههای اطلاعرسانی:

رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توییتر نقش کلیدی درسازماندهی اعتراضات و انتقال پیامها داشتند. قطع اینترنت توسطحکومت، برای محدود کردن هماهنگی و اطلاعرسانی، یکی از واکنشهایاصلی بود.

فضای مجازی:

هشتگ زن_زندگی_آزادی به یکی از پربازدیدترین هشتگهای جهان تبدیلشد و اعتراضات فراتر از مرزهای ایران گسترش یافت.

۶. دادههای فرهنگی

نمادها و نشانهها:

شعار «زن، زندگی، آزادی» بهعنوان نماد اصلی جنبش شناخته شد. برداشتن و سوزاندن حجاب اجباری توسط زنان و رقصیدن در خیابانها، به نمادی از آزادیخواهی تبدیل شد.

سرودهایی مانند «برای…» از شروین حاجیپور، الهامبخش معترضانبود.

روایتها و داستانها:

مرگ ژینا امینی به داستان محوری جنبش تبدیل شد و باعث شد مردمخواستههای خود را از مسائل زنان به مسائل وسیعتر اجتماعی گسترشدهند.

۷. دادههای زمانی

زمان وقوع اعتراضات:

اعتراضات در شهریور و مهر ۱۴۰۱ آغاز شد و در ماههای بعد ادامهیافت.

روندها و تغییرات:

اعتراضات ابتدا بهصورت تجمعهای بزرگ شروع شد، اما با افزایشسرکوب، به اعتراضات کوچکتر و پراکندهتر تبدیل شد.

۸. فضاهای مقاومت

۱. فضاهای شهری:

خیابانها، دانشگاهها، مدارس، و بازارها به میدان اصلی مقاومت تبدیلشدند. در بسیاری از شهرها، از جمله مناطق کردنشین، و بعدتربلوچستان، فضاهای عمومی کاملاً به فضاهای مقاومت بدل شدند.

۲. فضای نمادین:

شعار «زن، زندگی، آزادی» و نمادهایی مانند حجابسوزی، رقصیدن درخیابانها، و سرود «برای…» به مقاومت نمادین قدرتی بیسابقه بخشیدند.

۳. فضای مجازی:

شبکههای اجتماعی مجازی بهویژه اینستاگرام و توییتر به فضاهاییبینالمللی برای انتشار پیام جنبش تبدیل شدند.

۴. فضاهای قومی و منطقهای:

مناطق کردستان و سیستان و بلوچستان به کانونهای اصلی اعتراضتبدیل شدند.

۵. فضای بینالمللی:

حمایتهای جهانی از این جنبش، آن را به یک مقاومت بینالمللی تبدیل کرد.

چالشهای فضاها:

سرکوب شدید و قطع اینترنت به محدود شدن فضاهای مقاومت انجامید. نداشتن سازماندهی مرکزی باعث شد اعتراضات پراکنده شوند.

قدرت و مقاومت

گفتمان مسلط:

حکومت ایران گفتمان کنترل بدن، بهویژه بدن زنانه، را از طریق حجاباجباری و نظارت عمومی تثبیت کرده بود.

کنش مقاومت:

جنبش «زن، زندگی، آزادی» مستقیماً به قلب این گفتمان حمله کرد. زنانبا برداشتن حجاب و استفاده از بدن خود بهعنوان میدان مقاومت، گفتمانمسلط را زیر سؤال بردند.

شعار «زن، زندگی، آزادی» بهعنوان یک گفتمان جایگزین، هویتی جدیدبرای مقاومت خلق کرد که از مرزهای جنسیتی و سرزمینی فراتر رفت.

روابط قدرت:

فضاهای مقاومت شامل خیابانها، دانشگاهها، فضای مجازی، و حتیعرصههای بینالمللی شد.

حکومت با قطع اینترنت و سرکوب شدید نشان داد که قدرت مسلط همچناناز ابزارهای کنترل فیزیکی و سایبری برای مهار مقاومت استفاده میکند.

جنبش زن، زندگی، آزادی نمونهای از چالش عمیق علیه روابط قدرت استکه نهتنها گفتمان بلکه نمادهای بنیادین آن را هدف قرار میدهد. اینجنبش نشان داد که مقاومت میتواند نهتنها در برابر قدرت مسلط، بلکه درایجاد گفتمانی جدید مؤثر باشد.

جمعبندی فضایی زن، زندگی، آزادی

جنبش «زن، زندگی، آزادی» یک جنبش گسترده و چندلایه بود که درسراسر ایران و حتی در سطح جهانی گسترش یافت. این جنبش توانستاز طریق نمادها، شعارها، و پیامهای فراگیر، گروههای متنوعی را جذبکند. ویژگی فضایی آن شامل تمرکز در مناطق محروم و اقلیتنشین، درکنار حضور گسترده در شهرهای بزرگ و مناطق شهری بود.

ویژگیهای کلیدی:

گستردگی جغرافیایی: اعتراضات در تمام مناطق ایران، از روستاها تاکلانشهرها، دیده شد.

رهبری زنان: برای اولین بار در تاریخ اعتراضات ایران، زنان نقش رهبریجنبش را بر عهده داشتند.

بینالمللی شدن: این جنبش فراتر از مرزهای ایران گسترش یافت و حمایتگسترده جهانی را بهدست آورد.

جنبش «زن، زندگی، آزادی» با تمرکز بر حقوق اقوام و اقلیتها، حقوقزنان، و آزادیهای اجتماعی، یک نقطه عطف در تاریخ اجتماعی ایران بود.

