«اقتصاد فساد در اقتدارگرایی انقلابی بهصورت «غصب انحصاری کل تولید اجتماعی» و «مال خودسازی کلیه مناصب دخیل در تنظیم و کنترل زندگی» از جانب «خودیها» خود را نشان میدهد. این شرایط منجر به تولید، شکلگیری و دوام یک رانت همهجانبه و ادامهدار در دسترسی به مناصب اداری، تحصیل، امتیازات اجتماعی، پاداش شغلی و… خارج از مدار رقابت، امتحان و شایستگی حرفهای میگردد. اگرچه این شرایط منجر به رواج پدیدههای بیمارگونهای چون آشنا پروری، نوچه گرایی، سوء تخصیص و انحراف از وظایف رسمی به خاطر منافع فردی، باندی و منزلتی بهصورت یک امر عادی و روزمره میشود؛ ولی بایستی اذعان کرد که در عمل اقتصاد فساد اقتدارگرایی انقلابی حوزه بسیار گستردهتر و دامنه نفوذ بسیار عمیقتری را شامل شده و عوارض سوء خود را در تمامی سلولهای جامعه مستقر میسازد…»
این بخشی از یکسری مقالاتی بود که در سال ۸۵ تحت عنوان «اقتصاد فساد و تمامیتخواهی انقلابی» در صفحات تحت مدیریت من در روزنامه سرمایه منتشر میشد. ساختار حقوقی، اداری و فنی و کارکرد عملی جمهوری اسلامی رسیدن به این نقطه را اجتنابناپذیر میکرد. ولی روی کار آمدن احمدینژاد و حامیان فکری و عملی او در سال ۱۳۸۴، زمان رسیدن به این نقطه حیاتی را بسیار جلو انداخت.
آبشخور مشترک تمام اصلاحطلبهای دولتی و حکومتی و محافظهکارانی که خود را این روزها اصولگرا مینامند ، رانتخواری و مال خودسازی مناصب و موقعیتها و امکانات اجتماعی و اقتصادی کشور است . یکی کم و دیگری زیاد . اما در این نقطه باهم مشترکاند . ازاینرو از هیچکدام از کسانی که بهنوعی از این رانت برخوردار بودهاند ، نمیتوان انتظار کمترین اقدامی جهت کاهش فساد داشت. فسادی که سالها است سیستمی ، همهگیر و عمومی شده است. از این زاویه دولت روحانی تفاوت معنیداری با اصولگرایان ندارد و تنها شکل و ظاهر رفتارش با آنها متفاوت است .
البته با این تفاوت که این دولت با استفاده از توان و ظرفیت ضد فساد ، ضد دروغ و خواست شفافیت سازی و پاسخگویی جنبش سبز خود را بالا کشید و همچنان هم از همان انرژی نیرو میگیرد. در غیر این صورت بسیاری از اعضای این دولت حتی نمیتوانستند در انتخابات شورای شهر محل تولدشان رأی بیاورند. چه برسد به وزارت و ریاست جمهوری. جنبش سبز، جنبشی بود که از نظر شعارها و ظرفیتها و رهبران اصلی آن، بهنوعی سالمترین و کم حاشیهترین و ضد فسادترین جنبش و حرکت اجتماعی شکلگرفته در سالهای پس از جمهوری اسلامی است . راز مواجه خشن و سرکوب خونین آن را هم باید در همین ویژگی آن دانست .
منبع: فیس بوک شخصی بهمن احمدی امویی