آیتالله خامنهای در دیدار اخیرش با گروهی از دانشجویان دو اعتراف مهم داشته است: نخست، اذعان وی به «حساسیت»اش نسبت جنبش سبز، و دیگری، اذعان صریح به خودکامگی مستقر در رأس نظام سیاسی.
اعتراف نخست؛ در دیدار مزبور، رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به پرسش و نقدی، تصریح میکند که «مواضع من دربارهی فتنهی سال ۸۸ کاملاً صریح است و بر روی این موضوع حساس هستم و ملاک هم، عدم حمایت از کسانی است که سردمدار فتنه بودند و یا از آن سوءاستفاده کردند و تاکنون نیز اعلام تبری نکردهاند.»
یادکرد آیتالله خامنهای در سخنرانیها و اظهارنظرهایش از جنبش سبز در تمام هفت سال گذشته، امری عادی شده است؛ اما اینبار او نه فقط از «حساس» بودن خود در این موضوع بهصراحت سخن میگوید، بلکه ایستادگی رهبران محصور جنبش سبز بر مواضعشان را نیز مورد تاکید قرار میدهد. آنهم درحالیکه افزون بر ۱۹۶۱ روز از بازداشت غیرقانونی موسوی و کروبی و رهنورد گذشته، و محدودیتهای غیرقانونی و فشار غیرانسانی غریبی متوجه آنان شده است.
با اطمینان میتوان گفت، رهبر جمهوری اسلامی ازجمله کسانی است که بهخوبی گستره و اهمیت جنبش اعتراضی زیر پوست جامعه ایران را فهم کرده و به موقعیت و پتانسیل تغییر آن اشراف دارد.
چنین است که با وجود سپری شدن هفت سال از برآمدن جنبش سبز، او همچنان با برآشفتگی از جنبش مدنی مردم ایران یاد میکند، نسبت به همراهشدن موسوی و کروبی با اعتراض شهروندان، غضبناک نشان میدهد، و عمق حساسیت و خشم خود به موضوع جنبش سبز را آشکار میکند.
اگر بپذیریم که شخص اول نظام بهقدر لازم از دادههای گردآوری شده توسط نظرسنجیهای پنهان و منابع امنیتی ـ اطلاعاتی برخوردار است، آنگاه نه تنها واکنش جدید و چندبارهی وی به جنبش سبز قابل تأمل میشود که اعتراف او به حساسیتاش نسبت به جنبش سبز و رهبرانش نیز بسیارمهم و قابل اعتناست.
به دیگر سخن، رأس هرم نظام سیاسی نه تنها بیپشتوانگی دموکراتیک هسته اصلی قدرت را عریان میکند که بر پتانسیل جنبش اعتراضی و تغییرخواه زنده در متن جامعه ایران مهر تأیید میزند.
اعتراف دیگر؛ رهبر جمهوری اسلامی در دیدار مزبور بهصراحت «خودکامگی» مستقر در رأس هرم نظام سیاسی را عریان میکند.
آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنان خود، هرچند میگوید: «براساس قانون و منطق، رهبری نمیتواند در تصمیمگیریهای جزیی و اجرایی دستگاهها وارد شود و اگر مسئولین اجرایی دچار اشتباه شوند، باید مجلس از ابزارهای نظارتی همچون استیضاح استفاده کند و یا اینکه رییسجمهور مانع از اجرای آن تصمیم اشتباه شود»؛ اما وی بلافاصله و در اظهارنظری غریب میافزاید: «البته رهبری در مواردی که احساس کند برخی اقدامات حتی اقدامات جزیی، موجب انحراف نظام از مسیر اصلی میشود، باید ورود پیدا کند و مانع از آن کار شود.»
ورود غیرقانونی رهبر جمهوری اسلامی به بسیاری از جزییات، سالهاست رخ داده؛ بجز جند سال نخست رهبر شدن سیدعلی خامنهای، او در حدود دو دههی اخیر در بسیاری مسائل جزیی، مستقیم و غیرمستقیم، و صریح و به اشاره، ورود و اعلام موضع کرده است. اظهارنظرهایی که بهگونهای گریزناپذیر، و بهشکلی قابل پیشبینی، عملیاتی شده و توسط زیرمجموعههای رهبری یا بازوهای سختافزاری و نظامی و امنیتی و قضایی و شبهنظامی و رسانهای وی، تعقیب و متحقق شده است. حتی قوای مجریه و مقننه نیز ناگزیر از تمکین به منویات شخص اول نظام شدهاند.