مقایسه و جمعبندی

جنبشهای اجتماعی ایران نشاندهندهی تحول در فضاهای مقاومتهستند. جنبش سبز با تمرکز بر فضاهای شهری و نمادین شروع شد، امااعتراضات ۹۶ و ۹۸ این مقاومت را به مناطق حاشیهای و اقتصادیکشاندند. در نهایت، جنبش زن، زندگی، آزادی توانست با بهرهگیری ازتمامی این فضاها، از خیابانها تا فضای مجازی و حتی عرصهیبینالمللی، مقاومت را به یک پدیدهی گسترده و عمیق تبدیل کند. این روندترجمان تکامل تدریجی مقاومت در ایران است، اما همچنان چالشهایساختاری و سرکوب حکومتی مانع تحقق اهداف این جنبشها بوده است. برای پیروز شدن بر ساختار و گفتمان قدرت، باید ذهنیت خود از مفهومقدرت و رهبری را تغییر دهیم. باید بدانیم که قدرت یک رابطه است و در همهجا حاضر است. نه تنها در دست دولت مرکزی متمرکز نیست، که درتمامی نهادها، سازمانها و روابط اجتماعی جاری و در اشکال و انواعمتعدد و مختلف متجلی است:

قدرت حکومتی: دولت از طریق ابزارهای قانونی، نظامی و ایدئولوژیکتلاش میکند تا اعتراضات را سرکوب و نظم موجود را حفظ کند.

قدرت گفتمانی: گفتمانهای غالب در جامعه، مانند گفتمان دینی، ملی واعتراضی، بر شکلگیری هویتها و مطالبات مردمی تأثیر میگذارند.

قدرت دانش: دانش تولید شده توسط نخبگان و رسانهها، در توجیه ومشروعیتبخشی به قدرت یا به چالش کشیدن آن نقش مهمی ایفا میکند.

قدرت مقاومت: معترضان نیز با تولید دانشهای جایگزین و ایجادگفتمانهای جدید، در برابر قدرت حاکم مقاومت میکنند.

و بپذیریم که رهبری کاریزماتیک واحد، دیگر نه ممکن است و نه ظرفیتجامعهی ایران در چونان محدودیتی است که آن را قبول کند. گفتمانهایکلاسیک کارکرد خود را از دست دادهاند و گفتمانهای جدید تولید وجایگزین شدهاند. در جریان اعتراضات ایران، شاهد تولید دانشهای جدیدو شکلگیری گفتمانهای متنوعی هستیم. این دانشها و گفتمانها در بهچالش کشیدن دانش رسمی و کلاسیک، و همچنین گفتمانهای حاکم کمکمیکنند. برخی از این دانشها و گفتمانها عبارتند از:

دانش مقاومت: معترضان با استفاده از شبکههای اجتماعی و سایررسانههای نوین، دانش خود را تولید و منتشر میکنند و به این ترتیب، گفتمان غالب را به چالش میکشند.

گفتمان حقوق بشر: معترضان با تأکید بر حقوق بشر، به دنبالجهانیسازی مطالبات خود و جلب حمایت جامعه جهانی هستند.

گفتمان عدالت اجتماعی: معترضان به دنبال ایجاد جامعهای عادلانهتر وبرابرتر هستند و به همین دلیل، به انتقاد از نابرابریهای اجتماعی واقتصادی میپردازند.

گفتمان رهبری: مردم با اشکال مختلف رهبریهای کلاسیک مخالفتکردهاند و اشکال مدرن رهبری را پذیرفتهاند.

بنابراین دانشها و گفتمانهای جدید سوژههای جدیدی ظهور میکنند کههویتهای چندگانه و بعضاً متناقضی دارند. این سوژهها به دنبال تعریفمجدد خود و جایگاهشان در جامعه هستند. لذا با مانع اصلیسوژهشدگی که همانا حکومت استبدادی دینی است سرشاخ و خالق انواعاعتراضات و مقاومتها میشوند. اما در همهی این جنبشها، حکومت بابهرهگیری از ابزارهای سرکوب و فناوری، تلاش کرده تا مقاومت را بهحاشیه براند. با این حال، جنبش زن، زندگی، آزادی توانست گفتمانمقاومت را از سطح محلی به یک گفتمان جهانی ارتقا دهد، کهنشاندهندهی توانایی مقاومت در بازتعریف روابط قدرت و خلق گفتمانهایجدید است، و به مرحلهای بنیادین و تعیینکننده از تکامل جنبشهایاجتماعی ایران تبدیل شده که مسیر سیاسی و اجتماعی جامعهی ایران رابهطور جدی تغییر خواهد داد.

Recent Posts

آیا آیت‌الله خامنه‌ای از سقوط اسد درس می‌گیرد؟

علل سرنگونی دیکتاتور دمشق نظام فاشیستی سوریه با چنان سرعتی فروپاشید که کمتر کسی تصور…

۱۶ دی ۱۴۰۳

تنهاییِ ایرانیان و ایرانِ تنها

سروش دباغ چنانکه پیش از این در مقالة «تحولات فکری و گذار اگزیستانسیال یک نواندیش…

۱۶ دی ۱۴۰۳

آسیب‌شناسی سیاست در ایران؛ رهیافتی برای آینده

شواهد گوناگون حاکی از آن است که جامعه ایران، خواهان گذار از وضعیت موجود است…

۱۶ دی ۱۴۰۳

ترک‌گرایی در ترکیه و زبان فارسی: دیدگاه ضیا گوک‌آلپ

کتاب بنیان‌های ترک‌گرایی در ترکیه ترجمه فارسی کتاب Türkçülüğün Esasları، به قلم ضیا گوک‌‌آلپ است.…

۰۴ دی ۱۴۰۳

بحران پیش رو، خطر بیخ گوش

در اولین ساعات روز شنبه هفتم دسامبر زنگ پایان برای بشار اسد به صدا در…

۰۴ دی ۱۴۰۳