عرصههایی چون دیپلماسی و اقتصاد و امور امنیتی و نظامی بهکنار، آیتالله خامنهای بارها و بهصورت علنی نسبت به بسیاری جزییات حوزههای مطبوعات و کتاب و فیلم و موسیقی و دانشگاه و صدا و سیما و سبک زندگی و لباس و … ورود و اعلام موضع کرده است.
او بر همان راهی میرود که محمدرضا پهلوی رفت. امیرعباس هویدا که بیش از ۱۲ سال نخستوزیر نظام سلطنتی بوده، گفته است: «کدام مسئولیت؟! مگر او (شاه) میگذارد کسی احساس مسئولیت هم بکند؟ همهی تصمیمها را خودش شخصاً میگیرد.»
جعفر شریف امامی هم که سالها رییس مجلس سنا بود و مدتی هم نخستوزیر رژیم شاهنشاهی شد، گفته است: «تردیدی نیست که در خیلی از مسائل، ایشان نمیتوانستند صاحبنظر باشند، ولی اخیراً کار بهجایی رسیده بود که دیگر هیچکس را قبول نداشتند و نظر خودشان را صائبترین نظر میدانستند.»
عبدالمجید مجیدی، رییس سازمان برنامه رژیم پهلوی نیز تصریح میکند که نخستوزیر در «هیچ موردی» شخصاً تصمیم نمیگرفت و «در تمام موارد با نظر اعلیحضرت» عمل میکرد. بهتصریح مجیدی، «اعلیحضرت اصولاً خوششان نمیآمد که روی فکرهای اصلی که دارند و برنامههایی که دارند، بحث بشود… قبول نداشتند که در اصلش کسی شک و تردید بکند.»
دیری است که رهبر جمهوری اسلامی به راه شاه میرود؛ با این تفاوت که خاطراتی از آن دست که در مورد نظام سلطنتی ذکر شد، در ایران امروز قابلیت و امکان انتشار ندارند. فرداروزی مشخص خواهد شد که ولی فقیه به چه میزان در همهی امور دخالت میکرده و خود را کارشناس ارشد و متخصص میدانسته است.
وقتی امروز خود آیتالله خامنهای اذعان میکند که با وجود غیرقانونی و غیرمنطقی بودن، در جزییات هم باید ورود کند، تکلیف پس پردهی سیاست و مدیریت در جمهوری اسلامی مشخص است.
کاش رهبر جمهوری اسلامی تا دیر نشده، در ادارهی کشور تغییر مشی و روش دهد و روندهای دموکراتیک را تقویت و تکثیر کند؛ تا پیش از آنکه دیر شود و چون شاه ناچار به اعتراف شود که ««متعهد میشوم که خطاهای گذشته دیگر تکرار نخواهد شد. متعهد میشوم که خطاهای گذشته از هر جهت جبران نیز خواهد شد. تضمین میکنم که حکومت ایران در آینده براساس قانون اساسی و به دور از استبداد، ظلم و فساد خواهد بود…»
3 پاسخ
او به بازوی سرکوبش و گروه های چماق بدستش قوه ضد قضاییه و سپاه و بسیج سرکوبگرش (مثل شعبان بی مخ های زمان شاه)و گروه های افراطی اصولگرا متکی است چرا آنها را حداقل آنالیز نمیکنید تا تحلیل برای بی ا ثر کردن انها ارایه گردد, لازمه سرعت بخشیدن به رسانیدن او به آنچه در آخر ذکر میشود تحلیل خنثی سازی آنها علیه مردم است . نیروهای سرکوب ملت باید مهار شوند و در همان حال گروه های صیانت ملی ضد خارجی و ضد ملی تقویت و آماده سازی شوند تا کشور های ضد ایرانی جرات حمله به ایران مثل حمله عراق بعد از کودتای نوژه در سر نپروراند. لطفا راهکار ارایه دهید.
حساس بودنش به اصطلاح فتنه آدم رو یاد آلرژی شاه نسبت به نام مصدق میندازه کی باشه تا سیلی جبار تاریخ رو بخوره
هر نامخت از گذشت روزگار نیز ناموزد از هیچ آموزگار
حساسیت مقام معظم رهبری از اصول دین است ، حکم شرع است ، قانون است ؟!
دیدگاهها بستهاند.